پیشنهادهایی برای سیاست‌ورزی جناب میرسلیم

شنبه، ۲۶ آذر ۱۴۰۱ - ۰۹:۲۰:۳۲
کدخبر:۱۰۳۱۳۰

 معمولا ادوار مختلف مجلس، از ابتدای شکل‌گیری این نهاد قانون‌گذار تا امروز که 11 دوره انتخابات و رفت‌وآمد نمایندگان را تجربه کرده است، به اقدامات ماندگار و مصوبه‌های مهم‌شان می‌شناسند. درباره مجلس یازدهم اما شاید بتوان گفت تاکنون در بین افکار عمومی بیش از آنکه به اقدامات مهم، تصمیم‌های روبه‌جلو یا دستاورهای ویژه در زمینه‌های سیاسی و اقتصادی شناخته شود، به اظهارنظرهای شاذ و عجیب تعدادی از اعضای آن شناخته شده است. نمایندگانی که فارغ از نیت‌شان پیش از ورود به مجلس، برآیند عملکرد و اظهارات جسته‌وگریخته‌شان در این حدود 3 سال نمایندگی این برون‌داد رسانه‌ای را داشته که گویی بخشی از نمایندگان که تعدادشان کم هم نبوده قرار است با اظهارنظرهای عجیب و عمدتا عصبانی‌کننده افکار عمومی در این زمینه به رقابت با یکدیگر بپردازند. البته به این اظهارنظرها، اقدامات، ایده‌ها و طرح‌هایی از جنس طرح صیانت که به‌مدت چند ماه به نگرانی و سوژه یک جامعه تبدیل شده بود را هم می‌توان اضافه کرد. درمجموع، آنچه تاکنون از مجلس یازدهم باوجود برخی اقدامات مثبت در حوزه‌های اقتصادی و سیاسی در خاطر مردم ثبت شده، تا دل‌تان بخواهد اظهارات شاذ و عجیب است. همان‌طور که ابتدای گزارش به آن اشاره شد بالاخره هر دور از مجلس و نمایندگانش در طول بیش از چهار دهه اخیر با ویژگی‌ها و خاطراتی از سوی مردم یاد می‌شوند که از قضای روزگار و ظاهرا عزم تعدادی از نمایندگان، مجلس یازدهم قرار است با اظهارنظرهای شاذ و فراموش‌نکردنی برخی اعضای آن در تاریخ ادوار مجلس ثبت شود. این‌بار سیدمصطفی میرسلیم نماینده تهران بوده که با اظهارنظری جدید، از جنس برخی توییت‌ها و اظهارات خاص قبلی خود در برخی مقاطع مهم، مساله «سخنان شاذ» برخی نمایندگان مجلس را باری دیگر به سوژه‌ای پربحث در فضای عمومی کشور تبدیل کرده است. جناب میرسلیم در تازه‌ترین اظهارات خود، لازم دیده‌اند نکاتی ناظر به بازداشت‌شدگان ناآرامی‌های اخیر، کیفیت رسیدگی به جرائم متهمان و البته پیشنهادی درخصوص نحوه مجازات محکوم‌شدگان به محاربه مطرح کنند. نکاتی که بعد از رسانه‌ای شدن به‌قدری با بازخوردهای منفی گسترده از سوی جامعه همراه شد که این نماینده مجلس را مجبور به توضیح منظور خود و تکذیب منظورهای برداشت‌شده در بین مردم کرد. اما اظهارات او که در ادامه به آن می‌پردازیم آنچنان اثر منفی و گسترده‌ای بر افکار عمومی داشت که توضیحات بعدی او نتوانست تبعات سخن وایرال‌شده قبلی را خنثی و حتی به شکل قابل‌ملاحظه‌ای کم کند. 

