تابستان سال ۱۴۰۰ پیکر خونین مرد جوانی که در حاشیه خیابان رها شده بود از سوی عابران منطقه پردیس به بیمارستان منتقل شد.
پس از آن مأموران پلیس به بیمارستان رفتند و با بررسیهای اولیه مشخص شد که مرد مجروح نگهبان یکی از مجتمعهای مسکونی به نام رحمان بوده که از ناحیه سر آسیب دیده است.
با مرگ وی در بیمارستان مأموران به بررسی دوربینهای مداربسته محل پرداختند و پی بردند که وی دقایقی قبل از ماجرا در اتاقک نگهبانی نشسته بود اما وقتی راننده یک پراید قصد ورود به مجتمع را داشته با مقاومت نگهبان روبهرو شده است.
در ادامه با اصرار راننده پراید برای ورود به ساختمان، رحمان با عصبانیت آجری را از روی زمین برداشته و به سمت پراید پرتاب کرد که خودرو به سمت چپ منحرف شده و با رحمان برخورد کرد و پس از زیرگرفتن او از صحنه متواری شد.
با روشن شدن این موضوع مأموران به ردیابی راننده پراید پرداختند و سه ماه بعد وی را بازداشت کردند.
سوابق متهم نشان میداد که او علاوه بر سوابق متعدد کیفری، فروشنده مواد مخدر نیز هست. متهم پس از دستگیری و در بازجوییهای اولیه به درگیری با نگهبان مجتمع مسکونی اعتراف کرد.
با اعتراف صریح متهم و تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه وکیل اولیای دم به جایگاه رفت و گفت: مقتول از اتباع بیگانه بوده و اولیای دم که ۷ نفر هستند در کشور افغانستان زندگی میکنند و از طریق سفارت اعلام کردهاند که تنها درخواستشان قصاص است و به هیچعنوان هم حاضر به گذشت و مصالحه نیستند.
در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: من ساقی بودم و در آن منطقه مواد مخدر میفروختم. چند هفته قبل مقداری مواد به یکی از ساکنان آن مجتمع فروخته بودم و قرار بود پول آن را ظرف 2 روز برایم واریز کند اما وقتی پولم را نداد و به تماسهایم هم پاسخ نمیداد تصمیم گرفتم جلوی خانهشان بروم و پولم را بگیرم. وقتی جلوی در مجتمع رسیدم خواستم وارد شوم که رحمان اجازه نداد. مطمئن بودم که اگر به او بگویم موضوع چیست بیشتر مقاومت میکند به همین خاطر وقتی دیدم او اجازه ورود نمیدهد گفتم با سرعت وارد میشوم و او از ترسش کنار میرود.
اما وقتی میخواستم وارد شوم او شروع به داد و فریاد کرد و آجری را هم که در کنارش بود برداشت و سمتم پرتاب کرد که من هم عصبانی شدم و بیتوجه به او به حرکتم ادامه دادم. خواستم از کنارش رد شوم که ناخواسته او را زیر گرفتم.
باورکنید قصد کشتن او را نداشتم. من اصلاً او را نمیشناختم و حالا هم از کارم پشیمانم.
پس از آن وکیل متهم به جایگاه رفت و گفت: موکلم سالهاست به مواد مخدر اعتیاد دارد و بررسی فیلم دوربین مداربسته مجتمع هم نشان میدهد که او هنگام ورود به مجتمع در حالت طبیعی نبوده است.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.