حدود 4 سال قبل گزارش یک درگیری خونین در میدان هروی تهران به پلیس اعلام شد و در ادامه مأموران به محل اعزام شدند.
نخستین بررسیها نشان میداد درگیری میان پسری 24 ساله به نام سجاد و پسری 19 ساله به نام اکبر رخ داده است که در پی آن اکبر با دو ضربه چاقو سجاد را مجروح کرده است؛از آنجایی که از سجاد خون زیادی رفته بود و قادر به صحبت نبود، وی به سرعت به بیمارستان منتقل شد و با تلاش کادر درمان از مرگ نجات یافت. اکبر در محل درگیری توسط مأموران کلانتری بازداشت شد و در بازجوییهای اولیه به درگیری منجر به جراحت با سلاح سرد اعتراف کرد.چند روز بعد در حالی که سجاد به بهبودی نسبی رسیده بود، شکایتی را مطرح کرد و پس از تحقیقات و گزارش پزشکی قانونی پرونده متهم با کیفرخواست مباشرت در ضرب و جرح عمدی با سلاح سرد و توهین و فحاشی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه شاکی که حالا 28 ساله شده، به جایگاه رفت و گفت: روز حادثه از خودروام پیاده شدم تا از سوپرمارکت خرید کنم که به یکباره پسری با چاقو به سراغم آمد و با توهین و تهدید قصد داشت تلفن همراهم را سرقت کند. من به سرعت فرار کردم و وارد سوپرمارکت شدم، چند دقیقه بعد در حالی که فکر میکردم فرد خفتگیر از محل رفته است، از مغازه خارج شدم اما در نهایت با ناباوری او به من حمله کرد و با دو ضربه چاقو مرا زد که پس از آن دیگر متوجه چیزی نشدم. حالا هم از او شکایت دارم.سپس متهم 23 ساله به جایگاه رفت و با رد اظهارات شاکی عنوان کرد: آن روز من با دو نفر از دوستانم در ماشین نشسته بودیم که شاکی با دختری که همراهش بود کنار ماشین ما ایستاد. او در یک لحظه با دوست من چشم در چشم شد و شروع به فحاشی کرد. از آنجایی که من و دوستانم قرص مصرف کرده بودیم و در حالت طبیعی نبودیم، وقتی او یک تسمه از ماشینش بیرون آورد و به ما حمله کرد تسمه را از او گرفتم و با چاقو به او ضربه زدم. آقای قاضی باور کنید که اگر خودش دعوا را شروع نمیکرد، ما با او کاری نداشتیم و اظهارات او را که میگوید من قصد سرقت تلفن همراهش را داشتم قبول ندارم. من به لحاظ مالی اصلاً نیازی به دزدی کردن نداشتم که بخواهم دست به خفتگیری بزنم.
پس از پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.