هیچ‌کس از شما انتظار ندارد درباره «همه‌چیز» اظهارنظر کنید

در شرایطی که کشور درحال گذر از فضایی ملتهب است، برخی از مسئولان یا به عبارت دقیق‌تر نمایندگان به جای آنکه فضا را آرام‌تر کنند، با سخنان خود آن را شعله‌ورتر می‌کنند. صحبت‌های غیرتخصصی مصطفی میرسلیم، نماینده مردم تهران در مجلس از این جنس است. او اخیرا در نطقی اعلام کرده: «به نظر بنده، فاصله بین دستگیری عوامل ناآرامی‌ها تا اعدام آنها بسیار زیاد است و باید در فاصله 5 یا 10 روز بعد از دستگیری اعدام شوند، منتها قوه قضائیه روال خودش را دارد.» این نماینده همچنین گفته است: «درحقیقت آیین دادرسی بسیار محکم است و قوه قضائیه می‌خواهد براساس آیین دادرسی کار خود را انجام بدهد اما با شرایطی که پیش آمد و ظلمی که به مردم شد، قوه قضائیه باید با توجه به این شرایط بررسی‌های خود را انجام بدهد.»
چیزی که در این نطق‌ او بیش از همه در چشم می‌زند، این جمله است که گفته عوامل ناآرامی باید در فاصله بین 5 تا 10 روز بعد از دستگیری اعدام شوند. میرسلیم برای این جمله خود هیچ استدلالی نیاورده و اظهار نکرده که چرا دقیقا 5 یا 10 روز؟ اصلا چطور اینقدر با اطمینان از لفظ اعدام استفاده می‌کند؟ چراکه او نه حقوق خوانده و نه در وکالت و قضاوت زمینه‌ای دارد. با این حال، پس از وایرال شدن این سخنان بود که دفتر میرسلیم اظهارات نقل‌قول‌شده از او را تکذیب کرد. میرسلیم نیز در دفاع از خود اظهار کرد: «من چیز دیگری می‌گویم و از آن استنباط دیگری برداشت می‌شود. بحث این نیست، مدنظر من کسانی بوده‌اند که آمده‌اند و سوءقصد، ارعاب، تخریب و محاربه کرده‌اند که حکم آنها نهایتا مشخص و البته در حیطه اختیارات قوه قضائیه است.» حتی با وجود این صحبت و تکذیبیه اما تبعات صحبت‌های میرسلیم و حواشی آن در وضعیت کنونی کشور، قابل‌توجه است؛ چراکه اگر حتی اثری هم بر التهابات خیابانی نداشته باشد، در حداقلی‌ترین حالت نیز فضای افکار عمومی و آرامش روانی جامعه را ملتهب‌تر از قبل می‌کند. نمایندگان یا هر مسئول دیگری که نسنجیده نطق بر زبان می‌رانند، شاید با اندکی فکر بیشتر درباره شرایط حال حاضر کشور، می‌توانند یکی از این دو راه را انتخاب کنند؛ یا سخنی بگویند که در راستای حاکمیت آرامش بیشتر بر شرایط عمومی کشور باشد، یا اگر احساس می‌کنند راه اول برایشان سخت است اصلا «اظهارنظری نکنند.» البته از آنجایی که سخن نگفتن برای بخشی از این افراد مساوی با جدایی از حیات است، می‌توان به آنان توصیه و حتی از آنان خواهش کرد برای حفظ آرامش روانی افکار عمومی هم که شده حداقل کمتر از همیشه در عموم یا حضور رسانه‌ها صحبت کنند. درمورد مصطفی میرسلیم هم همین نگرانی برقرار است. باید گفت زمانی که شخصی مثل میرسلیم، می‌داند در چنین شرایطی ممکن است از صحبت‌هایش برداشت درستی صورت نگیرد، به‌راحتی می‌تواند سکوت اختیار کند. یا حداقل با احتیاط بیشتری در این زمینه اظهارنظر کند. البته نکته کاملا بدیهی آنکه اظهارنظر کردن در هر زمینه‌ای، نیاز به تخصص ویژه خود را دارد و صرف نماینده مجلس بودن به شما این مجوز را نخواهد داد که درباره هر مساله تخصصی‌ای اظهارنظر کنید. 

