نبض مذاکرات هستهای بار دیگر به صدا درآمد و شهر ژنو پس از آنکه نظاره گر توافق موقتی بود که به بحران بیش از یک دههای میان ایران و جهان پایان میداد، قرار است میزبان گفتوگوهای جدید با محتوای کمک به احیای توافق هستهای و در عین حال فراهم آوردن درگاههای سیاسی به عنوان ابزارهای تسهیل کننده کاهش بحران ایران و اروپا باشد. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت خارجه روز گذشته با اعلام خبر آغاز مذاکرات ایران با سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس در ژنو روز جمعه 9 آذرماه تصریح کرد که ریلگذاری دور جدید مذاکرات احیای برجام در بطن تفاهماتی صورت گرفته که پیشتر در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک انجام شده بود.
آنچه را تسهیل و تغییرات برآمده از خواست دولت نوپای مسعود پزشکیان برای تحقق هدف رفع تحریمها ممکن کرده است، باید در روزهایی جستوجو نمود که در روند رایزنیهای پیدا و پنهان هیأت ایرانی به رهبری سیدعباس عراقچی، وزیر امورخارجه با هیأتهای غربی در نیویورک گذشته است. این تفاهم که نشانهای از فرصت شناسی تیم دیپلماتیک دولت چهاردهم جهت اجرای مأموریت رفع تحریمها به شمار میرفت برای غرب، معنایی جز آغاز شمارش معکوس پایان سیاست فرسایشی در زمین مذاکرات نداشت. چه پزشکیان در اولین حضور خود در نشست مجمع عمومی سازمان ملل به سیگنالهای مخابره شده برای ازسرگیری مذاکرات پاسخ مثبت گفت و سعی کرد مأموریت احیای برجام را از جایگاه و موقعیتی متفاوت با گذشته پیگیری کند اما از میان همه این مراودهها و رایزنیها آنچه سبب شد، امیدها برای ازسرگیری بدون توقف گفتوگوهای هستهای پررنگ شود، درخواستی بود که دولت «جو بایدن» در اواسط بهار گذشته برای مذاکره با هیأت ایرانی در نیویورک در قالب کانال «مسقط» مطرح کرد که نشانهای روشن به نتیجه انتخابات ایران و روی کار آمدن پزشکیان بود. هرچند واقعه ترور سیدحسن نصرالله، فرمانده جبهه مقاومت لبنان درکنار اوجگیری بحران دیپلماتیک ایران و اروپا به مانعی بر سر راه انجام این مذاکره در نیویورک تبدیل شد اما در را به روی دیپلماسی باز گذاشت تا به نقطه عزیمت دو طرف در شهر ژنو تبدیل شود.
خروج از بنبست
گرفتن سکان هدایت مذاکرات توسط دیپلماتهای با تجربه دولت چهاردهم در شرایط برآمده از این واقعیت که پزشکیان در روند تعریف دوباره خود از سیاست تعامل با جهان نگاه ویژهای به رفع تحریمها دوخته و از سوی دیگر ملاحظات طرفهای مقابل متأثر از رخدادهای در حال بروز در زمین بازدارندگی هستهای ایران بر شمار نگرانی آنها افزوده، چارهای جز پذیرش واقعیات صحنه و آغاز تلاش زودهنگام دو طرف این میدان مناقشه برای به جریان انداختن مذاکرات هستهای باقی نگذاشته است. بنابراین با گذر 3 سال از گفتوگوهای پرفراز و فرود و قرار گرفتن چند ماهه این روند در نقطه بنبست، پرونده مذاکرات احیای توافق قرار است در مسیر تازهای به جریان بیفتد. اگرچه این گفتوگوها در نمای اول تنها تکراری از روند گذشته به نظر میرسد که تغییری بر معادلات جاری حاکم بر برجام نمیگذارد اما برخلاف این تصور، طرح برخی جزئیات و همزمانی آن با بعضی از واقعیتهای جاری سبب میشود آنچه میان ایران و تروئیکای غربی در ژنو به جریان بیفتد، صرفاً تکراری از رویدادهایی نباشد که طی سه سال عمر دولت سیزدهم گذشت.
پیشینه همنشینی ژنو
پیشینه مذاکرات پیش روی ژنو، برآمده از اندوختهای از فرصتهای از دست رفته در دولت پیشین در دو مقطع سرنوشت ساز اسفند 1400 و شهریور 1401 است که طرفین را تا آستانه دستیابی به یک توافق پیش برد.
