چند روز پیش رئیس کل بانک مرکزی کشور در یک مصاحبه تلویزیونی و در شرایطی که جامعه کاهش قیمت ارز را پذیرفته بود، اعلام کرد که دولت اجازه نخواهد تا قیمت دلار پایین تر از 3000 تومان باشد، همین جمله آقای رییس کافی بود تا بار دیگر دلالان و سفته بازان به بازار هجوم برند.
این سخنرانی سیف به نظر بسیاری از اقتصاددانان بی موقع بود و به اعتقاد آنها مسیر کاهش قیمت ارز را منحرف کرده است، برخی از منتقدان این سخنان حتی به وی توصیه کرده اند که دیگر مصاحبه نکند. بیشتر انتقاداتی که به این سخنان شد اغلب از سوی مجلسیان بود.
نمایندگان معتقدند که بازار ایران حالت روانی دارد و این نوسانات متاثر از این موضوع است، به همین دلیل برای کاهش بار روانی در شرایط فعلی، بهترین راهکار سکوت مسئولین اقتصادی است. البته ناگفته نماند که مدیریت ارز کشور بر عهده بانک مرکزی است و قانون این اختیار را به این نهاد واگذار کرده است.
محمد قسیم عثمانی در این باره به تابناک گفت: قانون برنامه این اختیار را به رئیس بانک مرکزی داده و مدیریت ارز را به بانک مرکزی سپرده که سیستم شناور مدیریت شده را اجرا کند. توجیه رئیس کل بانک مرکزی برای ارز 3000 تومانی این است که بخشی از درآمدهای دولت ارزی است و درامدهای ارزی باید تبدیل به ریال شود و با ارز زیر 3000 تومان امکان تامین هزینه های دولت وجود ندارد.
وی افزود: دیگر اینکه کاهش قیمتی که رخ داد به این دلیل نبوده است که اتفاق اقتصادی خاصی رخ داده باشد و بیشتر جنبه روانی و انتظارات جامعه است؛ وگرنه ارز جدیدی به بازار تزریق نشده است. آنها از نوسان قیمت ارز می ترسند و می خواهند نرخ ارز ثبات داشته باشد و در نوسان نباشد. اینگونه نباشد که در اثر اتفاقاتی قیمت ارز پایین بیاید ولی متعاقب آن اتفاقی بیافتد که موجب جهش شود.
عثمانی افزود: قیمت واقعی ارز 50 درصد قیمت فعلی است و اگر بر اساس تحلیل های اقتصادی محاسبه شود، قیمت ارز بیشتر از 1500 تومان نخواهد بود. اگر قیمت منصفانه و محاسباتی دقیق برای ارز داشته باشیم نمی تواند قیمت ارز از 1500 تومان فاصله چندانی داشته باشد.
این نماینده گفت: با کاهش قیمت ارز قیمت کالاها کاهش خواهد یافت؛ منتها با تاخیر. کالاهایی که بالا رفتن قیمت آنها با منطق است با منطق نیز پایین می آید اما قیمت کالاهایی که غیرمنطقی افزایش یافته بالا خواهد ماند.
وی اظهار داشت: هزینه های زندگی افزایش یافته و مردم می خواهند به نحوی تورم را به دیگران انتقال دهند و هر کسی کالایی دارد و یا خدماتی ارائه می دهد اولین توجیهش این است که هزینه ها گران شده است و باید این فشار را به لایه بعدی انتقال دهد تا از فشار خلاص شود. سرعت افزایش قیمت از سرعت کاهش قیمت بیشتر است. فروشندگان برای قیمت گذاری محصولاتشان در زمان افزایش و کاهش قیمت ها از مدل های متفاوتی استفاده می کنند و همین باعث شده است در زمان افزایش قیمت به سرعت عکس العمل نشان دهند اما در زمان کاهش قیمت به تدریج عکس العمل نشان دهند.
عثمانی در توضیح اینکه در نهایت فشار بر شهروندان وارد می شود و حاکمیت برای اینکه فشارهای وارد بر مردم را کمتر کند چه اقداماتی باید انجام دهد، گفت: دولت باید انتخاب کند. یا باید به کاهش قیمت ارز و کاهش تورم و کسری بودجه بیشتر تن بدهد و یا به حفظ قیمتهای فعلی و تامین بودجه مورد انتظار خود بپردازد.
این نماینده گفت: قیمت را باید عرضه و تقاضا مشخص کند. وقتی ارز ارزان می شود باید کاری کنیم که عرضه در بازار بیشتر شود و به قیمت تعادلی برسد. اگر دولت عزمش بر کاهش قیمت ها باشد چاره ای جز این ندارد. نرخ ارز بالا جذابتی برای وارد کننده ندارد. وقتی واردات جذاب است که نرخ ارز پایین باشد. با کاهش نرخ ارز واردات افزایش خواهد یافت و عرضه محصولات به تبع آن بیشتر خواهد شد
با همین دلار 3000 تومانی، کسری بودجه بالای 70 هزار میلیارد تومان است اما با سیاستی که به اجبار و زور نرخ ارز را بالا نگه داشته شود موافق نیستم. دولت قول داده است فشار معیشتی را بر مردم کم کند. ضرورت فعلی این است اما سیاست بلند مدت درستی نیست.