نماز باران خواندیم ولی چتر نداشتیم

شنبه، ۸ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۸:۰۰
کدخبر:۹۸۴۹۶

علی صولتی، خبرنگار: احتمالا خیلی از شمایی که الان این چندخط روایت و تحلیل و گفت‌وگو از وضعیت آب‌وهوایی و بارندگی‌های اخیر را می‌خوانید، تجربه مواجهه مستقیم با سیلاب را ندارید، چند عکس و کلیپ دست‌به‌دست شده در فضای مجازی و چند گزارش نصفه‌ونیمه تصویری و چند عکس فلان مسئول و مقامی که با کت‌وشلوار بین سیل‌زدگان حاضر و تا زانو هم گل مالی شده‌اند، تمام آن فهم و تصوری است که خیلی‌ها از سیل داریم تا اینکه خدای‌نکرده یک روزی خودمان هم با آن گلاویز شویم.

مثل همین دو سه روز گذشته در تهران و حوالی آن و چندوقت اخیر در اقصی‌نقاط کشور خصوصا نیمه‌جنوبی و جنوب‌شرق ایران که شاهد بارش‌های سیل‌آسایی بودیم و متاسفانه خرابی‌های زیادی هم برجای گذاشت و تعدادی از هموطنان جان‌شان را از دست دادند. البته ناگفته نماند خیلی از این خرابی‌ها، تلفات و مشکلات، مثل تمام موارد مشابه قبلی و احتمالا بعدی، قابلیت پیش‌بینی و پیشگیری داشتند که طبق معمول اینطور نشد و جلوگیری به‌عمل نیامد و تدبیری هم نشد و درنهایت شد این وضعیت اسفبار و ناراحت‌کننده که کسی مسئولیتش را قبول نمی‌کند و ما به‌جای خوشحالی از بابت این بارندگی‌ها و رحمت الهی، جای اینکه به فکر بهره‌برداری از این نعمت در این بی‌آبی‌ها باشیم، دست‌ به‌ سر از این منطقه به آن منطقه دنبال تلفات مالی و جانی سرگردانیم.

ایراد هم در مدیریت بحران و هم در مدیریت منابع آب

سیلاب‌های اخیر در کشور از دو منظر حائز اهمیت و توجه بود؛ اول همانطور که گفتیم نوع مواجهه از منظر آمادگی و امکانات و مدیریت بحران، به‌هرحال این تجربه اول چنین سیلاب‌هایی نبود و انتظار می‌رفت که این‌بار کسی غافلگیر نشود، نهاد و سازمانی کوتاهی نکند و جان و مال مردم به‌خطر نیفتد که توقع بی‌جایی بود. تعدادی از هموطنان ما در اقصی‌نقاط همین استان تهران، از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب، درگیر سیلاب‌ها شدند و علی‌رغم ضررهای مالی که به آنها وارد شد، چندین نفر از شهروندان نیز جان خود را از دست دادند و این اصلا موضوع ساده‌ای نیست، آن هم در شرایطی که سیلاب‌های به‌مراتب سخت‌تر از این را هم تجربه کرده بودیم. زاویه دوم بررسی سیلاب‌های اخیر اما به بحث مدیریت منابع آب برمی‌گردد. با کارشناسان و متخصصان هواشناسی و مدیریت حوزه آب و آبخیزداری گفت‌وگویی انجام می‌دادم، اذعان داشتند که وضعیت بارندگی‌ها، آنطور که گفته و شنیده می‌شود بد و بحرانی نیست، یعنی نه اینکه بارندگی‌ها کم نشده باشد، شده، اما اینطور نیست که دیگر باران نیاید و خاک عالم بر سر منابع آبی کشور ریخته شده باشد. نه! اتفاقا بارندگی هست، کم هم نیست، فقط الگوی بارش‌ها، زمان و شدت و حدت آنها تغییراتی داشته است. مثلا به‌جای بارش برف در فلان فصل سال یا بارندگی‌های ملایم و مستمر درطول چندماه، همان میزان بارندگی را در یک روز یا یک هفته در یک نقطه جغرافیایی خاص داریم و این یعنی تغییر در مدل و الگوی بارش‌ها که تغییر در مدل و الگوی مدیریت منابع آبی را هم گوشزد و الزامی می‌کند. با محوریت این مساله، با هم موضوعاتی را که در این چند روز اخیر رخ داد، بررسی می‌کنیم.

