تعداد سدهای ایران پس از انقلاب حدود 22 برابر شده است. در سالهای پیش از انقلاب کمتر از 30 سد در ایران ساخته شده بود اما اکنون بر اساس آخرین اطلاعات شرکت مدیریت منابع آب ایران در ۳۱ استان کشور ۶۴۷ سد در حال بهرهبرداری است و علاوه بر آن ۱۴۶ پروژه احداث سد در دست اجرا و ۵۳۷ سد در دست مطالعه است. با وجود ۲۲برابرشدن سدهای ایران، این سدها نه توانستهاند جلوی سیلهای ویرانگر را بگیرند و نه ذخایر آب چندانی از سیلابها برداشت کنند. بر اساس گزارش جمعیت هلالاحمر ایران، سیل تابستان امسال به ۱۵ استان خسارت وارد کرده است. گزارش وزارت نیرو هم نشان میدهد این سیلابها فقط ۱.۲ میلیارد مترمکعب آب سدهای ایران را اضافه کردهاند. این در حالی است که مجموع ظرفیت سدهای ایران حدود ۵۰ میلیارد مترمکعب است. ذخایر آبی که سیلاب امسال به سدهای ایران اضافه کرده، از سوی متولیان ناچیز توصیف شده است.
محمد شهریاری، مدیر دفتر بهرهبرداری و نگهداری از تأسیسات آبی و برقابی شرکت آب منطقهای تهران در گفتوگو با ایلنا توضیح داده که سیل فقط ۹.۴ میلیون مترمکعب آب به ذخایر سدهای تهران اضافه کرده که این میزان به اندازه سه روز مصرف آب این استان ارزیابی شده است. عباس صدریانفر، مدیرعامل سازمان آب و برق خوزستان نیز درخصوص وضعیت سدهای خوزستان پس از وقوع پدیده مونسون و بارشهای این سامانه در خوزستان گفته است: بر اساس آمارهای ثبتشده از اولین روز فعالیت سامانه مانسون در خوزستان تاکنون، حجم ورودی به مخازن تغییر محسوسی نداشته است. این موضوع در حالی رخ میدهد که سال ۹۸ هم پس از سیلابهای ویرانگر بهاری و خسارت سنگین حدود سه میلیارد دلاری که بر جا گذاشت، بسیاری از استانهای ایران ازجمله خوزستان دچار بحران آب شدند!
این در حالی است که مدافعان سدسازی سالیان سال اعلام کردهاند سدسازی بیرویه در ایران با هدف مهار سیلابها بوده است؛ اما چه شده که این حجم بالای سدها نه توانستهاند سیلابها را مهار کنند و نه ذخایر آبی چندانی برای شرایط کمآبی دستوپا کنند؟
خوزستان سرزمین سد و سیل و کمآبی!
خوزستان روزگاری پرآبترین جلگه ایران بود و بیشترین سدسازی در این استان انجام شده است و حالا بزرگترین سد ایران یعنی سد کرخه در این استان قرار دارد؛ اما در سالهای اخیر مردم این استان در برخی مناطق گرفتار کمبود آب آشامیدنی شدهاند.
روی دیگه سکه بحران آب در خوزستان، سیلابهای ویرانگر است. در پی سیل اخیر در استان خوزستان، تاکنون چهار نفر کشته شدهاند و یک کودک سهساله همچنان مفقود است. سرآبهای کشاورزی تخریبشده، برق و شبکه تلفن همراه در پی قطع برق ایستگاه در منطقه صیدون قطع شده و مدیرکل مدیریت بحران خوزستان خبر داده ارزیابی خسارات سیل را آغاز کردهاند.
این وضعیت خوزستان سه سال بعد از سال 98 است؛ سالی که هفتسین اهالی جنوب کشور را سیل برد و 12هزارو 500 میلیارد تومان خسارت بهجا گذاشت؛ آنهم در حالی که حدود دو ماه قبل از این سیل به وزارت نیرو اعلام خطر شده بود، ورودی و خروجی سد اعلام و پیشبینی شده بود تا هزارو ۵۰۰ مترمکعب در یک مسیر آرام و روان بدون خسارت خواهد بود. وزیر هم اعلام کرده بود هفته بعد جلسهای در این خصوص برگزار میشود؛ جلسهای که برگزار شد اما منجر به هیچ اقدامی نشد.
