اگر کلمه «دکتر/ Dr» را پیش از اسمشان ننویسند، امکان ندارد بتوانیم از روی فالوئرهای میلیونی و تیپ و قیافهشان که به مدلها تنه میزند و ادبیاتشان که اینفلوئنسرها را به یاد میآورد، ظن به پزشک بودنشان ببریم. موضوع، فقط به ظاهر محدود نمیشود. خیلی وقتهامنششان هم با تصوری که از پزشکان در ذهن داریم، نمیخواند. دایم دوربینبهدستاند تا رضایت بیمارانشان را ثبت کنند و از خودشان ویدئو بگیرند و سلفیشان با فلان خواننده و ورزشکار و بهمان هنرپیشه و شاخ مجازی را با فالوئرهایشان بهاشتراک بگذارند. در خیلی از مواقع هم حین انجام خدمات مثل دندانپزشکی از دستکش، گان، ماسک و دیگر ملزومات بهداشتی خبری نیست چون با این چیزها نمیشود عکس قشنگ گرفت. طبقه نوظهور پزشکان سلبریتی، پدیدهای است همسو با تغییرات زندگی امروز و پاسخی است به نیاز انسان مدرن یا موضوعی نیازمند بررسی و آسیبشناسی؟ در پرونده امروز در گفتوگو با دو نفر از این پزشکان و یک متخصص اخلاق پزشکی، سعی داریم به این سوال پاسخ بدهیم.
درآمد بلاگریام از دندانپزشکی بیشتر است
پای صحبت 2 نفر از «پزشکان سلبریتی» که زمان زیادی را به انتخاب پوشش و اشتراکگذاری عکس در شبکههای اجتماعی اختصاص میدهند
نفر اول یک دندانپزشک 30 ساله و مرد است. به گفته خودش تمام خانوادهاش پزشک هستند و معتقد است پزشکی در خون آنهاست. از او درباره علاقه اش به این سبک لباس پوشیدن و عکس گذاشتن در اینستاگرام میپرسم و اینکه چطور فرصت میکند این همه برای ظاهرش وقت بگذارد؟ او میگوید: «به نظرم یک دکتر باید همیشه آراسته باشد. اینطوری برای مریضها موجهتر هستی. نمیدانم چرا همه مردم فکر میکنند که دکترها نباید به خودشان برسند و ظاهر من برایشان عجیب است. از خیلی مریضها شنیدهام که شبیه مدلها هستم. بخشی از این مدل لباس پوشیدن و انتشار عکسها در اینستاگرام هم به جذب مشتری برمیگردد. در دورههایی که درباره تجارت پزشکی شرکت کردهام، به ما آموزش دادهاند ظاهر شیک و مطابق مد روزی داشتهباشیم و عکسهایمان را درفضای مجازی منتشر کنیم. درواقع این نوع انتشار عکسها بخشی از کارم است و من درحال تبلیغ کارم هستم. این روزها عقل خیلی از افراد بیش از گذشته به چشمشان است». او درباره اینکه چقدر در روز برای این کار وقت میگذارد، ادامه میدهد: «پیج اینستاگرامم ادمین دارد و برای انتشار و ادیت عکسها وقتی نمیگذارم اما هر روز قبل از آمدن به مطب آرایشگاه میروم و موهایم را درست میکنم. انتخاب لباس هم وقتی از من نمیگیرد زیرا معمولا همه لباسهایم مارک هستند و آنها را به صورت ست از ترکیه یا دبی میگیرم».