پیامک از دیار باقی

هنگام وقوع بحران‌هایی مثل سیل و سایر مخاطرات آب‌وهوایی چه در جایگاه یک شهروند عادی باشید و چه در جایگاه یک مسئول شهری که قسمتی از مدیریت بحران بر عهده اوست، مهم‌ترین مساله این است که به‌موقع از وقوع بحران اطلاع داشته باشیم و تمامی اقدامات مقابله‌ای درپی همین اصل مطلع بودن امکان‌پذیر است. واضح است که سازمان هواشناسی کل کشور مامور به این اطلاع‌رسانی است، نه‌تنها به ماموران و مسئولان مربوطه، بلکه به‌موجب قانون هوای پاک باید پیش از وقوع مخاطرات، یک اطلاع‌رسانی عمومی صورت گیرد و همگی شهروندان از وقوع احتمالی بحران اطلاع یابند. در همین خصوص دیوان محاسبات تصمیم گرفت به موضوع ترک فعل سازمان هواشناسی در عدم اطلاع‌رسانی به‌موقع درخصوص سیلاب‌های اخیر وارد شود. مهرداد بذرپاش، رئیس دیوان محاسبات پیرو همین موضوع در توئیتی نوشت: «علی‌رغم گذشت پنج‌سال از تصویب قانون هوای پاک، مطابق ماده 26 قانون، سازمان هواشناسی مکلف بود ظرف دوسال شبکه ملی هشدار و پیش‌آگاهی رخدادهای سیل، توفان و گردوغبار را تکمیل کند، این مهم انجام نشده است. ترک فعل صورت‌گرفته، به‌زودی در دستورکار دیوان محاسبات قرار خواهد گرفت.» گفتنی است پیش از آنکه سازمان هواشناسی بنابر قانون هوای پاک مصوب سال 1396، مامور به اطلاع‌رسانی به‌هنگام درخصوص مخاطراتی همچون سیل باشد؛ اولا بنابر وظیفه ذاتی خود مامور به این امر بوده و ثانیا به‌موجب بند مورد 4 از بند «ث» قانون مدیریت بحران کشور که می‌گوید: «وزارت راه‌وشهرسازی موظف است از طریق سازمان هواشناسی کشور اقدامات ذیل را انجام دهد؛ 1. به‌منظور پیش‌بینی دقیق و هشدار به‌هنگام وقوع مخاطرات آب‌وهوایی، با همکاری وزارت جهاد کشاورزی و سایر دستگاه‌های مرتبط موضوع ماده (۲) این قانون، نسبت به ایجاد مرکز پایش و هشدار بهمن، توفان، گردباد، صاعقه، تگرگ، موج گرما (باد و بادگرم) و سرما در کشور اقدام کند، 2. با همکاری وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی شبکه پایش و هشدار سیل در سطح کشور را تکمیل کند و 3. به‌منظور پیش‌بینی دقیق و اعلام هشدارهای لازم، نسبت به تقویت مراکز پایش و هشدار خشکسالی اقدام کند.» همچنین وظیفه دارد مخاطرات را اطلاع‌رسانی کند و وزارت راه‌وشهرسازی نیز به‌موجب این قانون در قصور صورت‌گرفته از ناحیه سازمان هواشناسی مسئول است. ماده ۲۶ قانون هوای پاک که مورد تصریح رئیس دیوان محاسبات قرار گرفته بود، اما بدین شرح است: «وزارت راه‌وشهرسازی (سازمان هواشناسی کشور) با همکاری سازمان مکلف است، حداکثر ظرف مدت دوسال پس از ابلاغ این قانون، شبکه ملی هشدار و پیش‌آگاهی رخدادهای سیل، توفان و گردوغبار را تکمیل کند» و بیان می‌کند که سازمان مکلف است از طریق شبکه ملی هشدار، هشدارهای لازم را در سطح عمومی مخابره کند، اما در سیلاب‌های اخیر در استان تهران بسیاری از شهروندان شاهد آن بودند که پیامک‌های ارسالی به آنها که مربوط به پیش‌بینی وقوع سیل و بارندگی‌های شدید در تاریخ پنجم مردادماه بود، درواقع ششم مرداد به آنها پیامک شده است، یعنی پس از واقع شدن سیل و خسارات و کشته‌های بسیار، پیامک‌ها فرستاده ‌شده‌اند و این فرضیه قصور سازمان هواشناسی و ترک فعل صورت‌گرفته از ناحیه این سازمان را تقویت می‌کند.

