افزایش افسارگسیخته قیمت بلیتهای هواپیمای مسافربری در کشور، در کنار کمبود پروازها و فرسودگی بخش حملونقل هوایی و همچنین بحران اقتصادی، باعث صدای اعتراض برخی از افراد شده است.
در اردیبهشت سال جاری مصوبه افزایش ۲۹ درصدی قیمت بلیتهای هوایی به شرکتهای هواپیمایی ابلاغ شد، اما گزارشها حاکی از آن است که مالکان شرکتها و دبیر انجمن شرکتهای هواپیمایی، پس از اینکه اعلام کردند افزایش قیمت ۲۹ درصدی مشکل صنعت هوانوردی را حل نخواهد کرد، بهای بلیتها را بیش از ۱۰۰ درصد از ماههای پیش از آن آن گران کردهاند.
پایگاه خبری انتخاب دیروز، دوشنبه، پنجم تیر ، در گزارشی به وضعیت آشفته بازار هواپیماییها و سردرگمی چندروزه شهروندان ایرانی برای تهیه بلیت پرواز داخلی یا خارجی پرداخت و نوشت: «متقاضایان برای دریافت بلیت سفر گاه مجبورند چندین روز و حتی یک هفته صبر کنند. وضعیت صنعت هوایی کشور در شرایط کنونی بسیار وخیم ارزیابی میشود، چرا که نهتنها هواپیمای کافی برای پاسخگویی به نیازهای مسافران وجود ندارد، بلکه تعداد زیادی از هواپیماها زمینگیر شدهاند و سال به سال بر تعداد آنها افزوده میشود.»
طبق اعلام رئیس سازمان هواپیمایی و صنعت هوانوردی، درحال حاضر حدود ۳۳۰ فروند هواپیمای زمینگیر در ناوگان صنعت سفر هوایی ایران وجود دارد که از این تعداد، ١۶ فروند بیش از ١٠ سال، ۶٨ فروند بیش از پنج سال و ٣٩ فروند هم بین دو تا پنج سال از زمینگیر شدنشان میگذرد.
انتخاب مینویسد: «تحریمهای سنگین باعث شده که صنعت هوانوردی از توسعه باز بماند و در شرایط کنونی امکان خرید هواپیما وجود نداشته باشد و اگر هم چنین امکانی فراهم باشد، به دلیل تحریمها و البته کمبود منابع مالی ناممکن است. اما آیا مشکل فقط این است؟ آیا واقعا تحریم عامل است یا اینکه شرکتها منابع مالی کافی برای تعمیر هواپیماها را ندارند و اگر هم داشته باشند، احتمالا این کار را انجام نمیدهند، زیرا با بلیتهای ارزان حتی اگر این ناوگان زمینگیرشده را وارد خطوط کنند، اساسا برای آنها سودآوری ندارد و فقط و فقط هزینههای تعمیر و نگهداری بالا خواهد رفت.»
طی هفتههای اخیر، اختلاف بین انجمن شرکتهای هواپیمایی و سازمان هواپیمایی کشوری بر سر قیمت بلیتها شدت گرفته و در حالیکه انجمن شرکتهای هواپیمایی بر روی قانونی بودن افزایش قیمت بلیت تاکید میکنند، سازمان هواپیمایی کشور بر اساس مصوبه ستاد تنظیم بازار، نرخ مصوب خود را اعلام میکند.
به گزارش انتخاب، ریشه این مشکلات و بحران در صنعت هوانوردی به «قیمتگذاری دستوری» بازمیگردد؛ «جایی که دولت میخواهد با سرکوب قیمتها در شرایط تورمی، از تورم این بخش جلوگیری کند. اما تجربه مسافرت در ایام خاص سال را احتمالا بسیاری داشتهاند که نه بلیت گیر میآید و اگر هم گیر بیاید، با سختی و دشواری بسیار، و احتمالا میبایست از یک یا دو ماه قبل اقدام شود. از طرف دیگر، این احتمال وجود دارد که پروازها با تاخیر انجام شود. همچنین، کیفیت خدمات ارائهشده اصلا مناسب نیست و بسیاری از هوایپماها فرسوده هستند. گاهی همچنین مشاهده شده که بلیتهای هوایپماها در شرایط پرتقاضا، در بازار سیاه و با قیمتهای سرسامآور به فروش میرسد.»
در ادامه این گزارش آمده است که اگر هزینههای یک شرکت هوایی را در نظر بگیریم، بیش از ۴۲ درصد کل هزینههای آن را هزینههای تعمیر و نگهداری تشکیل میدهد و بقیه موارد، شامل بیمه و خدمات فرودگاهی، سهم ناچیزی در هزینهها دارند. به نوشه انتخاب، «نکته اینجاست که اکثر قطعات هوایپماها وارداتی هستند و باید با دلار روز خریداری شوند و به همین دلیل، به یکباره این هزینهها اثرات خود را روی قیمت بلیت هوایپما میگذارند.»
این هزینهها به دلیل تورم و انتظارات تورمی در بازار ایران، روزبهروز افزایش مییابند، اما از آنجا که به دلیل قیمتگذاری دستوری، شرکتها نمیتوانند متناسب با این هزینهها قیمت بلیت را افزایش دهند، ناچار میشوند بخشهایی از هزینهها را کاهش دهند. به این ترتیب، تعداد پروازها کاهش مییابد و این امر تعادل عرضه و تقاضا را بر هم میزند و از تعداد مسافران نیز در طول زمان کاسته میشود.
از سوی دیگر، شرکتها ناچار میشوند حقوق و مزایای کمتری به خلبانان خود بپردازند تا در نهایت، مانند ماههای اخیر، خبر افزایش چندبرابری مهاجرت خلبانان ایرانی به کشورهای حاشیه خلیجفارس منتشر شود.
انتخاب مینویسد: «زمانی که برای بلیت سقف قیمتی تعیین میشود، چارترکنندهها اقدام به فروش بلیت در بازار سیاه میکنند و در همین راستا کلی رانت به جیب دلالان سرازیر میشود و هیچگونه نظارتی هم بر اینگونه بلیتفروشی در بازار سیاه وجود ندارد. حال در شرایط کنونی، هجوم تقاضا را در ایام نوروز و یا اربعین تصور کنید که به دلیل فوران تقاضا و کمبود عرضه، و از طرف دیگر سقف قیمت بلیت، چه رانت سنگینی به جیب دلالان میرود و مردم در نهایت ناچار میشوند بلیتها را با قیمتی بسیار بالاتر از حد نرمال خریداری کنند. قیمتگذاری دستوری یعنی رانت، ایجاد صف و شکلگیری بازار سیاه، و این تنها شامل صنعت هوایی نمیشود. کافی است نگاهی به بازار خودرو و سایر بازارها داشت تا این پدیده را با عمق وجود حس کرد. قیمتگذاری دستوری نهتنها به نفع مردم تمام نمیشود، بلکه اتفاقا کاملا به سود دلالان و به زیان مردم است.»
شاید به همین دلیل هم باشد که رئیس انجمن شرکتهای هواپیمایی، ۱۹ خرداد سال جاری در اظهارنظری عجیب، اعلام کرد که «اگر بلیت هواپیما گران نشود، عدهای اتوبوسسوار هواپیماسوار خواهند شد.»