ژستهای خاص در کنار یونیت دندانپزشکی
نفر دومی که با او صحبت میکنم، یک دندانپزشک خانم است و 28سال دارد. اگر صفحه اینستاگرام او را کمی بالا و پایین کنید حسابی تعجب خواهید کرد زیرا این صفحه شباهت زیادی به صفحه یک دندانپزشک ندارد و بیشتر شبیه صفحات بلاگرها و مدلهای اینستاگرامی است. البته عکسهای این خانم دکتر را با ژستهای خاص در کنار یونیت دندانپزشکیاش هم خواهید دید. از نگار درباره علاقهاش به این سبک دیده شدن در اینستاگرام و عکاسی و شغل اش که دندانپزشکی است، میپرسم. او میگوید: «از بچگی علاقه داشتم مدل یا بازیگر بشوم و همه من را بشناسند اما پدر و مادرم به شدت با این علاقهام مخالف بودند و اصرار داشتند که دندانپزشک شوم. برای همین بود که حتی وقتی دندانپزشکی هم قبول نشدم، کم نیاوردند و من را راهی هند کردند تا دندانپزشکی بخوانم. در دوران دانشجویی و با وجود زندگی در یک کشور دیگر، این میل به دیده شدن من را رها نکرد و علاوهبر خواندن دندانپزشکی، به دنبال بلاگری هم رفتم. راستش را بخواهید اینطوری هم پدرومادرم راضی هستند و هم من به آن چه میخواهم رسیدم». از او در این باره میپرسم که آیا این همه زمانی که در شبکههای مجازی میگذارد، با حرفهاش در تضاد نیست و باعث نمیشود از کارش عقب بیفتد؟ ادامه میدهد: «راستش انگار بلاگری به شغلم گره خورده و الان بلاگر بودن شغل اولم محسوب میشود تا دندانپزشکی. البته که مریض هم دارم اما کسب درآمدم ازطریق بلاگری بیشتر از دندانپزشکی است و بیشتر زمانم را هم برای آن میگذارم».
هر تبلیغ / از 2 تا 15میلیون تومان
به صاحب چند پیج دایرکت زدیم تا هزینه تبلیغ در این مدل صفحات را در بیاوریم
بعد از صحبت با دو نفر از این نوع پزشکان مخصوصا خانم دندان پزشک بسیار کنجکاو میشوم که هزینه تبلیغ در این مدل پیجها چقدر است؟ مگر بلاگری چقدر درآمد دارد که خانم دندان پزشک، درآمد بیشتری از این طریق بهدست میآورد؟ باید بگویم طبق جست و جوی من در فضای مجازی، هزینه تبلیغ با توجه به تعداد دنبالکنندگان کاملا متفاوت است. هزینه یک استوری در صفحه یک میلیون فالوئری حداقل 2 میلیون تومان و هزینه پست بالای 5 میلیون تومان خواهد بود. این قیمتها در پیجهایی با بازدیدهای بالاتر تا 15 میلیون تومان متفاوت است. در بین این نوع صفحات، دانشجویان پزشکی زیادی را دیدم که در فضای مجازی شبیه بلاگرها عمل میکنند. انگار برایشان استایلیست بودن، جذابتر از پزشکی به نظر میرسد. در این نوع صفحات که تعدادشان در فضای مجازی کم هم نیست، پزشک- بلاگرهایی را میبینید که به جای به اشتراک گذاشتن مطالب مرتبط با رشته خودشان در حال تبلیغ برای لباس، لوازم آرایش و نشان دادن راههایی برای زیباتر شدن هستند. شاید به نظرشان پزشکی دیگر ارزش نیست و برای دیده شدن باید حتما زیبا بود! هزینه تبلیغ در این نوع صفحات از یک میلیون تومان به بالا متغیر است.
تبلیغ باید با هدف آگاهیرسانی باشد نه فریبکاری
یک متخصص اخلاق پزشکی درباره ابعاد اخلاقی سلبریتیزده کردن حرفهپزشکی میگوید
الهه توانا | روزنامهنگار
دکتر «سیدعلی انجو»، پزشک، دانشآموخته دکترای تخصصی اخلاق پزشکی و عضو هیئتعلمی دانشگاه علومپزشکی شهیدبهشتی، تبدیل شدن پزشکان به سلبریتی را از دیدگاه اخلاق پزشکی بررسی میکند. برای آنکه موضوع بحثمان مشخص باشد، توافق میکنیم که در این مورد مشخص، سلبریتی را معادل کسی بدانیم که تعداد زیادی فالوئر در فضای مجازی دارد.
