فساد دبش و افزایش سن بازنشستگان

چهارشنبه، ۶ دی ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۶:۰۶
کدخبر:۱۱۶۰۶۶

اعتماد نوشت: بادهاي پاييزي امسال هر چقدر خالي از ابرهاي بارش‌زا بود به همان اندازه پر بود از اخباري كه به نگراني اقتصادي مردم دامن مي‌زد. دغدغه‌هايي كه باعث شد از ابتداي پاييز 36 هزار كاربر شبكه اجتماعي ايكس (توييتر) بيش از 200 هزار محتوا در ارتباط با اين دغدغه‌ها توليد كنند. كاربران تقريبا هر ماه با خبري جديد كه تبعات آن در زندگي روزمره‌شان پررنگ بود مواجه شدند و براي اعتراض يا آرام شدن اعصاب به توليد محتوا در ايكس پرداختند. افزايش سن بازنشستگي، فساد  دبش، لايحه بودجه 1403 و افزايش درآمدهاي مالياتي دولت مهم‌ترين موج‌هاي خبري بود كه به غير از كاربران توييتر، نقل مجالس شب‌نشيني يا گعده‌هاي گذراي تاكسي بود.

شركت پايش و تحليل لايف‌وب به بهانه پايان پاييز اين دغدغه‌ها را با يكديگر مقايسه كرد تا ببينيم كدام خبر بيشتر كابران ايكس را تحت‌تاثير قرار داده است. البته در دنياي تحليل داده‌ حتي تحت‌تاثير قرار نگرفتن مخاطب از يك خبر هم مي‌تواند مورد سوال باشد. كدام‌يك از بادهاي اقتصادي ناخوش پاييز امسال براي شما برگ‌ريزان بيشتري به همراه داشت؟

«مرتضي رزمي» كارشناس تحليل داده كه به پايش شبكه‌هاي اجتماعي پرداخته است با بررسي داده‌ها مي‌گويد: «موضوع فساد  دبش، با اختلاف مهم‌ترين ترند اقتصادي توييتر در سه ماه گذشته بود كه 66% از كل محتوا را شامل شده است. پس از آن مصوبه افزايش سن بازنشستگي با 21% بيشترين ميزان توليد محتوا را در توييتر داشت.» تا اينجاي كار اين دو خبر با بيشترين داده‌ها در صدر مهم‌ترين دغدغه‌هاي اقتصادي كاربران بوده‌اند: «بعد از آن افزايش درآمدهاي مالياتي دولت موضوع پربحث ديگري بود و بسياري از كاربران توييتر به دريافت بيشتر ماليات توسط دولت، بدون شفافيت و رشد اقتصادي انتقاد وارد كردند.»

لايحه بودجه 1403 با تمام اهميتي كه دارد به نظر مي‌رسد آنقدرها هم مورد توجه كاربران نبوده است. چرا؟ اين موضوعي است كه در ادامه به دنبال پاسخ آن خواهيم رفت. آيا اين كم توجهي بي‌سابقه است؟ رزمي در پاسخ به اين سوال مي‌گويد: «آنطور كه داده‌ها به ما مي‌گويند بله چون در 5 سال اخير، پاييز امسال كمترين توجه به بودجه را در توييتر فارسي شاهد بوديم. تاكنون محتواي مرتبط با بودجه سال آينده حتي به 10 هزار محتوا هم نرسيده است.» 

حالا كه داده‌ها مي‌گويند فساد 3 هزار ميليارد دلاري دبش بيشترين واكنش را از كاربران گرفت شايد بد نباشد، ببينيم به غير از اعتراض و انتقاد ديگر چه سوالاتي در ارتباط با اين پرونده فساد سرسام‌آور ذهن كاربران را درگير كرده است؟ روندها نشان مي‌دهد پس از افشاي اين فساد، تعداد زيادي از كاربران به دنبال يافتن مقصر بودند و هر كاربري نظر خودش را در مورد گناهكار اصلي نوشت. مرتضي رزمي كه داده‌هاي لايف‌وب را بررسي كرده است، مي‌گويد: «65% از كاربران اين پرونده را فراجناحي مي‌دانند و معتقدند ارگان‌هاي مختلفي در به وجود آمدن آن دست داشته‌اند. 21% از كاربران هم دولت روحاني و ارز جهانگيري را مقصر مي‌‎دانند. 14% نيز معتقدند كه عمده اين فساد از زمان شروع دولت رييسي رخ داده است.» رزمي با اشاره به نموداري كه لايك و ريتوييت‌هاي هر طيف فكري را نشان مي‌دهد، مي‌گويد: «بررسي ميانگين ري‌توييت و ميانگين لايك يكي از شاخص‌هايي است كه احتمال سازماندهي هر موج و توييت‌ها در ايكس را نشان مي‌دهد و هرچه نسبت ري‌توييت به لايك بيشتر باشد، احتمالِ سازماندهي آن موج بيشتر است. البته اين تنها شاخص نيست و براي نظر نهايي بايد بررسي بيشتري داشت». دومين خبر پر بازتاب در ايكس مصوبه تغيير سن بازنشستگي بود. خبري كه در پيچ وتاب اظهارنظرهاي ضدونقيض و احتمال رد آن توسط شوراي نگهبان در نهايت به تصوير روشني براي كاربران از حدود و جزييات آن منجر نشد. لايف‌وب با بررسي نگاه كاربران به مصوبه تغيير سن بازنشستگي به اين نتيجه رسيد كه اين مصوبه هم كاربران طيف‌هاي سياسي مختلف را به واكنش واداشت.

