حضور مستقیم افراد عادی در بورس، اشتباه است

سه شنبه، ۲۷ تیر ۱۴۰۲ - ۰۸:۴۲:۲۱
کدخبر:۱۱۰۰۱۵

بورس تهران، یکی از بازارهای مالی ایران است و رقیب بازارهای مختلف دیگر از جمله بازار پول، بازار خودرو، بازار مسکن، بازار طلا و سکه، بازار دلار و بازار ارزهای دیجیتال است. در شرایط فعلی که آخرین ریزش نسبتاً بزرگ بورس تهران در ماه‌های خرداد و تیر 1402، به ثبت رسیده، برخی تحلیلگران بازار، اعتقاد دارند سهم‌های حاضر در بورس تهران، در کف قیمتی بوده و زمان مناسب برای خرید سهام و در نتیجه سودآوری فرارسیده است.

در همین چارچوب، آرمان ملی در گفت و گوی اختصاصی با دکتر سایروس معصوم پور امیرآبادی (اقتصاددان و تحلیلگر بازارهای داخلی و بین‌‌المللی)، وضعیت فعلی و چشم انداز قیمتی و سودآوری بورس تهران را بررسی کرده است. 

در حوزه بازارهای سرمایه‌گذاری داخلی، بورس تهران یکی از بازارهای مهم مالی ایران است و در مقاطع زمانی مختلف، سرمایه‌های زیادی را جذب کرده است. آخرین بار در اردیبهشت 1402 که بورس اوج گرفت شاخص کُل به محدوده بالاتر از 2 میلیون و 500 هزار واحد رفت. قبل از این جهش شاخص بورس، همین شاخص در مرداد سال 1399 به اوج خودش رسید و دچار ریزش بزرگی شد.در حال حاضر، شاخص کل بورس از اوج خودش در اردیبهشت 1402، دچار ریزش جدی شده و به 2 میلیون و 70 هزار واحد در روز شنبه 24 تیر 1402 کاهش پیدا کرد ه است. آیا همان اتفاق مرداد 1399 که بورس به اوج خودش رسید و بعد دچار ریزش شد، در حال حاضر دوباره رخ داده و معامله گران بازار در مورد ریزش فعلی شاخص بورس، چنین دیدگاهی دارند؟ 

یک حالت مبتدیانه است که برخی افراد تصور کنند که بازار فقط به سمت بالا حرکت می‌کند. در حالی که ماهیت بازار این است که از یک ناحیه به نام عرضه، حرکت می کند و به یک ناحیه تقاضا می‌رسد، یا همین طور از ناحیه تقاضا حرکت می کند و به یک ناحیه عرضه می رسد. این وضع، در همه بازارها وجود دارد و مارکت (بازار)، خودش را به تعادل می‌رساند.این که برخی افراد یا عوام مردم نسبت به شرایط بازارهای مالی شناخت دقیقی ندارند، یک واقعیت بوده و برای مثال، یک پزشک که در بازارهای مالی مهارت ندارد در زمان ریزش بورس، می گوید بازار ریخته یا یک راننده تاکسی می گوید امروز بازار در حال ریختن است، یا یک معلم می گوید بازار امروز می ریزد. 

سوال این است که مگر قرار است بازار همیشه به سمت بالا حرکت کند. بازار یک نوسان دارد و از یک ناحیه تقاضا تا یک ناحیه عرضه حرکت می کند تا به تعادل برسد. ماهیت بازارها این طور بوده و بازار فارکس و تمام بازارهایی که دستکاری نمی شوند بر همین منوال کار می کنند. 

در مورد اتفاقات سال 1399، چهار عامل باعث شد که بورس تهران به آن حال و روز بیفتد و یک عامل مهم، نرخ بهره واقعی بود که به شدت منفی شده بود. عامل دیگر، حمایت های دولت بود چرا که مقامات دولت که قدرت دارند به مردم توصیه کردند که به بورس بروند. در حالی که دولت نباید به مردم بگوید وارد بورس شوند. 

عامل سوم، هجوم فله‌ای به بازار بورس ایران بود. همین رفتار ، باعث می شود قیمت سهام بالا برود و بعداً کاهش پیدا کند. عامل چهارم که از همه مهم تر است، احتکار سهام بود. دولت، به هر دلیلی در بازارهای مختلف دخالت می کند، در حالی که دولت، باید به عنوان داور مسابقه مطرح باشد. در کشور ما، دولت هم نقش داور را دارد و هم نقش بازیکن را دارد. حالت ایده آل این است که دولت، به عنوان داور مسابقه در بازار حضور داشته باشد. 