سلبریتی شدن پزشکان چه پیامدهایی دارد؟
مشهور بودن پزشک، بهخودیِخود موضوعی منفی نیست. فضای مجازی میتواند به ارتقای آموزش همگانی که برعهده نظام سلامت است، کمک کند. پس از این منظر، فالوئر زیاد داشتن پزشکی که دغدغه آموزش و آگاهیرسانی دارد ارجح است به فردِ کمدانشی که صرفا شهرت دارد. اما اگر فعالیت این پزشک در فضای مجازی نامرتبط با تخصص اش باشد، چطور؟ یعنی مثل دیگر سلبریتیهای فضای مجازی، از سواری بر موجها سود ببرد و با جریاناتی همراه شود که کارشان دفاع یا تخریب فرد و گروهی است، ازلحاظ اخلاقی موردتأیید نیست. ملاحظه دوم درباره سلبریتی شدن پزشکان این است که گاهی فضای مجازی به فضایی برای فریب دادن تبدیل میشود؛ از بیمار، کرامتزدایی و به او به چشم مشتری نگاه میشود. گرچه پزشکی یک صنف است ولی پزشکان باید بدانند که کارشان –بااحترام فراوان به کاسبان- با کاسبی متفاوت است. آنها وظیفه سلامت را برعهده دارند و کرامت انسانی بیمار اقتضا میکند که او را به چشم مشتری نبینیم. با این توضیح، اگر کار پزشکان سلبریتی بهسمت تبلیغات گمراهکننده، اغراقآمیز و با هدف جلب مشتری برود، قطعا غیراخلاقی است.
جامعه پزشکی و تصور عمومی از این حرفه چطور تحتتأثیر سلبریتیزدگی قرار میگیرد؟
یکی از مهمترین مولفههای ارتباط بین پزشک و بیمار، اعتماد است. چنان چه در مردم این احساس ایجاد شود که پزشکان بیتوجه به کرامت انسانی صرفا بهدنبال کسب منافع مادی هستند، به این اعتماد خدشه وارد میشود. ما اگر امروز میدانیم یکی از راههای انتقال اچآیوی رابطه جنسی محافظتنشده است، به این دلیل است که بیماران در سراسر دنیا به پزشکان اعتماد کردهاند و خصوصیترین مسائلشان را با آنها درمیان گذاشتهاند. بنابراین ازدسترفتن اعتماد، نهتنها به رابطه درمانی بلکه به علم پزشکی هم صدمه میزند. امروز یکی از عواملی که اعتماد بین پزشک و بیمار را تهدید میکند، رفتار بعضی از پزشکان در اینستاگرام است که عکس قبل و بعد از عمل بیمارانشان را منتشر میکنند. برخی چشمهای بیمار را میپوشانند تا بهزعم خودشان هویت او را پنهان نگه دارند اما تأثیری ندارد. در اخلاق پزشکی، رضایت آگاهانه، کرامت انسانی و رازپوشی اهمیت زیادی دارد. آیا انتشار عکس و فیلم از قسمتهایی از بدن بیمار که بهطور عرفی در همهجای دنیا پوشیده نگه داشته میشود، با رضایت او انجام شدهاست؟ آیا با این کار، راز بیمار فاش نشدهاست؟ اصلا آیا اگر بیمار رضایت داشتهباشد، انتشار عکس و فیلم او اخلاقی است؟ میدانیم که در بعضی از انواع اختلالات شخصیتی، افراد از ردکردن خطقرمزها و قانونشکنی لذت میبرند. این گروه شاید حتی به اینکه عکس بدنشان پخش شود، افتخار کنند اما آیا این رفتار، نرمال است؟ ما داریم با این کار، نُرم و ذائقه جامعه را تغییر میدهیم و ازجنبه فرهنگی هم آسیبهایی وارد میکنیم. اینروزها دست هر بچهای یک گوشی تلفنهمراه است و این عکس و فیلمهایی که بدون ردهبندی سنی بهراحتی در فضای مجازی منتشر میشود، دراختیار آنها قرار میگیرد.
گروهی از پزشکان سلبریتی از شهرت چهرهها استفاده میکنند و با سپردن تبلیغاتشان به آنها اسم خودشان را سر زبانها میاندازند. این رفتار ازنظر اخلاق پزشکی چطور ارزیابی میشود؟
در ارتباط دوسویه افراد مشهور-پزشکان هر دو طرف مسئولیت دارند. همانطور که اخلاق پزشکی برایمان مهم است، به اخلاق رسانه هم باید اهمیت بدهیم. نقل است که مرحوم تختی، زمانی در فقر شدید بهسر میبرد که درنتیجه آن دچار مشکلات خانوادگی شدهبود. به ایشان پیشنهاد دادند برای یک برند عسل که کیفیت خوبی هم داشت، تبلیغ کند. مبلغی که در ازای این کار درنظر گرفته شدهبود، میتوانست همه مشکلاتش را برطرف کند اما نپذیرفت. جوابش این بود که بچههای پایینشهر فکر میکنند تختی با خوردن عسل، تختی شدهاست. در این جمله نکته اخلاقی مهمی نهفته است. تبلیغ، فعلی غیراخلاقی نیست تا وقتی که در آن فریبکاری راه نیابد و هدفش، رساندن اطلاعات و آگاهی باشد. اگر امروز از من درباره مورد آقاتختی سوال کنید، میگویم ایشان میتوانست پیشنهاد تبلیغ عسل را بپذیرد و بگوید این برند عسل خوب است ولی من با عسل خوردن قهرمان نشدهام. در اخلاق پزشکی از مفهومی بهنام «conflict of interest» صحبت میکنیم که به فارسی «تعارض منافع» ترجمه میشود البته ازنظر من معادل دقیقی نیست.