رزمي مي‌گويد: «16% از محتوا براي اصولگرايان، 16% توسط اصلاح‌طلبان يا منتقدان بود.

26% از محتوا مربوط به روزمره‌نويسان و 42% توسط مخالفان نظام منتشر شد كه بيش از 90% اين محتوا واكنش منفي به مصوبه مجلس بود.

در بين توييت‌ها تقريبا تمامي طيف‌هاي سياسي و روزمره‌‎نويسان مخالفت خود را اعلام كردند. اصولگرايان در واكنش به اين مصوبه حمايتي از مجلس كه نمايندگانش عمدتا اصولگرا هستند نشان ندادند. 70% آنها مخالف اين مصوبه بودند. نكته مهم اين است كه 10% كه رويكرد مثبتي داشتند هم اين مصوبه را تاييد نكرده بودند، بلكه صرفا با توجه به وضعيت صندوق‌‎هاي بازنشستگي آن را اجتناب‌ناپذير دانستند.»

 به جز پروفايل‌هايي كه هدف خود را واكنش به اخبار روز يا تحليل و تفسير آن قرار داده‌اند طيف بزرگي هم در ايكس فارسي هستند كه تقريبا خود را وارد جدال‌هاي حزبي و جناحي نمي‌كنند كه به آنها روزمره‌نويسان مي‌گوييم. حضور گسترده روزمره‌نويسان در موضوع افزايش سن بازنشستگي از نكات جالب بررسي داده‌ها بود. رزمي مي‌گويد: « 2% از محتوا مربوط به روزمره‌‎نويسان است كه اين ميزان از اصولگرايان و اصلاح‌طلبان هم بيشتر است. در اين بين 92% از روزمره‎‌نويسان هم با مصوبه افزايش سن بازنشستگي مخالفت كردند.» 

بررسي و توجه كاربران به لايحه بودجه نشان مي‌دهد امسال در مقايسه با چهار سال گذشته كمترين ميزان توجه به لايحه بودجه اتفاق افتاد. از زماني كه لايحه بودجه 1403 منتشر شد، يك بار رييس‌جمهور لايحه را تقديم مجلس كرد و كليات هم در يك مرحله رد شد. با وجود اينكه رد كليات اتفاق مرسومي نيست اما باز هم محتواي زيادي در مورد بودجه منتشر نشده است. البته گفت‌وگو بر سر بودجه همچنان ادامه دارد اما باز هم بعيد است به ميزان محتواي سال 1400 يا 1402 برسد. اين موضوع كاهش تدريجي توجه و اهميت دادن به موضوعي كلان مانند بودجه را نشان مي‌دهد.

همانطور كه پيش‌تر اشاره شد حتي پايين بودن ميزان توجه به موضوعات هم مي‌تواند خوانش‌هاي اجتماعي و سياسي به همراه داشته باشد. از «مرتضي نوروزپور» پژوهشگر علوم سياسي مي‌پرسم اين بي‌توجهي به يكي از كلان راهبردهاي كشور از طرف كاربران شبكه اجتماعي ايكس (توييتر) نشان چيست؟ نوروزپور معتقد است معمولا نگاه مردم به بودجه دولت‌ها در سال اول حضور دولت بر سر كار خاص‌تر است: «طبيعي بود كه در سال اول دولت ابراهيم رييسي نگاه‌ها بيشتر به بودجه معطوف بشود. اما سياست‌هاي كلي دولت در همان سال اول آنچنان با تصورات و انتظارات جامعه ناهمخوان بود و از اين موضوع حساسيت‌زدايي شد كه به نظر مي‌رسد جامعه با توجه به اينكه فلسفه اساسي دولت رييسي را قبول ندارد طبعا برنامه عملياتي دولت و بودجه را هم پيگيري نكند.