تشدید خشکسالی در پی سیلاب
البته وقوع سیل در خوزستان چیز جدیدی نیست؛ مناطق نفتخیز ایران در استان خوزستان از دیرباز و به سبب قرارگرفتن در مصب خروجی رودخانههای مهم کارون، دز و کرخه به خلیج فارس، همچنین استقرار در کوهپایههای زاگرس، متأثر از شرایط طبیعی و زیستمحیطی و سیلابهای فصلی در مقاطع مختلف بوده است. خوزستان حداقل در نیمقرن اخیر، چندین و چند سیل ویرانگر را تجربه کرده که شاید مهمترین آنها دو سیلاب سالهای 1347 و 1358 بوده است. با این حال انتظار میرود با پیشرفتی که علم در این سالها داشته، پیشبینی و کنترل خسارات ناشی از این سیلها رو به کاهش برود. مثلا به باور کارشناسان جلوگیری از خسارات سنگین سیل سال 98 ممکن بود و با وجود این همه سدی که در این سالها در خوزستان ساخته شده، نباید میزان خسارتهای واردشده به مردم تا این اندازه ویرانگر میشد! اما نهتنها این جلوگیری اتفاق نیفتاد بلکه نام مقصران این حادثه هم مانند مقصران سیل فروردین ۹۵ و برخی دیگر از بلایای طبیعی، لابهلای گزارشهای تحقیق و تفحص کمیتههای حقیقتیاب ماند. حالا دوباره آب زندگی خورستانیها را با خود میبرد و این تحقیقات بیفایده همچنان هم کنج قفسهها خاک میخورد. البته این همه ماجرا نیست. کمتر از شش ماه بعد از چنین سیلی، خوزستانیها مجبور بودند با خشکسالی دستوپنجه نرم کنند. تا جایی که صدای اعتراض نمایندگان مجلس هم بلند شد و مجتبی یوسفی، نماینده اهواز گفت: «یک روز آب را پشت سدها نگه میداریم و در نتیجه آن سیل بخش قابل توجهی از زیرساختهای استان را از بین میبرد و شش ماه بعد به مردم خوزستان میگوییم که آب نیست و دام آنها جلوی چشمشان تلف میشود». حتی در پی سیل روزهای اخیر هم سازمان آب و برق خوزستان اعلام کرد: «بارشهای اخیر تأثیر محسوسی بر ذخایر سدهای خوزستان نداشته است».
سدها با خوزستان چه کردند؟
در این سوی ماجرا اما به گفته بسیاری از کارشناسان یکی از عوامل خشکسالی در خوزستان، ایجاد و ساخت بیرویه و البته جانمایی غلط سدهای احداثشده روی رودهای بزرگی مثل کارون است. به گفته برخی کارشناسان، سدها در جاهایی احداث شده است که نیاز نبود یا در مکانهایی قرار دارد که باعث شورشدن و نابودی آب شده و نتیجه آن کمبود آب در این روزهاست. اسماعیل کهرم، کارشناس منابع آب و محیط زیست، درخصوص معضلات دیگر سدها به فارس گفته است: «وقتی سد ایجاد میشود، در یک طرف آن دریاچه درست میشود و این دریاچه تماس آب را با هوا زیاد میکند و تبخیر میشود».
او تأکید میکند که ایجاد سدها تبخیر آب را به اندازهای زیاد کرده که نزدیک به معادل یکچهارم آب مصرفی رسیده است.
کهرم ادامه میدهد: در کشور ما 90 درصد از آب صرف کشاورزی، شش درصد صرف صنعت و حدود چهار درصد صرف مصارف خانگی میشود. دریاچه سد باعث ازدستدادن حدود 25 درصد از منابع آب کشور میشود. مسلم است که سوءمدیریتها باعث کمبود آب در این استان شده است.
همزمان بعضی هم علت انفعال سدهای این منطقه در کنترل سیلابهای اخیر را نبود مدیریت درست این سدها عنوان میکنند. برای مثال گروهی از تحقیقات انجامشده روی سیل 98 در استان خوزستان علت ایجاد خسارت را نبود اعتماد و اطمینان دستاندرکاران مدیریت سیل به پیشبینیها و استفاده از کلیه قابلیتها و ظرفیتهای مخازن سدها برای کنترل و تعدیل سیل میدانند.
سدهای ایران درست مدیریت نمیشوند
حسین اسدی، متخصص منابع آب و خاک، در گفتوگو با «شرق» از تأثیر نبود مدیریت مناسب سدها در وقوع سیل اخیر و سیل سال 98 میگوید. به گفته او مسئله تماما مربوط به مدیریت و بهرهبرداری از سدهاست نه صرفا ایجاد آنها. اسدی توضیح میدهد: برای مثال در سیل سال 98 تا روز پنجم فروردین دریچههای سد کرخه تقریبا بسته بود. در حالی که از مهرماه بارندگی زیاد بود و پیشبینی بارندگی شدید هم شده بود و بسیاری از مناطق حتی همان زمان دچار سیل شده بودند اما دریچههای خروجی سد کرخه تقریبا بسته بود و زیر هزار مترمکعب در ثانیه آب تخلیه میکرد. تازه از پنجم فروردین بود که آب را با حجم زیاد رها کردند تا جلوی خطر آب پشت سد را بگیرند. او میافزاید: اگر به بارشهایی که از شش ماه قبل از حادثه در بالادست کرخه آغاز شده بود ذرهای توجه میشد، حتی اگر به پیشبینیها توجه میشد و از اسفند آغاز میکردند به صورت تدریجی آب سد را تخلیه کنند، مجبور نبودند در زمان حادثه سد را باز کنند. او تأکید میکند: مسئله مدیریت سدهاست؛ اینکه آب چگونه در داخل آن ذخیره یا رهاسازی میشود. همان سال در دشتیاری استان سیستانوبلوچستان سد زیردان باید زودتر تخلیه میشد تا همزمان با بارندگی و ایجاد رواناب، نیاز نباشد تازه سد را باز کنند.
