روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی به قلم یکی از فعالین سیاسی اصلاحطلب نوشت: «دولت رئیسی فرصت چندانی در اختیار ندارد. بدبختانه در پشتِ ناکامی و شکست او فرصتی برای دیگران هم نهفته نیست. از اینرو، سوگمندانه باید گفت که دولت او آخرین فرصت برای همه است حتی همه آنان که آرزوی ناکامی و شکست آن را دارند! بعید میدانم تاریخ ایران چنین تراژدی هولانگیز و سوگناکی را تجربه کرده باشد! درست به همین دلیل، تمام قدرت اجتماعی باید در جهت هدایت دولت به سمت درست به کار افتد. احیای سریع برجام نقطه آغازین و نمادین دولت برای حرکت در جهت درست است. جز این شود، روزگاری را تجربه خواهیم کرد که نیاکانمان در عهد مغول هم تجربه نکردند!»
گفتنی است طیف مدعی اصلاحات طی ۸ سال در دولت برآمده از خود بسیاری از امکانات و ظرفیتهای کشور را به پای مذاکره با آمریکا و غرب ریخت و جز تحمیل خسارتهای فراوان به مردم و نظام دستاورد دیگری به ارمغان! نیاورد. هدف از مذاکرات، لغو تحریمها بود ولی نه فقط هیچ تحریمی لغو نشد بلکه علاوهبر نابودی ارزش پول ملی، افزایش فقر، رشد وحشتناک نقدینگی، نابودی اقتصاد و معیشت مردم، افزایش چند صد درصدی قیمتها و... صدها تحریم جدید نیز به تحریمهای قبلی اضافه شد.
این در حالی است که وزیر نفت دولت سیزدهم خبرداده که طی هفت ماه اخیر ۱۶/۵ میلیارد دلار قرارداد نفتی و گازی با شرکتهای داخلی و خارجی منعقد شده آن هم بدون برجام و FATF! همچنین طی این مدت که هیچ اتفاقی درباره برجام رخ نداده حجم تجارت خارجی کشور به بیش از ۹۰ میلیارد دلار رسیده است.
این جریان که طی ۸ سال مدیریت فاجعه بار دولت دستنشانده خود حتی یکبار از اوضاع بد معیشتی مردم ننوشته و به خوابی زمستانی رفته بودند به یک باره زنده شده و سعی دارند با سیاهنمایی، ناکارآمد جلوه دادن دولت و ناامید سازی در بستر رسانه و فضای مجازی امید احیای شده مردم را نشانه بگیرند تا بلکه از این رهگذر برای تداوم حیات سیاسی خود زمان بخرند.
برجام با منافع تقریبا هیچ بهترین دستاورد دیپلماسی!
روزنامه شرق در سرمقاله دیروز خود نوشته بود: «برای دومینبار است که این عنوان را برای یادداشتی در دو بازه زمانی متفاوت برمیگزینم. حدود چهار سال و نیم قبل (ششم شهریور ۱۳۹۶) چند ماه پس از رویکارآمدن ترامپ، یادداشتی در همین ستون و تحت همین عنوان نوشتم.»
در ادامه این نوشتار میخوانیم: از یاد نبردهایم که ترامپ به صراحت برجام را بدترین توافق تاریخ آمریکا توصیف میکرد. او اعتقاد داشت توافق هستهای یکی از بدترین توافقهایی است که در عمرش دیده است. به گفته ترامپ: «این توافق کاملا یکسویه، علیه ایالات متحده و رک بگویم، علیه بخش اعظم خاورمیانه است». همین یک جمله ترامپ کافی بود تا ایران بزرگترین دستاورد دیپلماسی خود را ارج گذاشته و همه امکانات خود را برای حراست از آن به کار گیرد. بعید میدانم کسی از تأثیرات ویرانگر خروج آمریکا از برجام بیاطلاع باشد. آمار و ارقام تورم، بیکاری، هزینههای معیشتی و فقر و فلاکت مردم افسانه نیست و جملگی آثار شوم تحریمهایی است که همچون اختاپوس اقتصاد کشور را در خود گرفته است.
عجیب است که مقامات دولت قبل (همان دولت مورد حمایت اصلاحطلبان) چندین بار این جمله را تکرار کردند که دستاورد ایران از برجام تقریبا هیچ بوده است.
حالا چرا و به چه دلیلی هم قبیلههای دولت قبل آن را بزرگترین دستاورد تاریخ دیپلماسی مینامند؟! ضمن آنکه باید پرسید قبل از خروج آمریکا از برجام چه گشایشی در مراودات اقتصادی کشورمان باز شده بود که از پس خروج آمریکا اثرات مخربی بر اقتصاد ایجاد شده باشد؟! موضوع آن بود که دولت قبل با هر آنچه میتوانست و ریختن دلارهای بانک مرکزی به بازار تلاش کرده بود تا فنر تورم را برای مدتی نگاه دارد و وقتی دیگر نمیتوانست آن را در آن وضعیت حفظ کند و رها کرد ناگاه آن تورمها ایجاد شد.
ملت ایران بیش از آنکه از تحریمها ضربه خورده باشند از سوءتدبیر دولت قبل ضربه خوردهاند.
تکاپوی اصلاحاتیها برای گره زدن مشکلات به برجام
روزنامه ابتکار در مطلبی نوشت: «مهمترین رویدادی که متن آن میتواند بر میزان نوسان و جهت تغییرات قیمت دلار در افق سال ۱۴۰۱ موثر واقع شود، نتیجه مذاکرات هستهای خواهد بود.»
در ادامه این مطلب به نقل از کارشناس اقتصادی آمده است: «اگر شرایط فعلی و بیخبری مذاکرات هستهای ادامه پیدا کند، در کوتاهمدت ورود قیمت دلار به کانال ۳۰ هزار تومان هم محتمل است؛ اما در صورت شکست مذاکرات، سرعت رسیدن قیمت دلار به کانال ۳۰ هزار تومان سریعتر خواهد بود. با اینهمه در هر صورت قیمت دلار در سال ۱۴۰۱ ظرفیت جهشهای سالهای ۹۷، ۹۸ و ۹۹ را نخواهد داشت.»
ابتکار نوشت: «دلار در سه سال گذشته و بعد از خارج شدن آمریکا از توافق برجام افزایشی شد و در سال ۱۳۹۹ به نهایت خود رسید. در سال ۱۴۰۰ با افزایش صادرات نفتی و غیرنفتی روند تامین ارز افزایش پیدا کرد و طرف عرضه که بانک مرکزی و دولت است تقویت شد.»
مدعیان اصلاحات که مدتی است دچار بحران پایگاه اجتماعی شده و از به نتیجه رسیدن مذاکرات احیای برجام نگران هستند، به دنبال شکار فرصتهایی هستند تا از رهگذر آن، «شرطی کردن» اقتصاد کشور را دوباره در دستور کار خود قرار داده و به طرفهای غربی چراغ سبز نشان دهند و به افکار عمومی هم القا کنند که هر طور شده باید در برابر خواستههای طرفهای مقابل کوتاه آمد و هستهای و منطقهای و مطالباتی مانند تضمین را بدهیم تا برجام امضا شود!