ساعت 2:15 دقيقه بامداد و در شرايطي كه مردم ايران در پايان تعطيلات پاياني هفته، مهياي نخستين روز يك هفته جديد ميشدند، خبر حمله اسراييل به برخي مناطق ايران در استانهاي ايلام، تهران و خوزستان روي خروجي خبرگزاريها قرار گرفت؛حملاتي كه با واكنش سريع و موثر پدافند هوايي ايران روبرو و مهار شد.
بلافاصله پس از اين حمله، وزارت خارجه در بيانيهاي رسمي اين اقدام رژيم صهيونيستي را «نقض آشكار منشور سازمان ملل متحد» اعلام و با انتشار بيانيهاي اعلام كرد: «ايران با ابتناي بر حق ذاتي دفاع مشروع كه در ماده ۵۱ منشور ملل متحد نيز منعكس شده است، خود را محق و موظف به دفاع در برابر اعمال تجاوزكارانه خارجي ميداند.» بسياري از تحليلگران اما منتظر بودند واكنش بازارها را به اين رخدادها ارزيابي كنند تا مشخص شود اين حملات آيا زمينهساز بروز بحران براي ايران بوده يا بسترساز ثبات؟ بورس كشور روز شنبه را يكسره سبزپوش آغاز كرد و طلا و ارز در دالان نزولي قرار گرفتند. با گذشت گرد و غبار دقايق اوليه پس از تجاوز آشكار اسراييل به خاك ايران، مشخص شد كه اسراييل نه تنها اقدامي در جهت بازدارندگي بيشتر برنداشته، بلكه خود را در معرض انتقادات دامنهدار داخلي و خارجي قرار داده است. بسياري از شهروندان اسراييلي با انتقاد از نتانياهو و دولت اسراييل در شبكههاي اجتماعي نسبت به اين واكنش انتقاد كرده و نوشتند، اين حمله بيشتر از اينكه ايرانيها را نگران كند و باعث التهاب آنها شود، جامعه اسراييل را در نگراني و التهاب فرو برده است.
در ميان رسانههاي داخلي ابتدا «ايرنا» از شنيده شدن چند صداي بلند انفجار به ويژه در غرب تهران خبر داد. اين خبرگزاري در ساعت 3 و 30 دقيقه بامداد نيز به نقل از يك منبع امنيتي اعلام كرد: برخي از صداهاي شنيده شده ناشي از فعاليت پدافند هوايي در تهران بوده و در جريان اين اتفاق پدافند هوايي موفق عمل كرده است. شبكه خبر نيز به صورت زيرنويس اين خبر را تاييد كرد. بر اساس بيانيه ارتش مشخص شد، «در جريان حمله نظامي اسراييل به ايران چهار نفر از رزمندگان ارتش به شهادت رسيدند.» حوالي ساعت 7 صبح نيز منابع مطلع به «تسنيم» خبر دادند: «تا لحظه انتشار اين خبر اصابت موشك يا ضربه به مراكز نظامي سپاه در غرب و جنوب غرب تهران اتفاق نيفتاده است. صداهاي شنيده شده مربوط به درگير شدن پدافند هوايي ارتش در ۳ نقطه اطراف تهران با اقدام نظامي اسراييلي بوده است.» از ميان مقامات اجرايي معاون اول رييسجمهور، محمدرضا عارف، به اين حوادث واكنش نشان داد و با انتشار پيامي در شبكه اجتماعي ايكس (تویيتر)، اقتدار ايران را عاملي دانست كه دشمنان را زبون و خوار ميكند. اين واكنشها نشاندهنده احساس ملي و يكپارچگي در مقابل تهديدات خارجي است.» ساير مقامات اجرايي از جمله سخنگوي دولت نيز نسبت به اين رخداد واكنش نشان داده و اين حمله را محكوم كردند.
يوسف مولايي: اسراييل به دنبال پذيرش
آتش بس است
يوسف مولايي استاد روابط بينالملل در گفتوگو با «اعتماد» در خصوص ماجراجويي بامداد شنبه اسراييل ميگويد: «اسراييل نشان داده كه نظام بينالملل برايش از كمترين اهميتي برخوردار نيست. در حقوق بينالملل، اقدام نظامي كشورها تنها از 2طريق صورت ميگيرد. اقدام نظامي عليه ساير كشورها، يا بايد بر اساس اصل دفاع مشروط باشد يا اينكه مبتني بر مصوبات و قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل صورت گيرد. هيچكدام از اين زمينهها ايجاد نشده كه اسراييل مبتني بر آن بخواهد اقدامي صورت دهد، بنابراين از منظر حقوق بينالملل اقدام بامداد شنبه اسراييل عليه ايران مجاز نيست.»
مولايي ادامه ميدهد: «اسراييل رويهاي جديد را بنيانگذاري كرده و آن اقدام پيشگيرانه و پيشدستانه در مواجهه با ساير كشورهاست كه از منظر حقوق بينالملل بيمعناست. كشوري نميتواند عليه كشور ديگري اقدامي صورت دهد به اين بهانه كه ممكن است در آينده اقدامي صورت دهد. هرچند ايران ميتواند در مواجهه با تعرض اسراييل اقدام متقابل را صورت دهد اما استفاده از ديپلماسي همواره روش معقولتري براي پيشبرد اهداف كلان و منافع ملي كشورهاست.»
