ماجرای بلوار چمران شیراز و پوشش و رفتار عدهای نوجوان در یک دورهمی تفریحی، فارغ از واکنشها، بار دیگر موضوع هنجارشکنی و بدحجابی در جامعه را به میان کشیده است. دو موضوعی که با وجود تمام سختگیریهای دهههای گذشته، به چالشی جدی و دنبالهدار میان نسل جوان با قشر سنتی جامعه تبدیل شده است.
حجاب زنان، سال 1363 با تصویب قانون مجازات اسلامی در ایران اجباری شد؛ اما فراتر از لزوم رعایت آن بهعنوان قانون، آنچه در سالهای گذشته با انتقاد بسیار مواجه بوده، نحوه مواجهه با موضوع و شیوههای اجرای این قانون است. به طور مشخص، در سالهای گذشته پدیدهای به نام «گشت ارشاد» و نحوه برخورد آن با زنان و دختران موجب انتقادهای فراوانی شده است.
دختران متولد دهههای 50 و 60 یا همان زنان امروز، خاطرات زیادی از برخوردهای گشتهای ارشاد آن زمان با پاترولهای زردرنگ در خیابانها دارند. برخوردهایی که آن روزها در نبود گوشیهای همراه و دوربینهایشان هیچگاه ثبتوضبط نشد و در غیبت شبکههای اجتماعی، به عرصه افکار عمومی و رسانهها نکشید؛ اما در خاطرات ماندگار شد. اما حالا این تقابل از سوی شهروند-خبرنگاران، مدام از کف جامعه به فضای آنلاین کشیده میشود و با اعتراض عمومی و حتی انتقاد مسئولان همراه میشود.
در چنین فضایی از بدبینی و سوءتفاهم، نوجوانانی پا به جامعه گذاشتهاند که اتفاقا بسیاری از آنها در خانوادههای سنتی بزرگ شدهاند و مخالف حجاب نیستند؛ اما چندان میانهای با برخی گفتمانهای رسمی در این زمینه ندارند. این تفاوت دیدگاه در مسائلی از قبیل حجاب و حتی شیوه زندگی، هرچند میان همه نسلها وجود داشته، حالا شدیدتر از همیشه خود را نشان میدهد.
نسلی که آموزش و رشدش را در فضای برساخته قوانین و ارزشهای رایج از سر گذرانده، اما متفاوت با آنچه قرار بود از آب درآمده! موضوع چالشبرانگیز میان نوجوانان با قشر سنتی، تعاریف متفاوت از هنجارهای جامعه است.
شواهد میگویند نسلی تازه پا به دنیای ما گذاشته که قواعد و سنتهای بزرگسالان را برنمیتابد. نسلی تازهنفس که متناسب با تغییرات جهان و ارتباطات و تکنولوژی در دسترس، هنجارها و ایدههای خودش را دارد و بسیاری از آنها، خوب یا بد، با آرمانها و باور گذشتگان نمیخواند. این تفاوت و فاصلهای است که شاید نسل جدید دغدغهای هم نسبت به آن ندارد.
شاهد این ادعا ماجرای گردهمایی نوجوانان و جوانان دههنودی در شیراز است که فارغ از باورهای جامعه، در یک برنامه ورزشی شرکت کردهاند و انتظار چنین حجم عظیمی از توجه و واکنشها را به نوع پوشش و رفتارشان نداشتهاند.
اولین بار هم نیست که به خاطر تفاوت نگاه با نسل جدید دچار چالش شدهایم. سال 90 هم ماجرای آببازی دختران و پسران جوان در پارک آب و آتش تهران چنین بحثی را باز کرد و بسیاری از لزوم توجه به تغییر نسلها سخن گفتند. در همین سالهای اخیر هم ما در مدارس با بچههایی مواجه بودیم که دور از همه دنیا و تصورات ما، موسیقی لسآنجلسی مدنظرشان را همخوانی میکردند. اتفاقی که همیشه زیر پوست جامعه رخ داده و گاهی خودش را نشان میدهد تا ما شگفتزده شویم. موضوعاتی که هر بار برای مدتی داغ و نقل محافل است و خطونشانکشیدن نهادها و مسئولان را به دنبال دارد و با گذشت زمان به فراموشی سپرده میشود. اما این فراموشی چیزی را تغییر نمیدهد.
نگاهی به پارکها و مراکز خرید و متروها و همین ویدئوهایی که هر روز منتشر میشود، نشان میدهد بخش درخور توجهی از جامعه و بهخصوص جوانترها و نوجوانها به روش متفاوت خود زندگی میکنند؛ بدون اینکه دنبال مقابله با حجاب و هنجارهای قشر سنتی جامعه باشند؛ موضوعی که این بار در گردهمایی نوجوانان در شیراز نمود پیدا کرده است. در چنین شرایطی اتخاذ سیاستهای سختگیرانه در حوزه سبک زندگی و از سوی دیگر فشار بر نوجوانان برای پذیرش هنجارهای رسمی و مطلوب، حاصلی جز افزایش شکاف و جدایی میان نسلها نخواهد داشت، بلکه تدبیر دیگری باید اندیشید.