این در حالی بود که در بحبوحه این تحولات که در تابستان داغ سال 1401 به اوج خود رسید، تئوریسینهای مخالف مذاکره که وقوع جنگ اوکراین، این امکان را به آنها داده بود تا با تکیه بر یک پیشبینی عاری از منطق موسوم به تئوری «زمستان سخت» از پیش شرط های جدید در روند مذاکرات سخن بگویند، به مانعی جدی برای تحقق توافق تبدیل شدند و بار دیگر مذاکرات را به کوچه بنبست هدایت کردند؛ اتفاقی که دور تازهای از جدال دیپلماتیک بویژه میان ایران و اروپا را رقم زد تا پیگیری سیاست تلافی جویانه از سوی ایران در واکنش به محقق نشدن منافع برجامی اش، در دو سال گذشته به آغاز عملیات غنیسازی بدون مرز بینجامد؛ اقدامی که گرچه به مثابه اهرم فشاری برای به حرکت درآوردن موتور مذاکرات بکارگرفته شده بود اما آنچه در صحنه عمل رخ داد، با تصورات تصمیم گیرندگان وقت سیاست خارجی کشور تفاوت فاحشی داشت.
چه ناامیدی«جو بایدن» رئیسجمهور امریکا از ماهها مذاکره نافرجام با ایران باعث شد، موضوع اغلب نشستهای استراتژیستهای امریکایی حول محور کند کردن برنامه هستهای ایران، ایجاد اختلال در روند همکاری نظامی تهران و مسکو و پروندهسازی بر سر همکاریهای نظامی متعارف تهران و مسکو و تسری دادن ابعاد آن به زمین جنگ اوکراین بچرخد و استراتژی مذاکراتی واشنگتن را برای سه سال به حاشیه براند. هرچند مقامهای وقت تهران و امریکا کوشیدند تابستان سال گذشته با ایجاد کانال «مسقط» به تفاهمی ولو اولیه برسند و مسیر آزادسازی 6 میلیارد دلار ایران در ازای آزادی شماری از زندانیان امریکایی را هموار کنند اما آنچه مورد توافق قرار گرفت، از روی کاغذ فراتر نرفت تا معلوم شود امکان، انگیزه و رویکردها برای پیش راندن مذاکرات احیای برجام با روندهای وقت دو طرف تناسبی ندارد.
دوراندیشی دولت چهاردهم
با این پیشینه تحولات چراغ خاموشی که با ابتکار دولت چهاردهم در پاسخ به تمایل تروئیکای اروپایی و حمایت ناپیدای ایالات متحده برای احیای مذاکرات و رفع تحریمها به جریان افتاده است، میتواند یک «دوراندیشی» برای تعیین تکلیف بدون هزینه مذاکرات تا رسیدن زمان پایانی برجام و از میان رفتن امکان استفاده از «مکانیسم ماشه» نیز باشد؛ مکانیسم حل اختلاف تعبیه شده در این توافق که در صورت بالا گرفتن اختلاف میان اعضا، امکانی را برای بازگشت بالقوه تحریمهای سازمان ملل فراهم میآورد. چنانکه این مکانیسم در سالهای اخیر به حربهای در دست کشورهای اروپایی تبدیل شد که به فراخور بروز تنشهای مقطعی، از آن به عنوان تهدیدی علیه ایران بهره میبردند تا تمام تحریمهایی را که به وسیله آن توافق لغو شده بود دوباره به اجرا دربیاورند. در چنین شرایطی ادامه مذاکرات با هر فرمولی میتواند بر راه پرفراز و نشیب برجام و قطعنامه 2231 در مهرماه 1404 یعنی کمتر از یک سال دیگر نقطه پایان بگذارد. این محدوده زمانی سرنوشتسازی است که دولتها در ایران و پایتختهای غربی را به فکر برداشتن گامی جدی برای تعیین تکلیف پرونده هستهای ایران انداخته است تا کاری را که میبایست سالها پیش انجام میشد، در دستور کار قرار دهند.
بویژه آنکه واشنگتن و شرکای اروپاییاش به رغم همسویی همسویی با تلآویو نگران ماجراجوییهایی هستند که هر لحظه ممکن است آتش جنگ در گستره خاورمیانه را شعله ور کند. بنابراین اقدام بموقع برای احیای برجام با وجود ملاحظاتی که متأثر از مباحث اشاعهای فعالیتهای هستهای ایران و ضرورت افزودن موضوعات جدید مطرح ساخته، میتواند عاملی برای فرونشاندن موج ناامیدی در یکی از دشوارترین مناقشات بینالمللی باشد و در این تجربه تاریخ دیپلماسی، عبور از نزاع فرسایشی ایران و جهان را به امری ممکن تبدیل کند.
بویژه آنکه طی هفتهها و روزهای اخیر همه شواهد خبری نشان از آن دارد که مقامهای دولت پزشکیان و «دونالد ترامپ»، رئیسجمهور جمهوریخواه امریکا به دیپلماسی روی خوش نشان دادهاند که معنایی جز این ندارد که پیشبینی آغاز دوره متفاوتی از دیپلماسی میان تهران-واشنگتن دردولت دوم ترامپ دور از انتظار نخواهد بود.