دولت در کشور ما، بزرگ ترین کارفرما محسوب می‌شود. از طرفی، در سال 1399 دولت تعداد زیادی سهام شرکت‌های دولتی را در اختیار داشت و با توجه به قطع درآمدهای نفتی، می‌خواست آنها را بفروشد و دچار کسری بودجه نشود. اگر بحث بنگاه‌داری باشد، دولت باید در بالاترین قیمت بفروشد. از طرف دیگر، چند ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری و انتخاب مجدد آقای روحانی در سال 1396، اتفاقاتی در عرصه سیاسی رخ داد و عده زیادی گفتند که از رای دادن به آقای روحانی پشیمان هستند. در آن حالت، یک دفعه بی اعتمادی شدیدی نسبت به دولت آقای روحانی ایجاد شد و سرمایه اجتماعی دولت کاهش پیدا کرد. 

با این حال، در سال 1399 و اوج گرفتن بورس تهران، سرمایه‌های خُرد افراد وارد بورس شد ولی بعداً که بورس دچار ریزش شد، سهامداران خُرد که در زمان اوج بورس، خرید کرده بودند، آقای روحانی و دولت او را مقصر ضرر کردن خودشان می‌دانستند که آنها را تشویق کرده است. این افراد می گفتند به دولت اعتماد کرده و وارد بورس شده اند. 

در چنین وضعیتی، آیا می‌شود فرافکنی کرد و این افراد بگویند دوباره به آقای روحانی و دولت او اعتماد کرده‌اند و نهایتا دولت را مقصر جلوه بدهند، یا اینکه یک معامله گر در ابتدا باید اصول معامله کردن در بازارهای مالی را یاد بگیرد و بعد وارد بورس شود؟ 

در مورد حمایت‌های دولتی، باید بگویم که در بازارهای اقتصاد، چیزی به اسم کج منشی داریم. این کج منشی زمانی اتفاق می افتد که حمایت های دولتی به وجود می آید. وقتی دولت می گوید که می خواهد از یک بازار و یک موضوع حمایت کند، این حالت رخ می دهد. حمایت دولت در عمل یعنی برداشتن پول از جیب فقرای جامعه و دادن به سهامدار اصلی. البته در اینجا سهامدار اصلی، همان دولت است. 

علت این که چرا این اتفاق رخ می دهد، این است که دولت، بنگاه دار اصلی است. دولت، گران می فروشد و ارزان می خرد. به هر حال، یک معامله گر حرفه ای، باید بداند که در یک زمان خاص، ممکن است در ضرر باشد ولی در ادامه وضعیت بازار را بررسی می کند تا از زیان خارج شود و به سود برسد. 

برای مثال، دربازارهای جهانی از جمله بازار فارکس، اخبار را بررسی می کنیم و مثلاً متوجه می شویم رئیس فدرال رزرو آمریکا می خواهد صحبت کند. وقتی رئیس فدرال رزور صحبت کرد، معامله گر باید بررسی کند که آیا صحبت او درست است یا نه. برای مثال، فدرال رزرو اعلام کرد که می خواهد نرخ بهره را پایین بیاورد. 

ما در بررسی ها متوجه شدیم که اگر نرخ بهره را پایین بیاورند، برخی مناسبات مالی آمریکا به هم می ریزد. بر این اساس، می توانیم نتیجه بگیریم که تاثیر این خبر، پیشخور شده و ما به عنوان معامله گر باید این بررسی ها را انجام بدهیم. 

در مقابل، می بینیم که در ایران، یک نفر دبیر دبیرستان بوده یا معلم ریاضی است ولی این شخص، معامله گر نیست و اصلاً نباید وارد بازار شود. وقتی یک مجموعه، مردم را تشویق می کند که وارد بازار بورس شوند، کج منشی ایجاد می کند. در این حالت، دولت می خواهد ارزان بخرد و گران بفروشد. 

این اتفاق در بازار بورس رخ می دهد و چون دولت، سهامدار بزرگ است، قواعد معامله کردن در بورس را تعیین می کند. همه این نوع کارها، حمایت های دولتی بوده است. 

