پسر جوان که با حمله به 10 زن و مرد که سوار بر خودروهایشان در بزرگراهها و خیابانهای تهران توقف کرده بودند و موبایلشان را دزدیده بود، محاکمه شد.
به گزارش «ایران»؛ رسیدگی به این پرونده از بهمن ماه سال 98 آغاز شد. معلم بازنشستهای به پلیس آگاهی رفت و از 2 پسر که با تهدید قمه گوشی موبایل وی را سرقت کرده بودند، شکایت کرد.
وی گفت: من و همسرم دیشب برای خرید بیرون رفته بودیم. ساعت 9 شب در کنار گذر اتوبان امام علی جنب بیمارستان بوعلی توقف کردم و از ماشینم پیاده شدم. همسرم داخل ماشین بود. چند دقیقهای نگذشته بود که صدای فریاد همسرم را شنیدم و خودم را به ماشین رساندم. 2 پسر جوان که موتورسیکلت داشتند شیشه خودرو را شکستند و با تهدید قمه، تلفن همراهم را از همسرم گرفتند و گریختند.
با این شکایت، تلاش برای ردیابی 2 دزد موتورسوار آغاز شد.
چند روز از این ماجرا نگذشته بود که پسر جوانی به پلیس آگاهی تهران رفت و از 2 دزد خشن شکایت کرد.
وی گفت: صبح زود مقابل محل کارم ماشینم را پارک کردم. اما همان موقع 2 پسر موتورسوار به من نزدیک شدند و با تهدید چاقو، تلفن همراه و کیف پولم را گرفتند و فرار کردند. تلفن همراهم را بتازگی 15 میلیون تومان خریده بودم و در کیفم 6 میلیون تومان پول نقد داشتم.
در حالی که تحقیقات پلیس در این زمینه ادامه داشت، چند شکایت مشابه دیگر به پلیس رسید.
پایان سرقتهای سریالی
شیوه مشابه دزدان نشان میداد 2 دزد موتورسوار، سریالی 10 زن و مرد را به تله انداخته و با تهدید چاقو از آنها سرقت کردهاند.
در حالی که 2 سال از نخستین شکایت گذشته بود به مأموران خبر رسید پسرجوانی در جدال با 2 سارق موفق شده مانع فرار یکی از آنها شود.
به این ترتیب، مأموران به محل درگیری رفتند و در بلوار ابوذر دزد 20 ساله به نام خسرو را بازداشت کردند اما همدست وی توانسته بود از محل بگریزد.
خسرو به 10 سرقت گوشی موبایل اعتراف کرد و شاکیها در مواجهه حضوری وی را شناسایی کردند. به این ترتیب پروندهاش با صدور کیفرخواست به اتهام سرقت مسلحانه به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
این در حالی بود که وی توانست قبل از برگزاری جلسه دادگاه رضایت 8 شاکی را جلب کند.
در دادگاه
در ابتدای جلسه معلم بازنشسته بهعنوان نخستین شاکی در جایگاه ویژه ایستاد.
وی گفت: گوشی موبایلم در سال 98 سرقت شد.آن روز در ماشینم قفل بود و دو سارق جوان وقتی با در بسته مواجه شده بودند، شیشه ماشینم را شکستند و با تهدید همسرم، تلفن همراهم را دزدیدند.من برای آنها اشد مجازات میخواهم.
قاضی گفت: زمانی که اعلام سرقت کردید متهم 17 یا 18 ساله بوده.آیا مطمئن هستید این پسر، سارق تلفن همراه شماست؟
شاکی پاسخ داد: آن روز متهمان کلاه کاسکت بر سر داشتند و من و همسرم چهره آنها را ندیدیم. وقتی پلیس این پسر را دستگیر کرد، اعلام کرد او سارق گوشی من است. بر همین اساس من از این متهم شکایت کردم.
سپس دومین شاکی روبه روی قضات ایستاد و گفت: من با دریافت خسارت بابت سرقتی که از من شده بود، رضایت دادم.
وی در تشریح ماجرای سرقت گفت: من بهعنوان راننده در تاکسیهای اینترنتی کار میکنم. آن شب ساعت از نیمه شب گذشته بود و من داخل خودرویم منتظر درخواست مسافر بودم که متهم حاضر در دادگاه تلفنم را از دستم قاپید و گریخت. من با خودرو به تعقیب متهم و همدستش رفتم و با ماشین به موتور آنها زدم. اما همدست او با پشت قمه چندبار به شیشه کوبید. من تلاش کردم مانع فرار آنها شوم که چند باری ماشینم به جدول و موتور دزدان خورد تا اینکه پلیس سر رسید و همدست این متهم فرار کرد.
وقتی متهم در جایگاه ویژه ایستاد، گفت: من سرقت از معلم بازنشسته را قبول ندارم و اصلاً او را نمیشناسم. در این مدت همه شاکیها غیر از دو نفر رضایت دادهاند. من قبول دارم اشتباه کردهام و پشیمان هستم.
قاضی گفت: از چه سنی شروع به سرقت کردی؟
متهم: من دزد نیستم، فقط به خاطر رفاقت با دوستان ناباب وارد این کار شدم. حالا هم باید تاوان دوستی با رفیقم را که متواری است پس بدهم. باور کنید من چاقو نداشتم و با قمه هم کسی را تهدید نکردهام. دوستم نادر که حالا فراری است و من نشانی از او ندارم مسبب همه این ماجراها بود، او مرا اغفال کرد.
با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.