آقای میرسلیم! چرا ایده «5 تا 10 روز» را برای آقازاده مطرح نکردید؟ 

اظهاراتی که اخیرا از مصطفی میرسلیم درباره اعدام زودهنگام دستگیرشدگان ناآرامی‌ها منتشر شد، مجددا باعث یادآوری ماجراهای اخیر درباره پسرش و اتفاقات بعد از دستگیری او شد. خود میرسلیم ماجرای فرزندش را این‌طور روایت کرده: «مهدی (پسر میرسلیم) را ظاهرا پس از دوسال مراقبت، در تیرماه ١٣٩٨ بازداشت و در بهمن ۱۳۹۸ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به پنج سال حبس محکوم کردند که پس از درخواست تجدیدنظر و قطعی شدن حکم در بهمن ١٣٩٩ به زندان اوین برده شد. هنگام دستگیری او، با اطلاعاتی که مأموران امنیتی به من دادند متوجه مسائلی که او را گرفتار کرده بود شدم و فکر می‌کنم که اگر زودتر متوجه این مسائل شده بودم، با تنبیه مختصری می‌توانستم او را از این وضعیت نجات دهم.» میرسلیم همچنین می‌گوید برای جلوگیری از هرگونه شائبه و شبهه، در هیچ‌یک از مراحل بازداشت و بازجویی و محاکمه و تجدیدنظر دخالتی نکرده است. او درمورد فرآیند فریب خوردن پسرش گفته: «منافقین با شناسایی و سوءاستفاده از نقطه‌ضعف مهدی او را شکار کرده و به دام انداخته و سعی کردند از او اطلاعاتی به‌دست بیاورند که البته چون او فاقد هرگونه اطلاعات طبقه‌بندی شده بوده، موفقیتی جز به دام انداختن او به‌دست نیاوردند. نقطه‌ضعف مهدی از بدو تولد با او بوده و این مساله هم جسمی است و هم روحی. من و مادرش هم بسیار تلاش کردیم تا این نقاط ضعف بر شخصیت او تاثیر نگذارد و او بتواند به‌تدریج که رشد می‌کند، بدون احساس ضعف و به‌صورت عادی به تحصیل و زندگی اجتماعی بپردازد و تا حدود زیادی هم موفق بودیم. فرزندم بسیار عاطفی و ساده‌لوح و سست‌‌اراده است. این ضعف موجب ناتوانی در تامین وضعیت معیشتی او شده و منافقین نیز با استفاده از همین موارد توانستند او را جذب کنند و به انحراف بکشانند و مأموران امنیتی نیز گمان کرده بودند که او عنصر اثرگذاری است. من به‌عنوان پدرش، حتی بعد از 50 سال ابا دارم که بگویم او ضعیف است تا مبادا به شخصیت او اهانت شود ولی واقعیت همین است و اکنون اغلب کسانی که با این پرونده سروکار داشته‌اند این نقاط‌ضعف را به‌خوبی می‌دانند. همچنین برخی از هم‌بندی‌های او در هنگام مرخصی به من گفتند که دیگران، مهدی را وادار به بیگاری کرده و از او اخاذی می‌کنند و بدتر از همه به مناسبت شرکت در رأی‌گیری و انتخابات ریاست‌جمهوری به او اهانت می‌کردند. اینها نمونه‌هایی بود از آنچه در زندان رخ می‌داد و وقتی یقین به صحت گزارش‌ها پیدا کردم و برایم محرز شد که از طرف هم‌بندی‌هایش ظلمی رخ داده، در نامه‌ای از رئیس قوه قضائیه سوال کردم که آیا منظور از پنج سال حبس، زندان توأم با تحقیر و توهین و اخاذی است؟ ایشان هم بزرگواری کردند و جواب دادند.» میرسلیم همچنین این‌طور ادامه می‌‌دهد که به‌نظر او «دستگاه قضا باید این نکته را درنظر بگیرد که زندان، مجازات مناسبی برای فردی با این شرایط ضعیف نیست، آن هم زندانی که در شرایط کنونی امکان طبقه‌بندی زندانیان در آن به نحو شایسته وجود ندارد.»  بعد می‌گوید این سخنانش نه برای مبرا کردن فرزند و نه برای اعمال نفوذ در دستگاه قضایی است؛ چراکه از مشکلات کار آنها به‌خوبی آگاه است و امیدوار است بتوانند هرچه زودتر و بهتر اصلاحات بنیادین را در قوه قضائیه به ثمر برسانند.  همان‌طور که در سخنان میرسلیم دیده می‌شود او در جایی می‌گوید فکر می‌کنم که اگر زودتر متوجه این مسائل[جرم پسر] شده بودم، با تنبیه مختصری می‌توانستم او را از این وضعیت نجات دهم. این درحالی مطرح می‌شود که میرسلیم این تنبیه مختصر را در سخنان اخیری که از او منتشر شد، برای دیگر دستگیرشدگان جایز ندانسته و خواستار اعدام در فاصله زمانی 5 تا 10 روز شده است. اینچنین تفاوت عمل و گفتار در سخنان مصطفی میرسلیم، جز تشویش افکار عمومی چیزی به همراه نخواهد داشت. او حتی پیش از اظهارنظر درباره اعدام‌ اخیر باید این را درنظر می‌گرفت که در موضوعی که خود به آن مبتلا بوده (محرز شدن ارتباط فرزند با منافقین) حداقل نظری خلاف عملکرد خود ندهد تا این چنین با آرامش افکار عمومی بازی نکند. 