اطلاعات سدها سانسور میشود!
آنطور که از اظهارات این استاد دانشگاه تهران برمیآید تنها تجربهای که مسئولان از سیلاب 98 کسب کردند، نه تلاش برای پیشگیری بلکه سانسور اطلاعات بوده است! او میگوید از بعد از آن سال آمار و ارقام خروجی سدها منتشر نمیشود و حالا دسترسی به دادههای این سدها هم سخت شده است. در حالی که پیش از این میشد از طریق دانشگاه با شرکت آب منطقهای استانها ارتباط برقرار کرد و درخواست اطلاعات داد، اما حالا انتشار این آمارها با محدودیت مواجه شده است.
لایروبی رودخانهها سالهاست رها شده است
از نگاه اسدی، هم در سال 98 و هم در حال حاضر، با توجه به تعداد بالای سد و حجم بالای مخازن سدها، انتظار کنترل سیلابها بود اما این اتفاق نیفتاد؛ چراکه علاوه بر مدیریت بد سدها، نباید برای کنترل سیلها صرفا روی کارهای بزرگ و پرهزینه تمرکز کرد، حفاظت خاک، آبخیزداری با پوشش گیاهی در سطح هر حوزه میتواند بسیار موفقتر عمل کند.
او ادامه میدهد: ضمنا انتقادی که به وزارت نیرو وارد است این است که مناطق پاییندست بسیاری از سدها رها شده است. یعنی لایروبی رودها و موضوعات اینچنینی کلا به حاشیه رفته و رها شده است. همان سال 98 هم مشخص شد که وزارت نیرو لایروبی رودها را در لرستان و خوزستان رها کرده و البته مشابه این اتفاق را در سیستان هم داریم. وزارت نیرو 30 سال است اصلا کاری ندارد که رودخانهها باید لایروبی شوند و مسیر باز داشته باشند تا بتوانند سیلابها را تخلیه کنند. بنابراین با بازشدن سدها، سیل ایجاد میشود اما رودی نیست که آن را تخلیه کند به دریا و در نتیجه آب سر از دشت و روستا درمیآورد و خسارات سنگین بر جای میگذارد.
سدسازی سفارشی برای کارنامهسازی
هدایت فهمی، مدیرکل سابق دفتر منابع آب وزارت نیرو، اما معتقد است سدهای خوزستان در سیل اخیر تا حدودی جلوی سیل را گرفتهاند و اگر این سدها وجود نداشتند، قطعا خسارت و پیامدهای سیل برای کشور سنگینتر بود.
او به «شرق» میگوید که سد مثل دارو است، باید به اندازه مصرف شود، اگر به یک بیمار بیشتر از دُز لازم دارو داده شود باعث مرگ بیمار خواهد شد.
فهمی میافزاید: برخی سدهای خوزستان به سفارش مقامات استان و نمایندگان مجلس ساخته شده است. این افراد بسیار علاقهمند هستند که هرکجا آبی وجود داشته باشد، حتی مسیل، در راهش سد بسازند. آنها با فشارها بر ظرفیت اکولوژیک منطقه فقط میخواهند برای خودشان کارنامه مثبتی رقم بزنند. اتفاقی که مشابه آن در حوزه دریاچه ارومیه هم افتاده است. مسئولانی که علاقه دارند کارهای بزرگ نمایشی انجام دهند، موجب ایجاد سدهایی شدند که واقعا ضرورت نداشته است.
برنامهای برای کنترل سیل ندارند
فهمی ادامه میدهد: اینکه سدها بتوانند سیلاب را به درستی کنترل کنند، تا حد زیادی به مدیریت بهرهبرداری از سدها بازمیگردد. این موضوع در ایران بهشدت به بازنگری نیاز دارد و باید منحنی فرمان اصلاح شود و شیوه بهرهبرداری از مخازن از اساس تغییر کند. علت این مسئله هم کاهش حجم مخزن به دلیل رسوبات و هم تغییر اقلیمی است که اتفاق افتاده است. علاوه بر آن فهمی باور دارد که آب رهاشده از سدها به دلیل تصرف حریم رودخانه و تجاوز ساختوساز در مسیر رود، ساماندهینشدن رودها، لایروبینشدن مسیر رود حتما و قطعا سیل ایجاد خواهد کرد. در واقع از نظر مدیرکل سابق منابع آب وزارت نیرو حتی اگر بارش هم نباشد، اگر آب سد رها شود چون معبر سیل دچار دخل و تصرف شده بیتردید سیل خسارتباری ایجاد خواهد کرد.
او در نهایت میگوید: مسئولان جای داشتن برنامه جامع برای سیل و خشکسالی و پیشگیری با آمادهسازی سدها و معبرها، فقط غافلگیر میشوند و بعد از آن تا کمر داخل آب میروند تا عکس بگیرند./ شرق