شايد بتوان گفت اين كم‌توجهي به دليل پايين بودن اعتماد اجتماعي به دولت ابراهيم رييسي است.»

نوروزپور از كشورهايي در حال پيري جمعيت مي‌گويد كه صندوق‌هاي بازنشستگي در آنها تبديل به يك بحران مي‌شود: «معمولا تلاش اول دولت‌ها در ارتباط با حل مساله صندوق‌هاي بازنشستگي به اينگونه بوده كه با افزايش سن بازنشستگي سعي مي‌كنند ناترازي اين صندوق‌ها را حل كنند. در تمام كشورهاي دنيا اين مساله با واكنش منفي روبرو خواهد شد و محرزترين آن بحث فرانسه و بروز جليقه زردها بود.» اين پژوهشگر علوم سياسي معتقد است اين مساله در ايران هم پتانسيل ايجاد بحران را دارد: «مساله اصلي و اساسي در رابطه با صندوق‌هاي بازنشستگي اين است كه اين صندوق‌ها با پول كارگران اداره مي‌شود اما آنها نظارتي بر آن ندارند و مسووليت تماما با دولت است. علاوه بر اين دولت به عنوان يك نهاد كه خود به عنوان بزرگ‌ترين كارفرماي كشور است هم يك منفعتي در اين صندوق‌ها دارد اما در نهايت براي جبران ناترازي آن از جيب كارگران هزينه مي‌شود.» به نظر طبيعي است در چنين شرايطي افكار عمومي نسبت به اينكه تاوان اين ناترازي و صندوق‌ها از جيب آنها برداشته شود حساس باشند. مساله‌اي كه هم تمامي طيف‌هاي سياسي و حتي روزمره‌نويسان را به واكنش وادار مي‌كند چون با زندگي ميليون‌ها انسان شاغل گره خورده است. 

حالا چند وقتي است كه افشا و رسانه‌اي شدن فساد اقتصادي چاي دبش يكي از مهم‌ترين موضوعات بحث در شبكه‌هاي اجتماعي، رسانه‌ها و البته مردم عادي است. بحث‌هايي كه انتقادات تندي را به همراه داشت. نوروزپور با اشاره به نمودارها مي‌گويد: «فرض بيشتر افراد جامعه اين است كه فساد دبش يك مساله فراجناحي است. واقعيت اين است كه هرچقدر حاكميت بر اين مساله اصرار بورزد كه فساد معطوف و محدود به يك طيف سياسي است اما واقعيت اين است كه اكثريت جامعه ديگر فساد را به صورت سيستماتيك درك مي‌كند و تمامي افراد را در رويه‌هاي منجر به فساد دخيل مي‌داند. اينطور نيست كه بگويند دولت حسن روحاني، ابراهيم رييسي يا احمدي‌نژاد بوده است.» او معتقد است تقريبا از سال 1396 به اين سمت با تغيير ماهيتي كه در نوع تفكر جامعه نسبت به مجموعه حاكميت اتفاق افتاد ديگر جامعه اينطور فسادها را از اين طيف يا آن دولت تميز نمي‌دهد: «مشخصا اگر شبكه اجتماعي ايكس را يك جامعه آماري يا يك مشت نمونه خروار از جامعه بدانيم چنين تصوري نسبت به فساد را در اينجا هم شاهد هستيم. از اين بابت حاكميت كار سختي دارد تا بتواند چنين تفكري را با شفافيت و ايجاد رويه‌هاي فسادزا به مرور تغيير دهد و اعتماد را به جامعه برگرداند.» 

چرا اخبار اقتصادي پاييز امسال اينچنين عموم جامعه را درگير كرد؟ شايد نگاه كردن به اين چند خبر و مصوبه در كنار هم دريچه‌اي جديد براي تحليل و تفسير آن باشد. «محمدعلي دادگسترنيا» پژوهشگر علوم اجتماعي محاسباتي معتقد است بايد اين مسائل را در كنار يكديگر ديد: «از اين جهت كه چرا قانون در برابر كارگران و مردم عادي چنان صلابتي دارد كه در مدت كوتاهي هم سن بازنشستگي و هم افزايش ماليات را براي تامين كسري بودجه خود افزايش مي‌دهد و از فشار بر مردم نمي‌هراسد اما در همين زمان خبر از فساد چند ميليارد دلاري چاي دبش مي‌رسد. مساله مهم در اينجا همين حاكميت قانون و برابرتر بودن عده‌اي براي رقم زدن چنين فسادهايي است.»

