چند روز قبل مرد میانسالی در تماس با پلیس از سرقت خودروی پژو 206 نقرهای رنگش در جنوب تهران خبر داد و گفت: از دو روز قبل ماشینم خراب شده بود و روشن نمیشد امروز با خودم گفتم هر طور شده ماشین را روشن میکنم و به تعمیرگاه میبرم. به سراغ ماشین رفتم و چندباری استارت زدم اما بیفایده بود.
مرد جوانی در حال عبور از خیابان بود که از او خواهش کردم پشت فرمان بنشیند تا خودم آن را هل بدهم. مرد جوان هم پشت فرمان نشست و وقتی خودروام روشن شد، او پا روی گاز گذاشت و فرار کرد. من برای اینکه از سرقت خودروام جلوگیری کنم خودم را به در آویزان کردم اما او با حرکات مارپیچ من را به زمین پرت کرد و حتی نزدیک بود از روی من با خودرو عبور کند.
به دنبال شکایت مرد میانسال، تحقیقات آغاز شد و دو روز از سرقت خودرو گذشته بود که مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و گفت: در جاده پرند با خودروی پژو 206 نقرهای رنگی تصادف کردم، چون مقصر بود خواستم با پلیس تماس بگیرم اما راننده اصرار کرد که این کار را انجام ندهم. میگفت یادش رفته مدارک ماشین را با خود بیاورد و از طرفی بیمه ماشینش نیز تمام شده است. رفتارهای راننده پژو مشکوک بود از طرفی شماره پلاک خودرو را مخدوش کرده بود.
او ادامه داد: چهره راننده پژو رنگ پریده بود و مشخص بود که چیزی را پنهان میکند. من هم به او گفتم که نگران نباش با پلیس تماس نمیگیرم، فقط به یکی از دوستانم که تعمیرکار است زنگ میزنم تا او بیاید و بررسی کند که ماشینم چقدر خسارت دیده است و تو هزینه خسارت را پرداخت کن. به این بهانه، از او جدا شدم و با پلیس تماس گرفتم.به دنبال تماس راننده باهوش، مأموران پلیس راهی محل تصادف شده و با استعلام شماره پلاک خودرو مشخص شد که دو روز قبل در یکی از خیابانهای جنوب پایتخت به سرقت رفته است. بدین ترتیب سارق بازداشت و وقتی با صاحب خودروی مسروقه مواجه و از سوی او شناسایی شد به سرقت پژو نقرهای رنگ اعتراف کرد. با اعتراف متهم؛ او در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفت و بررسیها برای سایر جرائم احتمالی او ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
چند خودرو سرقت کردی؟
این اولین خودرویی بود که دزدیدم. البته قبل از آن اقدام به سرقت 5 خودروی 206 نقرهای کردم، اما هر بار یک اتفاقی پیش آمد و نتوانستم.
چه اتفاقاتی رخ داد؟
من عاشق خودروی پژو 206 نقرهای هستم در خیابانها پرسه میزدم و به بهانههای مختلف سعی میکردم ماشین سرقت کنم. مثلاً خانمهایی که دست فرمانشان خوب نبود و نمیتوانستند پارکدوبل کنند را پیدا میکردم و به آنها پیشنهاد میدادم ماشینشان را پارک کنم. بیشتر مخالفت میکردند یکی هم که موافقت کرد و توانستم ماشین را سرقت کنم، چند کیلومتر آن طرفتر بنزین تمام کرد. یک بار ماشین روشن نشد، یک بار دزدگیر و قفل پدالش طوری بود که نمیشد آن را سرقت کرد. یک بار زمانی که میخواستم خودرو را سرقت کنم پلیس سر رسید. دفعه بعد صاحب خودرو سررسید و من فرار کردم. آنقدر بدشانسی آوردم که با خودم گفتم انگار قرار نیست که بتوانی صاحب پژو نقرهای شوی و منصرف شدم.
پس چرا دوباره دست به سرقت زدی؟
واقعاً منصرف شده بودم اما این بار خودش به دنبالم آمد. داشتم در خیابان راه میرفتم و به تنها چیزی که فکر نمیکردم سرقت بود. زمانی که صاحب خودرو مرا صدا زد تا به او کمک کنم وقتی چشمم به ماشین افتاد که 206 نقرهای بود با خودم گفتم شانس بالاخره در خانهات را زد. خود ماشین دنبالت آمده است و دیگر چه میخواهی. با این فکر ماشین را سرقت کردم.
سابقه داری؟
سال 96 با مردی که در حال عبور از خیابان بود چشم تو چشم شدم به من ناسزا گفت، آن موقع تازه پدرم فوت کرده بود خیلی عصبانی شدم. هر دویمان چاقو داشتیم اما چاقوی من به مچ دستش اصابت کرد و قطع شد البته بعد پیوند زدند اما دادگاه برایم 5 سال حبس برید که سال گذشته آزاد شدم.
بعد از آزادی چه کردی؟
قبلاً در رستوران و کافه کار میکردم و بعد از آزادی هم در کافهای در لواسانات مشغول به کار شدم. اما مدتی بعد اخراج شدم و بیپول هم بودم؛ از طرفی با دختری در شهرستان آشنا شده بودم و برای دیدن او هم نیاز به ماشین داشتم. همه اینها دست به دست هم داد تا تصمیم به سرقت خودرو 206 نقرهای بگیرم.
چرا به پرند رفته بودی؟
دنبال کار بودم. به پرند رفتم و با مدیر چند کافه برای کار صحبت کردم اما به نتیجه نرسیدم. از بخت بد تصادف کردم و راننده مرا به دام انداخت.