میرسلیم مرد حواشی نامنظم

پیشتر در «فرهیختگان» از مسئولان امر تقاضا کرده بودیم اگر قرار است اظهاراتی غیرضروری و غیراولویت‌دار را با ادبیاتی به ‌زبان بیاورند که نتیجه‌اش، افزایش ناراحتی و خشم مردم و درنهایت، تحلیل رفتن سرمایه اجتماعی نظام خواهد بود. بهتر است اگر درست حرف زدن بلد نیستند، حداقل کمی «حرف نزدن» را تمرین کنند. همزمان با این، از دستگاه قضا هم خواسته بودیم هزینه حرف‌‌های نسنجیده و غیرواقعی را برای افراد صاحب تریبون به‌قدری بالا ببرد که این افراد پیش از مطرح کردن اظهاراتی که تشویش اذهان عمومی را به‌دنبال خواهند داشت، به‌طور جدی‌تر و با حساسیت بیشتر نسبت به آثار سخن‌شان توجه داشته باشند. البته در این زمینه، شاهد برخوردهایی هم بودیم که درصورت تداوم کمک قابل ملاحظه‌ای به ترمیم اعتماد عمومی نسبت به دستگاه‌های حاکمیتی خواهد کرد. برخوردهایی ازجمله احضار حسن عباسی همزمان با احضار برخی سلبریتی‌ها. رفتاری که اگر به‌طور جدی‌تر و پیگیرانه‌تر از دستگاه قضایی دیده شود، برای همیشه به شبهه خودی/غیرخودی شدن متهمان از سوی دستگاه قضا پایان خواهد داد. علاوه‌بر این، نشان می‌دهد خط قرمز قوه قضائیه «آرامش افکار عمومی» است و صرف‌نظر از اینکه چه کسی با چه اعتقادی به این خط قرمز تعدی کرده است، برای حفظ آرامش اجتماعی کشور با او برخورد خواهد شد و دستگاه قضا در این مسیر هیچ خط قرمزی ندارد. از این نکات کلی که بگذریم، درباره مورد خاص سیدمصطفی میرسلیم، نماینده مسن مردم تهران در مجلس که خیلی اوقات رفتارها و اظهار نظرهای نه‌چندان پخته‌اش فضای عمومی کشور را تسخیر می‌کند، ‌می‌توان به موارد حاشیه‌سازی اشاره کرد که صرفا در بازه خرداد ماه 99 تا پاییز 1401 و در دوره دو سال‌ونیمه نمایندگی او در مجلس رقم خورده است. 
ماجرای روایت میرسلیم از روبه‌رو شدنش با چند مورد «لخت مادرزاد در خیابان» یکی از آن مواردی ا‌ست که در اوایل آبان‌ ماه امسال جنجال عجیبی به‌پا کرد. این نماینده مجلس که قصد داشت از قانون‌های فعلی در حوزه پوشش دفاع کند در اقدامی عجیب، مساله‌ای عجیب نقل کرد که بازخوردهای منفی گسترده‌ای را هم به‌دنبال داشت. میرسلیم گفته بود: «نظام جمهوری اسلامی ایران، دارای قانون اساسی و احکام شرعی است که باید به آن عمل کرد. باید قانون را محترم شمرد، وگرنه زیرآب نظام زده می‌شود. بنده در چند ماه پیش و در چند مورد، آن هم پیش از شکل‌گیری ناآرامی‌ها، افرادی را در خیابان دیدم که «لخت مادرزاد» بودند. این اتفاقات نشان می‌داد که دشمنان نظام برای ضربه‌زدن به حاکمیت برنامه داشتند، زیرا ریشه انقلاب اسلامی، فرهنگی و معنوی است.»
اظهارنظر حاشیه‌ساز دیگری که امسال میرسلیم را به مدت چند روز به سوژه داغ رسانه‌ها تبدیل کرد واکنشش نسبت به مساله باز نشدن ایربگ برخی خودروهای داخلی در تصادفات جاده‌ای بود. جایی که او بازنشدن ایربگ خودرو‌های داخلی در تصادفات جاده‌ای را صرفا یک ادعای نادرست عنوان کرد و گفت «باز نشدن ایربگ ۱۰۰ خودرو بین ۹۰۰ هزار آمار ناچیزی است.» بعد با حمله به پلیس راهنمایی و رانندگی گفت: «کسانی که مدعی باز نشدن ایربگ خودرو‌ها هستند، خودشان در این تصادفات مقصرند. پلیس راهنمایی و رانندگی در جاده مه‌آلود از عبور و مرور خودرو‌ها جلوگیری نمی‌کند و بعد مدعی باز نشدن ایربگ‌ها می‌شود. حتی به فرض اینکه ایربگ خودرو‌ها هم باز نشود، یک نقص فنی است که باید برطرف شود. باز نشدن ایربگ ۱۰۰ خودرو بین ۹۰۰ هزار خودروی تولید شده، آماری ناچیز است.» 
دیگر مساله حاشیه‌ساز مرتبط با میرسلیم که به اوایل تابستان سال جاری برمی‌گردد، پخش شدن تصویری از او با کفش آمریکایی‌ در صحن مجلس بود. تصویری که در آن، میرسلیم با همان تیپ خاص همیشگی (شلوار و پیراهن) کفش ریباکی پوشیده بود که توجه‌های زیادی را به خود جلب کرد. توجه‌ها از این لحاظ به کفش او جلب شد که ریباک، از برند‌های معروف ورزشی آمریکایی ا‌ست و سیدمصطفی میرسلیم هم از افرادی ا‌‌ست که در آن مقطع و ماه‌های پیش از آن، سخنان و دفاعیه‌های متعددی درخصوص لزوم حمایت از کالای ایرانی و مقابله با مساله‌ای مثل واردات خودروی خارجی از او منتشر شده بود. 
این نماینده مجلس البته همان روزها در صفحه شخصی خود در توییتر که البته در این‌باره هم حاشیه‌سازی‌هایی مثل «دفاع از طرح صیانت، در این پلتفرم فیلتر شده» رقم زده است، تلویحا پوشیدن کفش آمریکایی از سوی خود را اشتباه عنوان کرد و نوشت: «پوشیدن کفش کتانی خارجی ولو هدیه‌ای باشد از سال‌های قبل، در صحن مجلس، کار موجهی نیست. اصالت با تولیدات داخلی و تشویق آن است حتی اگر برترین کیفیت را نداشته باشد.» 

