همه نوع مدلی داشتهایم. از لوکسهای اشرافی تا کوپههای اسپرت. از شاسیبلندهای فول سایز آفرود گرفته تا شاسیبلندهای سایز کوچک محافظهکار. از روباز و رودستر گرفته تا سدان و هاچبک. از آلمانی و ایتالیایی گرفته تا ژاپنی و کرهای. اما این یکی را نداشتهایم. یک استیشن. آخرین خاطرات بازار به یک خودرو چنین کلاسی برمیگردد به پیکان استیشن و پراید 141 Safari. اما حالا انگار میخواهد یک اتفاق بزرگ رخ دهد. هیوندای با i40 قصد دارد یکهتاز باشد.
سوناتای کشیده
داستان از آنجایی شروع میشود که در محافل خودرویی شنیدهایم که آسان موتور (واردکننده محصولات هیوندای) قصد دارد تا چندی دیگر پای یکی از جاماندگان خانواده «i» را نیز به ایران باز کند. این یعنی بعد از i20 و i30 حالا وقت i40 است. البته این را در نظر داشته باشید که این شرکت یک محصول مینی سایز به اسم i10 هم دارد که هنوز رنگ ایران را به خود ندیده است. خلاصه، این شنیدهها اگر خیلی مورد تایید نیست ولی به شدت خوشبین هستیم که چیزی دیگر تا ورود خودروی فوق باقی نمانده است. خودرویی که به صورت سفارشی تنها برای بازار اروپا طراحی شده بود. دقیقاً به همین خاطر بوده که آن را در دفتر تحقیق و توسعه راسلهایم آلمان طراحی کردهاند. بعد از آنکه نقشهها تکمیل شد تنها ساختش به اولسان کره جنوبی واگذار شد. ولی موفقیتش کاری کرد که از قارههای دیگر نیز سر در بیاورد. خیلی جای پنهانکاری نیست. بله این خودرو همان سوناتا است که گویی کمی آن را کشیدهاند. اصلاً هیوندای برای ساختش یک راست سراغ پلتفرم سوناتا رفته بود.این خودرو تقریباً دو سال پیش در نمایشگاه بارسلون اسپانیا رونمایی شده بود. هیوندای i40 به طور حتم یکی از بهترینهای دنیاست. از آنجایی که بازارهای جهانی با سوناتا کنار آمدند، شک نکنید با این یکی نیز به صلح میرسند. هرچند i40 مقابل خود مزدا6 واگن، فولکسواگن پاسات Estate و اشکودا اکتاویا را میبیند، با این حال به لطف چهره قابل قبول، امکانات سرشار، پیشرانههای پربازده و قیمت معقولی که دارد فکر نمیکنیم به این زودیها کم بیاورد. حرف از چهره و قیافه شد. استیشن فوق نیز به پیروی از نسل جدید همه تولیدات اخیر هیوندای با مفهوم «ساختار مواج» طراحی شده است. درست همان چیزی که روی سوناتا، الانترا و اکسنتهای 2013 و 2014 میبینیم. چراغهای بزرگ و کشیده، سپرهایی تیز و زاویهدار و جلوپنجرههایی برجسته و منحنیوار. این خودرو سال 2011 به عنوان اسپانسر اصلی جام جهانی فوتبال ساحلی معرفی شده بود. همان سال جایزه طراحی «یورو کار بادی» را نیز از آن خودش کرد.
زیر ذرهبین
هنوز معلوم نیست کدام مدل از i40 قصد ورود به بازار ایران را دارد. چرا که برای این خودرو چند نوع پیشرانه در نظر گرفته شده که نسخه پایه آن 1.6 لیتری GDi با 133 اسببخار و نسخه نهایی آن 2 لیتری GDi با 175 اسببخار است. یک حسی به ما میگوید واردکنندگان میروند سراغ نمونه قویتر و حجیمتر. با اضافه شدن فضای بالای سقف به صندوق عقب، حجم قسمت انتهایی به 553 لیتر رسیده است. این حجم با خواباندن صندلیهای عقب به 1719 لیتر افزایش پیدا میکند. اگر میخواهید مفهوم واقعی این اعداد را درک کنید، کافیست در نظر داشته باشید که صندوق عقب سمند تقریباً 500 لیتر است. موسسه یورو انکپ بعد از تست تصادف i40 اعلام کرده که این خودرو در قسمت ایمنی بزرگسال 94، در قسمت ایمنی کودکان 86 و در قسمت ایمنی عابر پیاده 43 درصد نمرات را کسب کرده است. از نظر امکانات او نیز مانند دیگر خودروهای جدید هیوندای از سطح خوبی برخوردار است.