اين استاد روابط بينالملل يادآور ميشود: «براي درك موضوع، ما بايد از حوزه حقوق و روابط روتين بينالملل خارج شويم و ببينيم اين نوع رخدادها در چهارچوب كداميك از تئوريهاي روابط بينالملل قابل فهم است. اساسا حمله اسراييل به ايران اين حق را براي ايران محفوظ ميدارد كه پاسخ مناسبي به اقدام تجاوزكارانه اسراييل دهد. اقدامات اسراييل به گونهاي است كه تنش را تا بينهايت در سطح منطقه و جهان بالا ميبرد. ايران يا بايد به اندازهاي خود را در حوزههاي مختلف اقتصادي، نظامي، امنيتي و راهبردي قدرتمند سازد كه بازدارندگي ايجاد كند يا اينكه در مسير ديپلماسي و جلبتوجه افكار عمومي جهان گام بردارد. ايران بايد به افكار عمومي جهاني بقبولاند كه اسراييل نظم و امنيت را در منطقه به هم زده است.
ايران از اين طريق با جلبتوجه افكار عمومي جهاني و با فشار كشورهاي صلحطلب هم ميتواند نوع خاصي از بازدارندگي را ايجاد كند.» او ادامه ميدهد: «بازدارندگي در برههاي ممكن است به صورت فردي و با محوريت يك كشور خاص اعمال شود و زماني هم با مشاركت جهاني و با حضور جامعه بينالملل محقق. در اين شرايط جامعه جهاني به طرف متجاوزگر فشار وارد ميكند كه از ادامه اقداماتي كه نظم و امنيت بينالملل را به هم ميزند، خودداري كند. به نظرم ايران بايد تلاش كند در هر دو حوزه توان خود را افزايش دهد. يعني ضمن ايجاد بازدارندگي ژئواستراتژيك، ابزارهاي ديپلماتيك را هم به كار بگيرد تا افكار عمومي جهاني و كشورهاي صلحطلب را معطوف جنايات اسراييل كند.» مولايي با اشاره به دستاوردهاي قابل توجه دولت چهاردهم در حوزه ديپلماسي ميگويد: «تداوم اين روند ميتواند دستاوردهاي قابل توجهي براي ايران به دنبال داشته باشد.» او خاطرنشان ميكند: « نظر شخصي من اين است كه تخاصمات منطقهاي به زودي پايان ميگيرد و مذاكرات صلح خاورميانه وارد مرحله جديدي ميشود. واقع آن است كه اسراييل ديگر توانايي به دوش كشيدن بار سنگين هزينههاي مادي، نظامي و اجتماعي اين نبرد را ندارد. بنابراين تلاش ميكند با روشهاي مختلف زمينههاي آتشبس را فراهم سازد. با توجه به وضعيت منطقه، ساير كشورها تلاش ميكنند زمينههاي پايان دادن به تنش را فراهم سازند. نبايد فراموش كرد كه اسراييل بيش از 43هزار فلسطيني را به خاك و خون كشيده است، ايران در مراحل بعد بايد از ظرفيت نهادهاي بينالمللي و افكار عمومي جهاني براي محكوميت اسراييل استفاده كند.»
محسن جليلوند: اسراييل به دنبال تصاعد
بحران است
در شرايطي كه يوسف مولايي معتقد است اسراييل به زودي تن به آتشبس ميدهد و تلاش ميكند خود را از اين مخمصه نجات دهد. محسن جليلوند از زاويه ديگري به اين بحث ورود كرده و ميگويد اسراييل تلاش دارد، آتش تنازعات را در منطقه گستردهتر سازد، بنابراين اين ايران است كه با به كارگيري ديپلماسي فعال بايد زمينه پايان تنازعات منطقه را فراهم سازد. او در گفتوگو با «اعتماد» با اشاره به تئوري تنازعات پينگپنگي ميگويد: «اسراييل امروز وارد زنجيرهاي از تنازعات مستمر با طرفهاي مختلف منطقه از جمله ايران شده و بعيد است به سادگي بتواند از اين بحران خارج شود. در شرايط فعلي تئوري تصاعد بحرانها در مواجهه اين دو طرف شكل گرفته و بعيد است اين روند صعودي در كوتاهمدت متوقف شود.»
جليلوند در پاسخ به پرسش «اعتماد» در اين خصوص كه كشورهاي مختلفي در منطقه و جهان حمله اسراييل را محكوم كردهاند، اين محكوميتها واجد چه معنايي است؟ ميگويد: « اين محكوميتها كه از عراق و عربستان و قطر گرفته تا اردن و امارات و مصر و تركيه و... را شامل ميشود ماحصل ديپلماسي دورهاي و فعال عباس عراقچي در كشورهاي منطقه است. مشخص نيست در نشستهاي وزير امورخارجه ايران با مسوولان ساير كشورها چه مسائلي مطرح شده كه كشورهاي منطقه، اقدام به محكوميت حمله اسراييل كردهاند. نبايد فراموش كرد اين كشورها در نوبتهاي قبل كه اسراييل دست به ماجراجويي عليه ايران و ساير كشورها ميزد، اقدام به محكوميت نميكردند.»
