بر اساس تازهترین برآوردها، ایران حدود 106 میلیارد بشکه ذخایر نفت قابل استحصال و 158.9 میلیارد بشکه ذخایر هیدروکربور مایع قابل استحصال دارد که با افزایش ضریب بازیافت نفت خام و کشفیات جدید امکان افزایش این ارقام زیاد است. برای مثال گفته میشود که در صورت افزایش ضریب بازیافت و اکتشافات جدید، ذخایر نفت قابل استحصال تا 180 میلیارد بشکه نیز احتمالاً افزایش مییابد که یک حجم عظیم انرژی در زیر خاکهای ایران را به نمایش میگذارد. اما مسأله اینجاست که ایران چه حجمی از این ذخایر را میتواند استخراج و صادر کند و دوم آنکه، آیا این نفت در سالهای آتی یک دارایی مهم محسوب میشود؟
کارشناسان بر این باورند که زمان بسرعت در حال از دست رفتن است و نفت ایران روزهای سخت تری را نسبت به رقبای منطقهای خود در پیش دارد. در این خصوص فریدون برکشلی، کارشناس ارشد بازار نفت به «ایران» میگوید: «اهمیت بازار نفت تا نیمه قرن حاضر و حدود سال 2050 بتدریج کم و کمتر میشود و آینده صنعت نفت ایران که نمیتواند با حداکثر ظرفیت تولید و صادر کند و به سرمایه و تکنولوژی روز جهان حتی برای بازسازی صنعت نیز دسترسی ندارد، از سایر تولیدکنندگان ناگوارتر است.»
این تحلیلگر بازار نفت و نماینده اسبق ایران در مجامع انرژی ادامه میدهد: «با ادامه روند فعلی، استخراج نفت قابل استحصال ایران تبدیل به یک افسانه خواهد شد. ضمن آنکه صنعت نفت بشدت نیازمند سرمایهگذاری است و به نوعی اسقاطی شده است. اکنون این نگرانی نیز وجود دارد که ایران بهعنوان دارنده بزرگترین ذخایر هیدروکربوری جهان تا سال 2035 میلادی خود واردکننده نفت و گاز شود.»
بررسیها نشان میدهد، بیش از دو سال است که جهان وارد مرحلهگذار انرژی و خروج از عصر نفت شده و فرصت توسعه و بهرهبرداری از این ذخایر بسیار محدود است. حتی با تولید روزی 4 میلیون بشکه نفت هم ایران به 116 سال دیگر فرصت نیاز دارد تا بتواند این ذخایر قابل استحصال نفت را استخراج کند؛ اما آیا فرصت و امکان تولید این حجم نفت وجود دارد و آیا در آینده تولید و فروش این نفت ارزندگی کافی به همراه دارد؟
عقب ماندگی ایران از رقبا و فرصتی که مثل برق میگذرد
این بحث کاملاً تکراری است! بارها وزیر نفت به آن اشاره کرده است؛ اما چقدر به آن توجه میشود؟ تقریباً هیچ! ایران چهارمین ذخایر بزرگ نفت جهان را دارد، اما بشدت درگیر تحریم هاست؛ تحریمهایی که نه اجازه ورود سرمایه را به ایران میدهد و نه امکان صادرات بیدغدغه نفت کشور را. زمان بسرعت در حال از دست رفتن است و موانعی در آینده حتی امکان تولید همین 4 میلیون بشکه در روز نفت را از ایران سلب میکند.
در این باره خبرگزاری رویترز مینویسد: «ذخایر نفتی ایران در خطر تبدیل شدن به داراییهای کم ارزش هستند. مگر اینکه دولت جدید ایالات متحده تحریمهایی را که باعث شده این کشور از نظر ظرفیت تولید از رقبا عقب بماند، لغو کند. جهان با سرعت در مرحلهگذار به انرژیهای کم کربن است و در مسابقه با زمان ارزش نفت ایران بزودی کم میشود.»
صنعت نفت و روابط بانکی ایران از سال 2018 مانع تولید و صادرات حداکثری نفت ایران شده است و این تحریمهای بیسابقه به دوران دونالد ترامپ، رئیسجمهوری سابق امریکا بازمی گردد. جو بایدن، رئیس جمهوری جدید این کشور اندکی لحن نرم تری نسبت به ترامپ دارد اما رویترز مینویسد: مقامات ارشد دولت او گفتهاند که واشنگتن درباره هرگونه توافق با ایران تصمیم سریع نمیگیرد.
این خبرگزاری با هشدار دادن نسبت به احتمال بیارزش شدن نفت ایران در دهههای آتی مینویسد: «ایران در این تصور است که تحریمها فقط لحظه تولید نفت از ذخایر عظیم این کشور را به تأخیر انداخته است و جهان در نهایت به آن نیاز خواهد داشت. اما واقعیت این است که سرعت فزاینده انتقال سبد انرژی جهان به سمت مصرف سوختهای کم کربن، همراه با تأثیر همهگیری کووید19 بر سطح تقاضا، پیشبینیهایی را درباره زمان اوج تقاضای نفت در جهان رقم زده که خیلی دور نیست و احتمالاً از حالا به بعد تقاضا برای نفت بهصورت مداوم سقوط خواهد کرد.»
