اعترافات کابوس زنان تهرانی

سه شنبه، ۲۹ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۹:۲۷:۲۳
کدخبر:۱۰۶۸۴۰

دست‌هایش بسته هستند و به‌سختی با پابند راه می‌رود. در حالی که می‌توانست با همان شغل قبلی به عنوان یک دستفروش، ماهی 20 میلیون تومان درآمد داشته باشد اما زیاده‌خواهی او را به این روز کشاند. اولین بار در 17 سالگی دست به سرقت زد، به همین دلیل 2 سالی در زندان بود. بعد از آزادی درحالی که 19 سال بیشتر نداشت، تصمیم گرفت توبه کند و هرگز دست به سرقت نزند.

چند سال گذشت و دلش لرزید، پس مادر جوانش را به خواستگاری فرستاد تا شاید بتواند زندگی مشترکش را با زنی که دوستش دارد، آغاز کند و حالا نتیجه این ازدواج کودکی است که 3 سال بیشتر ندارد و شب‌ها بی‌قراری نبود پدرش را می‌کند.

پدری که بعد از 10 سال، توبه خود را شکست و با شنیده‌هایش از دوستان و هم‌محلی‌های خود با استفاده از شگردی تیزهوشانه، اقدام به سرقت طلای پیرزنان تهرانی با سوءاستفاده از اعتقادات آنها کرد.

بازداشت کابوس زنان تهرانی
مأموران پایگاه 6 پلیس آگاهی تهران بعد از دریافت گزارش‌های مشابه از سرقت با روش قدیمی نایلون و کیسه پلاستیک وارد عمل شدند و پس از شنیدن اظهارات زنان مالباخته به اقدامات تخصصی دست زدند و توانستند مرد تبهکار را بازداشت کنند.

گفت‌و‌گو با مجرم

چند ساله هستی؟
29
سابقه داری؟
یک بار در 17 سالگی به دلیل سرقت 2 سال در زندان بودم و بعد از 19 سالگی دیگر هیچ سرقتی انجام ندادم.
در این مدت چه شغلی داشتی؟
در سطح شهر به عنوان دستفروش، خرید و فروش لباس می‌کردم.
ماهیانه چقدر درآمد داشتی؟
20 الی 25 میلیون تومان
چند ماه طلای پیرزنان را سرقت می‌کردی و چقدر پول درآوردی؟
از 3 ماه پیش مشغول به این کار بودم و از این راه 150 میلیون تومان به دست آوردم، اما خب فایده نداشت؛ به خاطر راحتی و زیاده‌خواهی، حالا بیچاره شده‌ام.
چطور طلای پیرزنان را می‌دزدیدی؟
به عنوان عضو یک خیریه که از کشورهای عربی برای کمک به مردم مستضعف آمده، روبه‌روی مساجد در محلات شرق تهران مثل افسریه، پیرزنانی را که گردنبند، دستبند و... طلا داشتند شناسایی می‌کردم و سپس به آنها لباس یا مقدار کمی پول می‌دادم تا به افراد ضعیف کمک کنند، سپس وقتی اعتمادشان جلب می‌شد به آنها می‌گفتم که کیسه‌ای دارم که اگر طلای خود را مدتی در آن نگه دارند، متبرک می‌شود. آنها نیز به دلیل اینکه سن خیلی زیادی داشتند و از طرفی بسیار به این مسائل اعتقاد داشتند، طلای خود را به من می‌دادند تا داخل کیسه بیندازم و به آنها تحویل دهم. من کیسه را هم تحویل می‌دادم اما به دلیل اینکه کیسه سوراخ بود، طلاهایشان از کیسه می‌افتاد و برای من باقی می‌ماند.
 طلای چند پیرزن را این‌گونه دزدیدی؟
8 زن بیشتر نبودند.
این روش را از کجا یاد گرفتی؟
در محله دوستانم چند راهکار به من دادند که بالاخره این کار را شروع کردم و حالا بشدت پشیمان هستم. ای کاش به همان دستفروشی ادامه می‌دادم و این قدر زیاده‌خواه نبودم تا امروز به این مصیبت گرفتار نشوم!