مساله شخص مصطفی میرسلیم نیست باید جلوی «میرسلیمیسم(!)» گرفته شود
اما در مواجهه با این نمونه‌های متنوع از سخنان عجیب و پرحاشیه میرسلیم نگاه ساده‌انگارانه آن است که تصور شود با تذکر و توجیه یک شخص مثل جناب میرسلیم، روند دامنه‌دار وایرال‌شدن اظهارنظرهای این‌چنینی برخی مسئولان دیگر هم در بین افکار عمومی قطع خواهد شد. این‌درحالی است که به‌نظر می‌رسد ما در بررسی این جنس اظهارات عجیب، با یک طرز فکر مواجه هستیم نه اظهارنظر شخصی چند مسئول خاص دولتی یا حاکمیتی. مثلا در تازه‌ترین نمونه، شاهد تکرار مورد مشابهی در سخنان یکی از ائمه جمعه بودیم. طی یکی دو روز گذشته رسانه‌ها به‌طور گسترده به انتشار قسمتی از سخنان سیدابوالحسن مهدوی، امام‌جمعه موقت اصفهان پرداختند که او در جمع بانوان بست‌نشین در گلستان شهدای این شهر در حمایت از عفاف و حجاب، دست‌نوشته‌ای با این محتوا نوشته است: «بسمه تعالی. ان‌شاءالله مسئولان به وظیفه انقلابی خود عمل کنند و الا مردم متدین «وظیفه آتش به اختیار» دارند.» اظهاراتی نگران‌کننده از این جهت که دقیقا معلوم نیست منظور از «وظیفه آتش به‌اختیار» چه خواهد بود و امام‌جمعه موقت براساس چه چهارچوب شرعی یا قانونی به خود اجازه داده چنین چیزی را به‌عنوان راه‌حل مطرح کند. فارغ از اینکه چه کسی در چه جایگاهی سخنانی مطرح می‌کند که ضررش برای سرمایه اجتماعی نظام بیش از فایده آن است، می‌توان از تعدد اظهارات این‌چنینی نتیجه گرفت که به‌جای برخورد صرف با اشخاصی مثل سیدمصطفی میرسلیم، لازم است با پدیده خطرناک میرسلیمیسم(!) مقابله شود تا حتی اگر برای ترمیم شکاف‌های اجتماعی برنامه‌ای هم نداریم، حداقل مانع از عمیق‌تر شدن آنها شویم. 