افراد باید از تعارض منافع اجتناب کنند ولی اگر ناگزیر بودند، موظف به شفافسازی هستند. مرحوم تختی از تبلیغ عسل اجتناب کرد چون استعداد سوءبرداشت وجود داشت و ممکن بود به فریبکاری منجر شود با اینکه چنین نیتی درکار نبود. خب اگر اجتناب ممکن نباشد، چه باید کرد؟ برای مثال خیلی از پزشکان میگویند جو فرهنگی جامعه اقتضا میکند که به سمت سلبریتی شدن بروند، بسیارخوب! این استدلال را میپذیریم ولی شرط شفافسازی باید رعایت شود. یعنی فرد مشهور تصریح کند که فلانی پزشک خوبی است، اگر واقعا به او مراجعه کرده و چنین نظری دارد ولی بگوید بابت تبلیغ کردنش برای او پول دریافت کردهاست. پزشک هم اعلام کند که بابت حضور فلان فرد مشهور در مطب اش، فلانقدر پرداختهاست.
پزشکی که ظاهری شبیه به مدلها دارد و مثل اینفلوئنسرها دایم درحال تولید محتوای مجازی است، چقدر میتواند پزشک خوبی باشد؟
سوال خوبی است؛ کسی که فرصت میکند یک ساعت زیردست آرایشگر بنشیند و موهایش را فلان یا خط ریشش را بهمان کند، کی کتاب خوانده و کی مریض دیدهاست؟ آدمهای باسواد دانشکده پزشکی را اگر ببینید، ظاهر چندان ویژهای ندارند چراکه عمده وقتشان صرف درس خواندن و انجام کارهای درمانی میشود. این موضوع میتواند یک شاخص باشد؛ باید شک کرد به توان علمی کسی که خیلی سروصدا و ادعا دارد و نمایش دانایی و مهارت میدهد.
ببینید مثلا کووید درابتدا یک بیماری ناشناخته بود اما در همان زمان کسانی بودند که هرروز در فضای مجازی درباره کووید پست میگذاشتند و مردم هم حرفهایشان را میپذیرفتند. من فکر میکنم در بحث پزشکان سلبریتی باید برای جامعه مخاطب هم سهمی قائل باشیم؛ این جامعه نیاز به آموختن تفکر نقاد دارد. اگر کسی ادعای پزشکی دارد، مردم بهراحتی میتوانند صحتوسقم ادعایش را بررسی کنند؛ اسم فرد را در سایت نظامپزشکی به آدرس membersearch.irimc.org جستوجو کنند. اگر این نشانی درخاطرشان نمیماند، به فارسی «سازمان نظام پزشکی» را درگوگل وارد کنند. با وارد کردن اسم فرد در این سایت، میتوانند بفهمند شماره نظامپزشکی و پروانه مطب دارد یا خیر. اگر فرد ادعا میکند استاد فلان دانشگاه است، با جستوجوکردن اسمش در سایت دانشگاه میتوانند درستی ادعایش را متوجه شوند. اصولا اخلاق پزشکی در کشور ما عمر زیادی ندارد؛ بهعنوان یک رشته دکترا از سال 1387 تأسیس شده و در این 13سال بهنظر من اتفاقات مهمی رخ دادهاست. اگر مدیران ارشد سازمان سلامت اخلاق را جدی بگیرند، ما در موارد بسیاری ازجمله زیرمیزی، نوع رفتار و تبلیغات میتوانیم تغییراتی ایجاد کنیم.