هواشناسی: قصوری از ناحیه ما صورت‌نگرفته، این وضع ادامه‌دار است

صادق ضیائیان، رئیس مرکز ملی پیش‌بینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا در گفت‌وگو با «فرهیختگان» قصور احتمالی صورت‌گرفته از ناحیه سازمان هواشناسی را تکذیب می‌کند و توضیح می‌دهد: «واقعیت این است که تمام این اتفاقات پیش‌بینی شده، اینکه مطرح می‌شود سیلاب سال 98 بیشتر از این بود، از لحاظ حجم بارشی بله بیشتر از این بارندگی‌های اخیر بود ولی در زمان متفاوت بود، یعنی در زمان بارش اتفاق افتاده بود، در فصل بارش، آن زمان بارندگی‌ها در فروردین و اواخر اسفند بود و مردم و طبیعت، زیرساخت‌های لازم برای عبور از آن بحران را داشتند، اگرچه همان هم خیلی خسارت وارد و مشکلات زیادی را ایجاد کرد. این سیل‌های اخیر اما خارج از فصل است و بارش‌هایی است که در زمان کوتاه در حجمی بسیار زیاد واقع می‌شوند. فارغ از هر هشداری که داده باشیم، اینکه در مقابل بلای جوی و اقلیمی این‌چنینی تصور کنیم بشر می‌تواند کاملا بدون هیچ‌مشکلی جلوی اینها را بگیرد، تصوری عبث است. همین الان پاکستان در اثر همین بارش‌های موسمی 400 نفر کشته داده است. تلفات جانی ما را با پاکستان مقایسه کنید، انصافا همه نیروهای عملیاتی و امدادی پای‌کار هستند و زحمت می‌کشند و با کم‌ترین تلفات جانی کار می‌کنیم. فیلم‌های عمان، قطر و... را ببینید، در اثر بارش‌های موسمی چه خساراتی دیده‌اند. آنجا چند توریست در عمان و کشورهای دیگر از بین رفته‌اند؟ اگر این اتفاق در کشور ما می‌افتاد چه می‌شد؟ رسانه‌های بیگانه چه می‌کردند؟ دوهفته پیش هزار نفر در اثر گرما در اروپا جان خود را از دست دادند، هیچ‌رسانه‌ای دنبال مقصر گشت؟ اصلا این اتفاقات مقصر ندارد. اساسا بلایای جوی و طبیعی مقصر ندارد. به‌هرحال یک‌سری در مسیل‌ها تاسیساتی درست کردند و مشکلاتی برای آنها ایجاد می‌شود و برخی مسائل شهری وجود دارد که در همه‌جا رایج است اما واقعا حجم این بارش‌ها به‌قدری بوده که به نظر من از لحاظ کارشناسی این خسارات و اتفاقاتی که رخ‌داده لاجرم بوده، یعنی گریزی از این امر نبوده است. به‌هرحال سازمان هواشناسی تمام هشدارها را از روزهای شنبه و یکشنبه هفته گذشته داده است. به‌طور وسیع هم اطلاع‌رسانی شده است. تمام رسانه پوشش کافی داده‌اند و مردم در جریان بوده‌اند. اگر اتفاقی افتاده جزء بلایای طبیعی است. در زلزله دنبال مقصر گشتن درست نیست. اینها جزء بلایای طبیعی است و به اعتقاد من نمی‌توان دستگاه اجرایی را در این خصوص مقصر دانست. دیوان محاسبات نیز وظایفی دارد و بررسی می‌کند دستگاه‌های مختلف اجرایی کار خود را به‌درستی انجام می‌دهند یا خیر. این بدین معنا نیست که سازمان هواشناسی مقصر است. این یک اتهام است که ما یا از آن تبرئه یا محکوم می‌شویم. گفتنی است تمام هشدارها از قبل داده‌شده بود، بنابراین قطعا هیچ‌دلیل و ادله‌ای مبنی‌بر ترک فعل وجود ندارد و ممکن است به‌خاطر این جو رسانه‌ای که ایجاد شده بود، دیوان محاسبات ورود کرده باشد اما درنهایت نتایج مشخص می‌شود.» ضیائیان در ادامه صحبت‌هایش درباره منشأ بارش‌های اخیر به «فرهیختگان» گفت: «این نوع بارش‌ها اثرات تغییر اقلیم است. تغییر اقلیمی که در دنیا واقع‌شده و چالش‌هایی هم دارد، یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های دنیا درحال‌حاضر بحث تغییر اقلیم است. چرا؟ چون افزایش تعداد سال‌های خشک در کشور ما تابع همین بحران جهانی تغییر اقلیم است، یکی از چالش‌های دیگر افزایش تعداد پدیده‌های حدی است، یعنی همین بارش‌های سیل‌آسا، تگرگ و صاعقه و... افزایش می‌یابد؛ هم تعداد این بلایای طبیعی افزایش می‌یابد و هم شدت آن افزایش می‌یابد. شاید حداقل در 15-10 سال اخیر در تابستانی شاهد بارش با این گستردگی نبودیم. باید این بارش‌ها تمام شود و مقایسه آماری صورت بگیرد در کدام تابستان این اتفاق افتاده است. این بارش‌های اخیر نیز حجم بارش سالانه را به‌شدت تغییر می‌دهد، چون پهنه وسیعی از کشور درگیر بارش بوده و میزان بارش سالانه را قطعا تغییر می‌دهد. مباحث تغییر اقلیم اثرات این‌چنینی دارد و در همه‌جای دنیاست و بوده و خواهد بود و بیشتر هم می‌شود. وقتی شما درجایی که قطب اقتصادی دنیاست، یعنی اروپای غربی صدها کشته در اثر سیلاب دارید نباید در جهان سوم انتظار داشته باشید که برای نفر هم اتفاقی نیفتد. این جزء تبعات تغییر اقلیم است و یکی از امور مهمی است که هرسال همه سران دنیا دور هم جمع می‌شوند تا این معضل را حل کنند. این نشان از اهمیت ویژه این موضوع دارد.» رئیس مرکز ملی پیش‌بینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا همچنین درخصوص پیش‌بینی بارندگی‌ها و سیلاب‌های احتمالی در روزهای آتی به «فرهیختگان» گفت: «تا روز دوشنبه این پدیده را کم‌وبیش در استان‌های مختلفی داریم. امروز یعنی جمعه بارش‌ها را در استان سیستان‌وبلوچستان خواهیم داشت، استان فارس، استان یزد، استان کهگیلویه‌وبویراحمد، چهارمحال‌وبختیاری، بوشهر، غرب استان لرستان بارش خواهیم داشت و این نواحی مناطق پرخطر هستند. همچنین در دامنه‌ها و ارتفاعات استان تهران و البرز و همچنین در استان‌های سمنان و گلستان وضعیت می‌تواند خطرناک باشد.  در خراسان‌شمالی هم امروز خطر وجود دارد. برای روز شنبه انتظار داریم بارش‌های خطرناک در استان کرمان، سیستان‌وبلوچستان، فارس، دامنه‌ها و ارتفاعات استان تهران و البرز و سمنان، کهگیلویه‌وبویراحمد، بوشهر و نیمه‌شرقی استان خوزستان داشته باشیم، برای روز یکشنبه، قدری از خطر کاسته می‌شود ولی کماکان خطر در استان‌های کرمان، فارس، بوشهر، کهگیلویه‌وبویراحمد، بخش‌هایی از استان خوزستان، ارتفاعات و دامنه‌های استان تهران و البرز و سمنان وجود دارد. همچنان در ارتفاعات شمالی استان قزوین خطر وجود دارد. برای روز دوشنبه هم استا‌ن‌های فارس و کرمان درگیر این پدیده هستند، کهگیلویه‌وبویراحمد و دامنه‌ها و ارتفاعات تهران و البرز و سمنان و همچنین بخش‌هایی از استان هرمزگان درگیر هستند. برخی نقشه‌ها نشان می‌دهند که این اوضاع ادامه‌دار است اما اجازه دهید برای بعد از روز دوشنبه را در روزهای دیگر بیان کنیم.»

اختیارات 100 مدیریت منابع آبی را به نهادی دادیم که مسئولیت 14 درصد آن را دارد!