سقف پانوراما، پدالهای تعویض دنده پشت فرمان، 9 کیسه هوا، سیستم LKAS (سیستم هشدار به راننده در صورت انحراف از جاده)، سیستم پایداری الکترونیکی ESC، سیستم کمکی ترمز BAS، سیستم کمکی در سربالایی HAC، سنسورهای فاصله در جلو و عقب، دوربین عقب، صفحه نمایش LCD کنترلی، سیستم گردش چراغها هنگام پیچیدن AFLS، سیستم صوتی به همراه چنجر 6 تایی و سابووفر و آمپلی فایر، کروز کنترل، روکش چرمی صندلیها و غربیلک فرمان به همراه گرمکن از جمله امکاناتی هستند که روی i40 نصب میشود. بعضی از آنها روی الانترا حتی به صورت سفارشی نیز نصب نخواهند شد. اما یادتان باشد معلوم نیست که کدام تیپ از i40 قصد ورود به بازار را دارد. سایت «کارز شو روم» مثبتهای این کرهای را طراحی زیبا، فضای خوب داخلی و امکانات عالی توصیف کرده است. در مقابل منفیهای آن را فرمانپذیری نه چندان مقبول و وزن تقریباً بالا عنوان کرده است. سایت «پرفورمنس درایو» نیز برتریهای i40 را اینگونه مطرح میکند. طراحی مدرن و آیندهنگر در داخل و خارج، ذات اروپایی پسند، کیفیت مطلوب قطعات و لوازم و در نهایت امکانات سرگرمکننده. در مقابل ضعفهای i40 نیز به این صورت عنوان شده است. هندلینگ بیدقت، گشتاور پایین در دورهای پایین و پیچیدگی بیمورد حالتهای انتخابی جعبهدنده. اما سایت «اتوزین» طور دیگری به i40 نگاه کرده است. مهندسان این سایت بزرگترین نقطه قوت این استیشن را در قیمت تحریککنندهاش میدانند و در ازایش بزرگترین ضعف آن را دید بد راننده پایین و سراسر نقطه کور عقب خودرو میدانند.
یک تست میدانی کوتاه
سایت «اتوکار» انگلستان در گزارشی کوتاه نتایج حاصل از بررسی میدانی i40 را منتشر کرد. شاید این آزمون نهچندان طولانی روی نظر خریداران آیندهاش تاثیرگذار باشد. تستر اتوکار سواری با i40 را مانند ix35 و i30 منطقی و معقول میداند. این خودرو به اندازه کافی فرامین راننده را به اجرا میگذارد. اما در سطح بالاتر وقتی قرار است از آن برای مانورهای دقیق و پیچیدنهای سریع استفاده کرد، کمی نامطمئن نشان میدهد. البته این چیزی است که فناوری کرهایها نتوانسته هنوز بر آن چیره شود. یعنی هندلینگ بهینه در خودروهای سایز بزرگ. شاید از این نظر به نسبت کل رقبای آسیایی و اروپایی خود عقبتر باشد. فنربندی نرمتر از آن چیزی است که تصور میکنیم ولی وقتی پای حرکت در مسیرهای ناهموار وسط کشیده میشود، باید با سر و صدایی که داخل کابین شنیده میشود کنار آمد. میگویند یکی از مشکلات این خودرو وزن بالایش است. اما در حقیقت آن چیزی که مشکل اصلی محسوب میشود عدم توزیع وزن مناسب است. تسترها میگویند تبدیل شدن سدان سوناتا به استیشن i40 انتقال نیروی پیشرانه به محور متحرک جلو را به هم ریخته است. شاید در یک مسافرت آرام خانوادگی تجربه خوبی به دست بیاید ولی وقتی قرار باشد کمی پدال گاز را فشار دهید آن وقت است که حس دلهرهآور انحراف به طرفین را تجربه میکنید.
درباره قیمت و رقبا
هنوز نمیدانیم آسان موتور میخواهد کدام یک از مدلهای i40 را وارد کند. با این حال کار از کار گذشته است و ما همهچیزش را گفتهایم و مانده بحث قیمتگذاری. حساب و کتاب سرانگشتی نشان میدهد میزان اختلاف قیمت i40 با سوناتا بر حسب دلار وقتی به ایران برسد میشود چیزی حدود 30 تا 40 میلیون تومان. این یعنی وقتی سوناتاهای 2014 بین 110 تا 130 میلیون باشند، آن وقت بعید نیست که این استیشن زیبا حدود 140 تا 150 میلیون (شاید هم بالاتر) قیمتگذاری شود. طبیعی است که این خودرو از نظر کلاس طراحی و فرم بدنه رقیبی در ایران ندارد. ولی از نظر قیمتی تا دلتان بخواهد برای رویارویی با آن صف کشیدهاند. از همین شرکت هیوندای میشود با 144 میلیون یک توسان فول آپشن خرید. هنوز هم اگر شانس بیاورید میتوانید یک تویوتا اوریون 2011 را با قیمت 150 میلیون در بازار پیدا کنید. مسلماً خریدار چنین خودرویی یک فرد خانوادهدار است. در غیر این صورت چرا نباید برای تویوتا GT86 اسپرت دو درب 140 میلیون بدهد؟ شاید اگر او خیلی اهل ژاپنیها باشد و همچنان به سفرهای دورهمی علاقه نشان دهد، کمری اتاق جدید 143 میلیون تومانی برایش بد نباشد. یک شاسیبلند دیگر هم داریم که همین حدودها میارزد؛ کیا اسپرتیج جدید که بسته به نوع آپشنهایش بین 135 تا 147 میلیون قیمتگذاری میشود. مشتری اگر کیاباز بود و شاسیبلندباز نبود باید به او اپتیمای فول 140 میلیونی را پیشنهاد داد.