یک بار برای همیشه حکایت‌های باب چهارم گلستان سعدی را بخوانید؛ «در فواید خاموشی»

در آثار فارسی، در ستایش سخن به‌جا و نکوهش سخن نابه‌جا شعر و نثرهای زیادی دیده و شنیده شده. با این حال و باوجود بدیهی بودن مسأله، به‌نظر می‌رسد باید به برخی از مسئولان سفارش کرد هرچند مدت یک‌بار آثاری از این جنس را حتی شده روی دور تند بخوانند و از آن نت‌برداری کنند. بدیهی ا‌ست باید مسئولیت برخی تصمیم‌گیران کشور نسبت به عباراتی که از دهان‌شان خارج می‌شود را به‌طور مداوم به آنان یادآوری کرد. مقام مسئولی که با یک جمله به‌‌جا می‌تواند آرامش را به افکار عمومی برگرداند یا برعکس با یک سخن نابه‌جا می‌تواند زمینه‌ساز بازتولید خشم و ناراحتی میان افکار عمومی شود. در شرایطی مثل امروز هم که کشور حتی پیش از اظهارنظرهای شاذ برخی افراد گرفتار ناآرامی و التهاب است، آن سخن اهمیت فوق‌العاده‌ بیشتری پیدا می‌کند. در سخنان اخیر مصطفی میرسلیم نیز همان‌طور که پیشتر اشاره کردیم، نقش نسنجیده و یا عجولانه بودن سخنان او را می‌توان در حواشی به‌وجود آمده بعد از آن در جامعه به‌وضوح مشاهده و لمس کرد. این نماینده مجلس که تجربه کمی هم در عالم سیاست ندارد، اگر خیلی دغدغه ‌دارد که حتما در مسائلی مثل آنچه اخیرا درباره آن اظهارنظر کرده، نظر بدهد، لازم است پیش از هر مصاحبه یا گفت‌وگو، کمی با متخصصان آن حوزه صحبت کند تا این جنس بی‌پروا صحبت‌کردنش، مثل آنچه شاهد بودیم، به تشویش هرچه بیش‌تر افکار عمومی دامن نزند. گذشته از این، سخن میرسلیم موجب تضعیف جایگاه نمایندگی هم می‌شود؛ چراکه اگر «هر سخنی» گفتن برای نمایندگان مجلس به رویه‌ای طبیعی تبدیل شود، این جایگاه نمایندگی مجلس است که در بلندمدت، اعتبار و ارزش خود را میان مردم از دست خواهد داد. اما با همه اینها، کم‌هزینه‌ترین پیشنهاد به مسئولان برای حفظ آرامش افکار عمومی، پیشنهاد مطالعه 14 حکایت باب چهارم گلستان سعدی است. بابی در فواید خاموشی!