رویترز این ایده را که استخراج حداکثری نفت خیانت به نسلهای آینده است، منسوخ میداند و ادامه میدهد: «برخی مقامات ایرانی از جمله بیژن زنگنه، وزیر نفت بارها و بارها، گفتهاند که تهران باید قبل از اینکه تقاضای نفت از بین برود، تولید را بسرعت به حداکثر ظرفیت ممکن برساند. اما ایران در چند دهه گذشته بهدلیل تحریمها حتی برای حفظ ظرفیت موجود هم بشدت تلاش کرده است، چه برسد به اینکه به پتانسیلهای تولید حداکثری خود و ارقامی مانند 6.5 میلیون بشکه در روز -رقمی که وزیر نفت بهعنوان پتانسیل تولید نفت ایران نام برده است- برسد. سختگیریهای موجود باعث شده که تولید ایران بسیار کمتر از 6 میلیون بشکه در روز باشد که این کشور در سال 1979 تولید کرده بود.
این خبرگزاری همچنین به عقب ماندگی ایران از رقبا اشاره میکند و مینویسد: «بیشتر تولیدکنندگان منطقهای از جمله امارات متحده عربی، عراق و عربستان سعودی، طی 20 سال گذشته هر یک تولید خود را یک تا دو میلیون بشکه در روز افزایش دادهاند و همچنین ظرفیت بیشتری ایجاد کرده اند؛ اما ارقامی از مقامات ایرانی به دست آمده که نشان میدهد، به سبب کمبود منابع مالی و سقوط صادرات ایران، تعداد چاههای نفت تازه حفر شده از 300 حلقه چاه در سال 2018 به 100 حلقه چاه در سال 2020 رسیده است که حتی پتانسیل افزایش ظرفیت تولید را محدود میکند.»
فرآورده جای نفت را میگیرد؟
یک تحلیل این است که ایران نفت ارزانی دارد و در آینده که نفتهای گران از گردونه خارج میشوند هنوز نفت ایران خریدار دارد و حتی میتوان آن را در قالب فرآوردههای نفتی صادر کرد. اما ایمان ناصری، مدیر بخش خاورمیانه شرکت افجیای و مشاور بازار نفت میگوید: «روایت غالب همچنان آن است که تولید را در طولانی مدت بهینه نگه داریم و از صادرات نفت بهعنوان ماده خام و اولیه جلوگیری کنیم؛ یعنی صادرات فرآورده بهجای نفت انجام دهیم. اما مسأله اینجاست که زمان در حال از دست رفتن است و پالایش نفت ممکن است در درازمدت یک تجارت سودآور نباشد.»
اما فراتر از این مسأله، برکشلی، کارشناس ارشد بازار نفت بیان میکند: «اگر ایران به کنوانسیون آب و هوای پاریس ملحق شود، در ۱۰ سال آینده، با شرایط کنونی پالایش حتی نمیتواند یک بشکه فرآورده نفتی را صادر کند. اگر هم نپیوندد، باید جریمه کربنافزایی برای مصرف داخلی بپردازد. پالایشگاههای ما بیشتر نفتی را که پالایش میکنند، میسوزانند. با این سطح از تکنولوژی، باید از انرژی مایه گذاشت و صنعت نفت ایران و بویژه بخش پالایشی آن اکنون از استانداردهای بینالمللی بیشتر انرژی مصرف میکند. صنایع دیگر هم در ایران بشدت انرژیبر هستند. صنایع اصلی و مهم ما مانند فولاد، سیمان، پتروشیمی و البته نفت، بشدت انرژی طلبند و این صنایع معمولاً در کشورهای کمتر توسعه یافته فعال است. در زمینه خودروسازی نیز دنیا الان اتومبیل با این سطح از مصرف بنزین را قبول نمیکند و استانداردها مدام در حال بهبود هستند.»
اما مسأله دیگر این است که نفت خام ایران اکثراً سنگین و ترش است و تولید گازهای گلخانهای بیشتری نسبت به نفت خام سبک دارد و هزینههای فرآوری بالاتری نیز دارد تا استانداردهای زیست محیطی را رعایت کند. لذا به نظر میرسد اگر تحریمها رفع نشود و ایران هرچه زودتر برای افزایش تولید و صادرات نفت خود گام برندارد، میلیاردها دلار سرمایه کشور برای همیشه زیر خاک میماند و بدون هیچ ارزش آفرینی برای نسل آتی، بیاستفاده میماند. گاز طبیعی را میتوان بهعنوان یک سوخت فسیلی پاک برای مصارف داخلی و حتی در سالهای پس از 2050 استفاده کرد، اما نفت فرصت خیلی محدودی دارد.