تیر سال ۱۴۰۰ گزارش یک تیراندازی مرگبار در جشن عروسی به مأموران پاکدشت اعلام شد. پس از آن مأموران به باغی در صفاییه اعزام شدند و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد که پدر داماد که مردی 60 ساله بود با شلیک چند گلوله باعث مرگ دختری 9 ساله و یک پسر 8 ساله شده و دو مرد و زن جوان را نیز مجروح کرده است.
متهم که به خاطر شرب خمر حالت طبیعی نداشت در محل عروسی بازداشت شد و پس از انتقال به پلیس آگاهی و در همان بازجوییهای اولیه به شلیک مرگبار اعتراف کرد و گفت: تقریباً اواخر عروسی قرار بود پسر و عروسم را راهی خانهشان کنیم و من از فرط خوشحالی و به رسم سنتی که داشتیم اسلحه شکاری را برداشتم و چند تیر هوایی شلیک کردم اما نمیدانم که چه شد لوله تفنگ به پایین آمد و از آنجا که در حالت طبیعی نبودم دستم روی ماشه رفت و چند گلوله هم شلیک شد. من قصد کشتن و آسیب رساندن به کسی را نداشتم و نمیدانم که چرا این اتفاق افتاد.
دو مجروح دیگر حادثه که یکی از آنها پدر دختر بچه مقتول و دیگری مادر پسر بچه کشته شده بود هم پس از بهبودی نسبی از متهم شکایت کردند.
با تکمیل تحقیقات و اعتراف صریح متهم پرونده برای رسیدگی به شعبه چهار دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه پدر دختر بچه در حالی که به سختی صحبت میکرد به جایگاه رفت و گفت: آن شب آخر عروسی بود و میخواستیم به خانهمان برویم که پدر داماد به یکباره اسلحه شکاریاش را مسلح کرد و شروع به تیراندازی کرد. هرچقدر داد و فریاد کردیم متهم متوجه نمیشد و مرتب با رقص و پایکوبی شلیک میکرد و ما را هدف قرار داد تا اینکه چند نفر از پشت اسلحه را از دستش گرفتند. خدا میداند اگر او را نگرفته بودند چند نفر دیگر قربانی میشدند. حالا هم من به هیچ عنوان از خون دخترم گذشت نمیکنم و تنها درخواستم قصاص متهم است.
پس از آن مادر پسربچه هم که از ناحیه پا و دست آسیب دیده بود به جایگاه رفت و گفت: هروقت یاد آن شب میافتم بدنم میلرزد. پسرم در چند قدمی من بود که کشته شد. پزشکان اعلام کردند گلوله به طحال پسرم خورده بود. من هم تقاضای قصاص دادم و به هیچ عنوان حاضر به مصالحه نیستم.
بعد از آن متهم در حالی که سرش پایین بود به جایگاه رفت و گفت: من اتهام قتل عمد را قبول ندارم. در خانوادهمان رسم داریم که پدر یا جد پدری داماد در شب عروسی پسرش، چند گلوله به نشانه خوشحالی شلیک کند اما نمیدانم که چه اتفاقی افتاد و گلولهها ناخواسته به میهمانان خورد و این فاجعه رخ داد.
در این لحظه قاضی از متهم پرسید طبق اعتراف خودتان و گزارش پلیس در شب حادثه شما حالت طبیعی نداشتید. آیا این موضوع را قبول دارید؟
متهم جواب داد: بله من مشروب خورده بودم و مست بودم ولی باور کنید قصدی برای آسیب رساندن به کسی را نداشتم. این افرادی که کشته و مجروح شدند میهمانان من بودند و کسی به میهمانانش آسیب نمیزند. اگر حالم خوب بود قطعاً این اتفاق نمیافتاد و حالا هم شرمنده خانواده این دو کودک هستم و از آنها میخواهم من را ببخشند.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند براساس اظهارات متهم، گزارش پلیس و مستندات پرونده متهم را به قتل شبه عمد و پرداخت دیه محکوم کردند.
شکسته شدن حکم در دیوان عالی کشور
با صدور حکم و اعتراض اولیای دم به حکم صادره پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قضات دیوان با بررسی موشکافانه پرونده اعلام کردند با توجه به اینکه قتل با اسلحهای که وسیلهای کشنده محسوب میشود، صورت گرفته و متهم با این آگاهی که سلاح گرم میتواند باعث مرگ افراد شود از آن استفاده کرده، قتل نمیتواند شبه عمد باشد.
به این ترتیب با شکسته شدن حکم قتل شبه عمد پرونده بار دیگر به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران(شعبه هم عرض) فرستاده شد تا متهم 60 ساله بزودی در برابر اتهام قتل عمد از خودش دفاع کند.