به هر حال، در سال 1399 آماتورها به بورس ورود کردند. از طرف دیگر، در همین اردیبهشت سال 1402 شاخص به محدوده بیش از 2 میلیون و 500 واحد هم رفت. در ادامه، و الان که در اواخر تیر ماه قرار داریم، شاخص کل بورس، نسبت به اردیبهشت امسال بیش از 15 درصد کاهش پیدا کرده و این مقدار بازدهی بورس تهران از دست رفته است. 

آیا در همین سال 1402 و اوج گرفتن جدید بورس، دوباره افراد آماتور و مبتدی نقش داشتند یا اینکه در سال جاری، فقط افراد و معامله گران حرفه‌ای و شرکت های تخصصی، در بورس و معاملات آن، حضور جدی داشته و دارند؟ 

-به دلیل این که تورم در کشور وجود دارد، قیمت ها افزایش پیدا می کند تا قیمت سهام، به نرخ واقعی برسد. این رشدی که در بورس اتفاق افتاده، در حقیقت رشد نیست و ما نباید وضعیت خودمان را با مقیاس های بین المللی، ارزیابی کنیم. اتفاقی که در بازار رخ داد، فقط باعث شد عرضه و تقاضا، خودشان را به هم برسانند و تعادل ایجاد شود. 

لازم می دانم که بگویم سهامدار بودن با معامله گر بودن، تفاوت دارم. وقتی که شغل یک فرد، معامله گری نیست، نباید به بازار مالی ورود کند. آن شخص باید به صندوق سرمایه گذاری مراجعه کند و از طریق آن صندوق، در بازار حضور غیر مستقیم داشته باشد. 

جنابعالی فکر می کنید جمع زیادی آماتورها از بازار و بورس خارج شده اند؟ 

-خیلی از آنها به دنبال این هستند که آن پولی را که وارد بورس کردند، کسب کنند و از این بازار خارج شوند. در مورد وضعیت فعلی بورس، می توانم بگویم که ما باید ببینیم قیمت واقعی دلار چقدر است و قیمت سهام بورسی، چه وضعیتی دارد. ما اگر نمودارهای تکنیکال نفت، طلا و دلار را کنار هم بگذاریم به این نتیجه می رسیم که نرخ واقعی دلار، در حد 70 هزار تومان است. 

در وضع کنونی، فردی که یک مبلغ مشخص در داخل بورس دارد، اگر همان را ببرد و صرف خرید یک سکه یا ربع سکه کند و نگهداری کند، بازدهی بیش تری خواهد داشت تا این که در بورس، همچنان منتظر بماند تا پولش که به ریال است، به همان پول و ریال چند سال قبل برسد. 

*در مرداد سال 1399 شاخص بورس به بالای 2 میلیون و 80 هزار واحد رفت و به اوج رسید و بعداً تا محدوده یک میلیون و 200 هزار واحد کاهش پیدا کرد. در دوره فعلی، شاخص کل بورس از همان محدوده یک میلیون و 200 هزار رشد کرد تا به محدوده بالای 2 میلیون و 500 هزار واحد افزایش پیدا کرد. 

در روزهای اخیر که هنوز شاخص کل در محدوده بالای 2 میلیون و 250 هزار واحد بود، برخی تحلیلگران می گفتند محدوده 2 میلیون و 200 هزار واحد شاخص کل، اهمیت دارد و اگر شاخص از این محدوده یک میلیون و 200 هزار واحد پایین برود، می تواند تا 2 میلیون و 206 هزار واحد کاهش پیدا کند. بعد از ریزش بیش تر، شاخص کل تا محدوده مهم یک میلیون و 100 هزار واحد کاهش پیدا کرد که برخی تحلیلگران این ریزش را به طور جدی پیش بینی نمی کردند. 

با این حال، شاخص باز کاهش پیدا کرد و روز شنبه 24 تیر 1402، شاخص کل به 2 میلیون و 70 هزار واحد رسید. برخی تحلیلگران می گویند شاخص کل بورس، به محدوده حمایتی مهمی رسیده و احتمال صعود آن وجود دارد. جنابعالی چه نظری دارید و آیا فکر می کنید احتمال کاهش بیش تر وجود ندارد و زمان صعود مجدد بورس فرا رسیده است؟ 

-بازار به حالت تعادل می رسد و در معامله گری، دو سناریوی کلی وجود دارد. یک سناریو این است که بازار رشد کند و سناریوی دیگر این است که بازار، پایین بیاید. در هر دو حالت، قیمت می خواهد به یک محدوده تعادلی برسد. اگر قیمت می خواهد پایین بیاید، قیمت متعادل نشده و می خواهد پایین بیاید. اگر هم قیمت بالا می رود، پس قیمت متعادل نشده و می خواهد بالا برود. 