همان‌طور که در ابتدای گزارش اشاره کردیم، بعد دوم مواجهه با وضعیت فعلی بعد از بارندگی‌های سیل‌آسا، نوع بهره‌برداری از آن و مدیریت منابع آبی است. حمید سینی‌ساز، کارشناس حوزه مدیریت منابع آب در گفت‌وگو با «فرهیختگان» خاطرنشان کرد: «در حجم میزان بارندگی نسبت به بلندمدت افت معناداری مشاهده نشده و شاید به‌صورت موضعی، منطقه‌ای و استانی هم نگاه کنیم برخی استان‌ها روند افزایشی هم داشته‌اند ولی آنچه مسلم است اینکه تلفات سیلاب در کشور ما سال به سال افزایش می‌یابد و باقی‌مانده آن که آب تجدیدپذیر است سال به سال درحال کاهش است. در واقع سوراخی در جیب ماست که بزرگ‌تر می‌شود و هرچه سال به سال پول در جیب داریم در آخر هر سال پول کمتری نسبت به سال قبل داریم. به جهت اینکه هدررفت ما از سوراخ جیب بزرگ‌تر می‌شود. به اشتباه تحلیل می‌کنیم ورودی کم بود و بحران جدی آب داشتیم که این اتفاق افتاده درحالی که این به سبک مدیریت ما برمی‌گردد که جلوی این تلفات را نگرفتیم و مقداری از این سوءمدیریت به‌‌خاطر ناآگاهی نسبت به تغییرات اقلیمی است که اتفاق افتاده و سبک مدیریتی گذشته امروز جوابگو نیست و قدری به تعارضات منافع ساختاری و سازمانی برمی‌گردد که از محل جاری‌شدن هرچه بیشتر آب روی سطح زمین یک نهاد بزرگی مثل وزارت نیرو توجیه حساب می‌شود تا پروژه‌های آبی خود را فراهم کند. اگر اینها به زیرزمین برود توجیه ساخت سدها و سازه‌ها از دست می‌رود. فلذا ولو به قیمت تلفات بیشتر آب و حتی همراه با خسارت‌های جانی و مالی دوست دارد این آب در سطح زمین جاری شود تا گردش مالی دستگاه‌ها و شرکت‌های زیرمجموعه خود را از پروژه‌های تعریف‌شده حفظ کند و حتی افزایش دهد. تحلیل خیلی ساده که به ذهن من و خیلی‌های دیگر می‌رسد را چرا وزارت نیرو پیش نمی‌گیرد؟ به جهت اینکه‌ انگیزه این کار را ندارد چون تنها هفت درصد یا نهایتا هشت درصد از آب مدیریت‌شده توسط وزارت نیرو جزء وظایف ساختاری وزارت نیرو در تامین آب شرب شهرهاست. چند درصد هم با آن برق تولید می‌کند و بقیه سهم 93 درصد به نیروگاه‌های حرارتی می‌رود یعنی از محل آب و رودخانه‌ها تامین نمی‌شود. این میزان خیلی وظایف متناظر و هم‌وزن و متعادلی با 100 درصد اختیارات مدیریت آب نیست. چیزی را 100 درصدی دراختیار کسی دادیم که فقط 14 درصد درباره آن وظیفه دارد. این ساختار با تغییر آدم‌ها لزوما شاید درست نشود و برخی شاید بگویند تفکر فلان وزیر و فلان مدیر در آن مجموعه است که به این وضع دچار شدیم. تا بوده آدم‌های متفاوتی با گرایش‌های سیاسی مختلف و تفکرات متناقض با هم در آن وزارتخانه مشغول بودند و همیشه روند کار همان بوده و در بر همان پاشنه چرخیده است. این مشکل در وزارت نیرو ساختاری است به جهت اینکه این توازن میان اختیارات و وظایف وجود ندارد. اگر وزارت نیرو وزارتخانه‌ای بود که در قبال 100درصد آنهایی که مدیریت می‌کند وظیفه داشت، یعنی در قبال مابقی مصارف آن آب در بخش‌های صنعتی و کشاورزی و خدمات و حتی محیط‌زیست پاسخگو می‌بود، خیلی شیوه مدیریتی متفاوت می‌شد. از قطره‌قطره آن آب حتما بهره‌وری بهتری می‌شد، چراکه آب بیشتری را برای مصارف و تولیداتی که در قبال آن پاسخگوست می‌توانست ایجاد کند و حجم تولیدات خود را کیفی‌تر و بهتر کند. اما چون این پاسخگویی را الان ندارد برای وزارتخانه مهم نیست در بخش‌های دیگر که این آب را مصرف می‌کنند قرار است چه اتفاقی بیفتد، لذا این شیوه چه زمانی اصلاح می‌شود؟ وقتی که اختیارات و وظایف در حوزه مصرف متعادل باشد. به کسی که بیشترین پاسخگویی را درقبال مصارف آب دارد اختیارات مدیریت آب را بسپاریم؛ آن بخش می‌تواند وزارت نیرویی باشد که وظایف تولیدات صنعتی و کشاورزی به همان وزارتخانه تنفیذ شود یا وزارتخانه کشاورزی باشد که اختیارات تولیدات آب را خود در دست گرفته باشد. آن زمان هم دلسوزی و دغدغه ایجاد می‌شود وگرنه تا ابد مثل حالتی است که آشی بپزید اما مواد اولیه آش دست انباردار مواد‌غذایی باشد که برای هربار نخود و عدس و... از او دریافت کنید و او می‌تواند به‌موقع این مواد را دراختیار شما قرار ندهد. آیا می‌توان انتظار داشت به‌عنوان آشپز درنهایت یک آش به‌اندازه و خوبی بپزیم؟ نمی‌توان این انتظار را داشت، مادامی که مواد اولیه تولیدی دراختیار مدیر تولید قرار نگیرد این پاسخگویی به وجود نمی‌آید و درنهایت آن دغدغه حفظ آب و استفاده بهینه از این آب به وجود نمی‌آید. به‌عنوان یک نمونه موفق در مدیریت منابع آب به یک نمونه پایلوت در استان خوزستان در منطقه‌ای به نام هندیجان اشاره می‌کنم. در این منطقه کاری انجام شده که دوست دارم صداوسیما مستند تهیه کند. روستایی به نام بهنو در توابع هندیجان استان خوزستان است. منطقه‌ای بود که کانون ریزگرد بود و معضلات بسیار زیاد زیست‌محیطی داشت و حتی یک علف و خار بیابانی هم آنجا نمی‌دیدید. طرح‌های مختلفی برای تثبیت گردوغبار انجام شده بود ولی آن منطقه‌ای بود که بادهای موسمی اینچنینی در یکی، دو روز از سال داشت و گروهی که موسسه تحقیقات حفاظت آب و خاک جهاد کشاورزی بودند، یک پروژه‌ای از سال 96 در آنجا آغاز کردند. همان سال اول تفاوت‌ها قابل‌مشاهده بود. آنها در آن منطقه شیارهایی را با استفاده از بیل‌مکانیکی و تراکتور به موازات خط ساحلی حفر کردند. یک‌سری شیارها با تراکتور و یک‌سری عمیق‌تر بود. با جهت‌های خاصی و تکنیک خاصی این کار را کردند. مقداری مساله باد و ریزگرد هم بود، جهت کانال‌ها موازی با خط ساحلی نبود و می‌خواستند عمود به جهت باد هم قرار گیرد. اولین تجربه بارندگی‌ای که در آنجا ثبت شد 30 میلیمتر باران در عرض چند ساعت بود که شبیه همین باران‌های سیل‌آسای یک‌باره‌ای این چند وقت اخیر هم بود. این باران‌ها در این کانال‌ها افتاد و از تخلیه آب به سمت دریا جلوگیری شد و این آب آرام‌آرام فرصت پیدا کرد در آن منطقه نفوذ یابد. منطقه هندیجان بافت سنگینی دارد و آب به سادگی نفوذ پیدا نمی‌کند. بافت خاک این‌گونه است و این باعث شده بذرهای علف هرز که در خاک بیابان است، فرصت جوانه‌زنی پیدا کند و آن منطقه الان به حدی سبز شده که قابلیت اجاره دادن برای چرای دام هم دارد و درآمد خوبی برای منطقه ایجاد کرده و اشتغال پایداری برای روستائیان اطراف ایجاد شده است. یک قطره آبیاری اضافه از جای دیگر انجام نشده و فقط با باران آن منطقه و جلوگیری از تخلیه باران‌های موسمی یک‌باره‌ای به دریا این منطقه سبز شد. این منطقه وسعت بالایی