در اين شرايط عجيب نيست كه با انبوهي از آگهي‌هاي شغلي در رسانه‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي مواجه شويم كه از نسل جوان مي‌خواهد در دوره‌هايي شركت كند تا بتواند يك‌شبه پولدار شود. اين طرز فكر از نظر دادگسترنيا در خليي به وجود مي‌آيد كه در آن تامين مالي و ثبات شغلي روياهايي دور از دسترس‌تر از يك‌شبه پولدار شدن به نظر مي‌رسند: «در دغدغه‌هاي اقتصادي كاربران ايكس كاملا هويداست كه با وجود مسائل اقتصادي گوناگوني كه در جامعه مطرح است، حجم توجه به افزايش سن بازنشستگي چقدر بالا بوده است. آخرين برآوردهاي بخش جمعيت سازمان ملل متحد اعلام مي‌كند كه ميانگين عدد سن اميد به زندگي در ايران براي هر دو جنسيت (مردان و زنان) ۷۷.۳۳سال است، يعني اگر جواني تا 25 سالگي مشغول به تحصيل باشد و پس از آن وارد بازار كار شود بعد از بازنشستگي كمتر از ده سال مي‌تواند استراحت كند. نكته مهم ديگري وجود دارد كه جريان‌هاي دست راستي در ايران در پي مقايسه سن بازنشستگي با ساير كشورهاي اروپايي براي مشروعيت بخشيدن به اين تصميم هستند، در حالي كه اولا اين شاخص بايد در كنار ديگر شاخص‌هاي اقتصادي و سياسي مثل رفاه ديده شود و ثانيا در ايران ما دو مشكل عمده ديگر نيز داريم كه بايد به آنها توجه شود.» او يكي از مشكلات فساد را صندوق‌هاي بازنشستگي و مسائل پيرامون آن در همه اين سال‌ها مي‌داند كه بايد حل شود و مساله دوم ساختار اقتصاد سياسي ايران است كه اغلب فشار چنين تصميم‌هايي بر كارگران وارد مي‌كند: «بايد زمينه‌هاي اجتماعي اين تصميمات را سنجيد. تصويب چنين قانون‌هايي در دولت‌هاي راستگراي جهان مرسوم است اما در همه اين كشورها هم قوانين جديد عطف به ماسبق نمي‌شود يعني كارگراني را كه قبل از تصويب و ابلاغ قانون جديد مشغول به ‌كارند، شامل نمي‌شود اما ايران، كارگران فعلي و سابق كه سال‌ها كار كرده‌اند نيز شامل اين قانون مي‌شوند.»

شنيدن اين اخبار و بررسي هر روزه آن چه تاثيري روي شما به عنوان يك شهروند مي‌گذارد؟ آيا انداختن تقصير به گردن اين طيف يا آن شخص مي‌تواند تاثيري روي اين احساس داشته باشد. حميدرضا كشاورز جامعه‌شناس معتقد است اين موضوعات و اتفاقات ارتباط مستقيمي با اميد جامعه دارند. كشاورز مي‌گويد: «طبق نظريه ريك اسنايدر كه به نظريه اميد اسنايدر معروف است اميد مانند سپري است كه مردم را در مواجهه با عامل‌هاي ناگهاني و اضطراب‌آور محافظت مي‌كند و انگيزه را در افراد براي احتمال بيشتر تحقق اهداف حفظ مي‌كند.

«ويليام كي استيس» هم براي اميد دو مولفه تصور مي‌كند. اولين مولفه شناختي است، يعني انتظار وقوع رخدادهايي در آينده و دومين مولفه عاطفي است، يعني اميد به مثبت بودن رخدادهاي آتي و اينكه داراي پيامدهايي مطلوب باشند.» حال سوال اينجاست چطور با وجود تصميم‌هايي كه ممكن است آينده افراد را دچار مساله و مشكل كند بايد انتظار داشت اميد جامعه تحت‌تاثير قرار نگيرد؟ حميدرضا كشاورز در پاسخ مي‌گويد: «زماني كه اخبار فساد منتشر مي‌شود وجه عاطفي اميد كاملا تحت‌تاثير قرار مي‌گيرد چراكه تصور مردم را از پيشرفت و اصلاح خدشه‌دار مي‌كند و اين در شرايطي كه چند ماه مانده به انتخابات مجلس مي‌تواند تاثير مهمي در مشاركت مردم نيز داشته باشد.»