ما هیچوقت نمی توانیم به طور قطعی بگوییم که بازار حتماً بالا می رود، یا حتماً پایین می آید. چون مارکت 50- 50 است و اگر این طور نبود و شرایط دیگری در این بازار در نظر گرفته نمی شد، الان تعداد زیادی در چارچوب شرکت اسنپ کار نمی کردند و همگی در بازار مالی کار می کردند. 

در روزهای قبل، تحلیلگران می گفتند احتمال برگشت و صعود مجدد شاخص کل در محدوده یک میلیون و 200 هزار واحد وجود دارد. با این حال، شاخص بورس، دچار ریزش بیش تری شد. در حال حاضر، آیا شما با وجود ریزش بورس تا محدوده 2 میلیون و 70 هزار واحد، اعتقاد دارید سهم های زیادی در بورس تهران، فعلاً ارزنده هستند و مناسب برای خرید هستند یا نه؟ 

-چه افراد حرفه‌ای و چه افراد آماتور که در بورس حضور دارند، باید به دنبال سهم هایی بروند که این سهم ها با دلار برابری می کند و نرخ دلار بر آنها تاثیر می گذارد. برای مثال، احتمال بیش تری وجود دارد که به خاطر بالا رفتن نرخ دلار، خودروی چینی مونتاژ شده در ایران، بیش از خودروهای تولید داخلی، در بازار افزایش قیمت پیدا کند. در داخل بازار بورس ایران، اگر افراد می خواهند سهم بخرند و کمتر آسیب ببینند، باید سراغ سهم هایی بروند که برابری با دلار دارند. 

بورس تهران، کامودیتی محور بوده و تعیین قیمت محصولاتی از قبیل فولاد و پتروشیمی تا حدود زیادی تحت تاثیر قیمت های جهانی است. از طرفی، بحث احیای برجام هنوز منتفی نشده. همچنین در سطح جهانی تصمیمات فدرال رزرو آمریکا بر کل بازارهای دنیا از جمله بورس تهران و بر نرخ دلار تاثیر می گذارد. در سال گذشته نرخ تورم آمریکا در زمان اوج به 9 درصد افزایش پیدا کرد و الان و بعد از یک سال، نرخ تورم آمریکا به 3 درصد کاهش پیدا کرده است. 

در ماه های قبل، آمریکا به طور مکرر نرخ بهره را بالا برد تا تورم را کنترل کند. این کار بر بازارهای مختلف از جمله کامودیتی ها تاثیر منفی می گذاشت. در حوزه داخلی، خروج پول حقیقی از بورس در روزهای 20 و 21 تیر ماه شدت گرفت و حتی در روز چهارشنبه 21 تیرماه حدود 1600 میلیارد تومان خروج پول حقیقی اتفاق افتاد. در مجموع و با در نظر گرفتن عوامل خارجی و داخلی، اوضاع بورس تهران چگونه خواهد شد؟ 

در بازارهای جهانی می بینیم گاهی اوقات فدرال رزو اعلام می کند که می خواهد نرخ بهره را پایین بیاورد ولی عملاً این کار را انجام نمی دهد. با این کار، خیلی از قیمت ها تحت تاثیر قرار می گیرند و فدرال رزرو بدون این که کار عملی در مورد نرخ بهره، انجام بدهد به خواسته خودش رسیده است. بنابراین، یک معامله گر حرفه ای، همه این موارد را باید رصد کرده و این طور به بازار ورود کند. 

ما در کشوری زندگی می کنیم که احتکار سهام صورت می گیرد و به همین دلیل، هیچ نفعی برای سهامدار خُرد ندارد. تنها تاثیر خرید سهام این است که ارزش آن برخلاف پول نقد و ریال، از بین نمی رود. بنابراین، افرادی که می خواهند در بورس باشند، باید به دنبال سهم های فولادی بروند، یا به دنبال سهم هایی بروند که با نرخ دلار در ارتباط باشند. من امیدوارم دولت، متوجه اهمیت بورس در کشور شود و به عنوان داور در مسابقه عمل کند و نه به عنوان بازیگر بازار.