او ادامه ميدهد: «اسراييل اما به نظام بينالملل و ضرورتهاي جهاني بيتوجه است. مگر غير از اين است كه در جريان كشتار بيش از 43هزار فلسطيني همه جهان اسراييل را محكوم كردند و خواستار پايان نبرد شدند. براي اسراييل اين محكوميتها فاقد اهميت است. موضوع براي اسراييل از تهديد امنيتي به تهديد موجوديتي شيفت كرده و ديگر براي اين رژيم اهميت ندارد كه افكار عمومي جهاني چه تصوراتي از اين رژيم دارند. از سوي ديگر اسراييل روي حاميان قدرتمند خود در غرب حساب باز كرده و مبتني بر آن دست به اقدامات ماجراجويانه ميزند.»
جليلوند تاكيد ميكند: «ماجراجويي بامداد شنبه اسراييل نه به اندازهاي بود كه براي اسراييل بازدارندگي ايجاد كند و نه در حوزه ديپلماسي ميتواند دستاوردي براي اين كشور محسوب شود. اين اقدام اسراييل هم در مسير اقدامات قبلي اين رژيم، نوعي اقدام شتابزده بدون تاثيرگذاري لازم بود. معتقدم اسراييل از اين اقدامات حاشيهساز به دنبال آن است كه ايران را مجاب به پاسخ كند تا بتواند زنجيره تنازع در منطقه را تداوم بخشد و امريكا را ناچار به دخالت كند. ايران بايد با نهايت هوشياري راهبردهاي آينده خود را طراحي و اجرا كند.»
جليلوند در پاسخ به پرسش ديگري در اين زمينه كه اگر اسراييل ميخواست ايران را مجاب به پاسخ كند، آيا عاقلانهتر نبود كه اقدام نظامي وسيعتري را عليه ايران صورت ميداد؟ يادآور شد: «راهبرد اسراييل در خصوص ايران مدتهاست كه بر تعميق شكاف ميان حكومت و ملت متمركز شده است. اين رژيم به خصوص پس از رخدادهاي سال 1401 تلاش ميكند اين شكاف را بيشتر كند. اسراييل معتقد است كه وجه خشونتبار اين شكاف در رخدادهاي سال 1401 ظهور كرد و وجوه مسالمتآميزتر آن در ماجراي انتخابات 1403 نمايان شد. اسراييل نگران است دست به اقدماتي بزند كه باعث افزايش انسجام اجتماعي در داخل شود. به همين دليل است كه نتانياهو مدام تاكيد ميكند كه با مردم ايران خصومتي ندارد.» او ادامه ميدهد: « وقتي راهبرد دشمن تا اين اندازه روشن است، مشخص است كه مسوولان كشور بايد در چند سطح راهبردهاي مناسبي را اتخاذ كنند. قبل از هر اقدامي سياستگذاران و تصميمسازان ايراني بايد از هر اقدامي كه باعث تعميق شكاف ميان دولت-ملت شود، پرهيز كنند. درجه انسجام اجتماعي در سطح داخلي ايران بايد در عاليترين شكل بروز يابد. دولت اگر ميتواند دست به اقداماتي بزند كه باعث افزايش رضايتمندي عمومي شود بلافاصله بايد آن را در دستور كار قرار دهد. در سطح دوم، سياستگذاران و تصميمسازان كشور بايد به دنبال توسعه مناسبات ارتباطي با همسايگان و كشورهاي منطقه باشند. محكوميت حمله اسراييل توسط اكثريت قريب به اتفاق كشورهاي منطقه نشان داد كه ديپلماسي دولت چهاردهم در حوزههاي راهبردي و ارتباطي موفقیتآميز بوده و نتايج خوبي به دنبال داشته است. در سطح سوم هم ايران بايد تلاش كند از طريق روابط بينالملل و جلبتوجه افكار عمومي بينالمللي به جنايت اسراييل اين رژيم را در گوشه رينگ نظام بينالملل گير بيندازد.» اين استاد روابط بينالملل خاطرنشان ميكند: «از منظر عملي ايران بايد تلاش كند، ابتدا اسراييل را ناچار به پذيرش آتشبس در غزه و پس از آن در لبنان كند. در واقع نتانياهو راهبرد گسترش نزاع در منطقه را به اين صورت دنبال ميكند كه ابتدا غزه را به آتش و خون بكشاند، سپس لبنان را تهديد كند و نهايتا آتش نزاع در منطقه را متوجه ايران كند. ايران بايد اين مسير را معكوس سازد. ابتدا آتش جنگ را در غزه خاموش كند، سپس در لبنان و نهايتا از گسترش آتش نزاع به ساير نقاط منطقه جلوگيري كند.»