دارد و نزدیک به 800-700 هکتار به‌صورت پایلوت اجرا شد و این خیلی خوب است که مستند آن تهیه شود. این طرح قابلیت تکثیر در نوار جنوبی کشور دارد. همه آن مناطق باران‌های موسمی یک‌باره‌ای دارند و در برخی زمان‌های سال آفتاب خشک و سوزان که بارندگی در کار نیست. این آب‌ها همه در دریا می‌ریزد و در ایام سال فریاد الغوث مردم به آسمان بلند است. اتفاقا هرچه به مناطق جنوب شرقی می‌روید این وضعیت بارندگی بهتر می‌شود. در منطقه مکران بارندگی‌های تابستانی اینچنینی دارید که در خوزستان این باران‌ها در این ایام نیست. خروجی هم به آن صورت اجرای این طرح ندارد، یعنی با بیل مکانیکی و چند تراکتور در هر منطقه‌ای می‌توانند این زاویه‌های مدنظر را با کارشناسی پیدا کرده و شروع به حفاری کنند و نیاز به بوته‌کاری و بذرپاشی و آبیاری تکمیلی ندارد. خاک آن منطقه خود به خود بذر علوفه به اندازه کافی دارد که فرصت جوانه‌زنی پیدا نمی‌کنند. اگر کسی سرمایه و فرصت دارد می‌تواند اقدام به تولید و کاشت کند یعنی اضافه‌تر از بذر خاک خود فرد هم اقدام به بوته‌کاری کند ولی حتی بدون آورده‌های اولیه این کار امکان‌پذیر است که شروع شود. در هر منطقه‌ای می‌توان اینها را توسعه داد در حدی که واقعا سواحل جنوب کشور سبز و دارای پوشش گیاهی غنی باشد و این امر میسر است. علاوه‌بر اشتغالی که ایجاد می‌کند باعث می‌شود باران بعدی قدرت تخریبی نداشته باشد و خاک را با خود جابه‌جا نکند و سرعت حرکت آن به سمت مناطق پایین‌دست‌تر کندتر شود و این از خسارات جلوگیری می‌کند. مشکلات ساختاری در کشور داریم و مادامی که مردم را زمین‌خوار و متصرف غیرقانونی می‌بینیم و سازوکاری برای زمین‌خوار نداریم سازمان‌ها به صورتی نیست که بتوانند نظارت کنند و این ضعف حاکمیت که نمی‌تواند این ساختارها را پیاده کند، پس زده می‌شود و همیشه باید منتظر باشیم که بودجه‌ای بیاید و سازمان منابع طبیعی این کارها را انجام دهد آب از آب تکان نخواهد خورد. مشخص است هیچ‌گاه نمی‌توانیم منتظر بمانیم بودجه بیاید و هیچ‌وقت تا الان نیامده و نخواهد آمد. 
باید بتوانیم از ظرفیت مردم استفاده کنیم و اراضی ملی را به این شیوه در اختیار مردم قرار دهیم که مالکیت منتقل نمی‌شود بلکه مدیریت منتقل می‌شود و نظارت کنیم و مردم بتوانند گونه‌های بومی را توسعه دهند، اقتصاد بومی را توسعه دهند و از آبی که ذخیره می‌کنند بتوانند استفاده کنند. متاسفانه آنها با زحمت سفره زیرزمینی را احیا می‌کنند و بعد به شما اجازه می‌دهند از چاهی که خودتان آب آن را جمع کردید استفاده کنید؟ قطعا به شما اجازه نمی‌دهند و باید از وزارت نیرو پروانه بگیرید و وزارت نیرو هم می‌گوید این آب برای من است و به شما پروانه نمی‌دهم. طبق قانون و طبق ماده یک قانون توزیع عادلانه آب همه آب‌های عمومی در اختیار وزارت نیرو است و این اختیار را دارد که این آب را به مردم ندهد. مادامی که این بازنگری‌ها در ساختارها و قوانین اتفاق نیفتد مردم پا پیش نمی‌گذارند که این روند سرعت بگیرد و همیشه باید منتظر بود دولت پول داشته باشد این کار را کند، حال آن روزی که پول دارد آیا عقل و تصمیم هم دارد یا خیر؟! همیشه باید منتظر جورشدن در و تخته بمانیم.»