آرمان ملی: دولت درحالیکه چشم به نتایج مذاکرات هستهای در وین دوخته به دنبال افزایش یارانههای نقدی است. بر اساس طرح دولت قرار است سهمیه بنزین کسانی که خودرو ندارند بهصورت یارانه به آنها پرداخت شود. به باور کارشناسان اجرای این طرح در شرایط کنونی با پیامدهایی مانند تورم مواجه خواهد شد.
«آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوع با مهندس سید مصطفی هاشمی طبا گفتوگو کرده است. هاشمی طبا معتقد است: مردم باید بدانند هدف از اجرای این طرح و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن چیست و قرار است چه اتفاقی رخ بدهد. توضیحاتی که وزیر نفت در این زمینه دادند غیرقابلقبول است. نکته دیگر اینکه در بین اعضای دولت اظهارات متناقضی در این زمینه مطرح میشود که برخی آن را چندصدایی در تیم اقتصادی دولت میدانند. معتقدم این چندصدایی نیست و بلکه نشاندهنده نادانی نسبت به ماهیت و پیامدهای مشکلات اقتصادی است. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
موضوع افزایش یارانههای نقدی در دستور کار دولت قرارگرفته و دولت به دنبال این است که یارانه بنزین کسانی که خودرو ندارند را بهصورت نقدی پرداخت کند. ارزیابی شما از پیامدهای این اتفاق چیست؟
دولت اگر قصد دارد چنین طرحهایی را اجرا کند در مرحله نخست باید از افکار عمومی و کارشناسان نظرسنجی کند که آیا اجرای این طرح در شرایط کنونی به سود کشور است یا خیر. بر اساس طرح دولت قرار است به هر نفر22500تومان برسد که رقم قابلتوجهی نیست و نهتنها مشکلی از کسی حل نمیکند و بلکه این احتمال وجود دارد که زمینه افزایش تورم را در کشور ایجاد کند. آقای محسن رضایی نامهای بهصورت محرمانه نوشتند که این طرح بهصورت آزمایشی در کیش و قشم انجام شود. این اتفاق در حالی رخ داد که هنوز جزئیات طرح بهخوبی برای افکار عمومی تشریح و تبیین نشده است. هنوز مشخص نیست کسانی که سهمیه دارند میتوانند سهمیه خود را بفروشند یا خیر.
آیا قرار است نحوه فروش بنزین در خیابان باشد و یا یک سامانه در نظر گرفته خواهد شد و یا اینکه اصلأ کسی حق فروش سهمیه خود را ندارد و تنها میتواند پول آن را دریافت کند؟این طرح با ابهامات جدی مواجه است و هنوز در هیچ کجای جهان چنین طرحی اجرانشده است. کسانی که قصد دارند چنین طرحی را اجرا کنند در پشت پرده به دنبال زمینهسازی برای گران کردن بنزین هستند. استدلال این افراد این است که کسانی که سهمیه دارند و قصد دارند بنزین خود را بفروشند ممکن است بنزین را بهصورت آزاد تا لیتری15 هزار تومان نیز بفروشند. در شرایطی که بازار آزاد شکل بگیرد و بنزین لیتری15 تا20 هزار تومان بهصورت آزاد فروخته شود این احتمال وجود دارد که پس از مدتی دولت مدعی شود که به دلیل ازهمگسیختگی بازار بنزین بهتر است که دولت خود بنزین را به این قیمت در اختیار مردم قرار دهد. اینیک روش اشتباه و شکستخورده است. اگر واقعأ قصد چنین کاری دارند باید این طرح را در معرض نظرخواهی عمومی قرار بدهند. در چنین شرایطی هم کارشناسان دیدگاههای خود را مطرح میکنند و هم افکار عمومی در این زمینه نظر میدهند.
منظور شما از نظرخواهی عمومی برگزاری رفراندوم برای پرداخت یارانههاست؟
خیر، منظورم این است که طرح را قبل از اجرا منتشر کنند تا مردم و کارشناسان دیدگاههای خود را مطرح کنند. در چنین شرایطی مشکلات و چالشهایی که این طرح در آینده میتواند به وجود بیاورد مورد بررسی قرار میگیرد و اشکالات آن مشخص میشود. این طرح قرار نیست در مجلس مورد بررسی قرار بگیرد که چکشکاری شود. به همین دلیل بهتر است منتشر شود تا افکار عمومی جامعه در جریان جزئیات آن قرار بگیرند. مردم باید بدانند هدف از اجرای این طرح و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن چیست و قرار است چه اتفاقی رخ بدهد. توضیحاتی که وزیر نفت در این زمینه دادند نیز غیرقابلقبول است. نکته دیگر اینکه در بین اعضای دولت اظهارات متناقضی در این زمینه مطرح میشود که برخی آن را چندصدایی در تیم اقتصادی دولت میدانند. این چندصدایی نیست و بلکه نشاندهنده نادانی نسبت به ماهیت و پیامدهای مشکلات اقتصادی است.
آیا دولت برای اقناع افکار عمومی و پاسخگویی به مطالبات اقتصادی مردم که روزبهروز افزایش پیداکرده به دنبال اجرای چنین طرحهایی است؟
یکی از اهداف دولت همین موضوع است که بتواند با اجرای چنین طرحهایی مطالبات و انتظارات از دولت را مدیریت کند. با اینوجود چنین طرحهایی به نتیجه نخواهد رسید. آیا واقعأ با دادن یارانه15 لیتر بنزین به هر نفر مشکل اقتصادی و معیشتی مردم حل خواهد شد؟آیا اجرای چنین طرحی میتواند به اقتصاد کشور کمک کند؟ نکته مهم در این زمینه این است که عدهای انتظار دارند رئیسجمهور همه مشکلات کشور را حل کند که این انتظار منطقی و صحیح نیست. اگر رئیسجمهور نیز عنوان میکند قصد دارد همه مشکلات را حل کند این اظهارات را بدون محاسبه مطرح میکند. برخلاف برخی که گرانی و مشکلات معیشتی را مهمترین مشکل امروز ایران میدانند معتقدم مهمترین مشکل امروز ما تخریب زیستمحیطی است که ممکن است همهچیز را نابود کند. اگر دولت این مشکلات زیرساختی و مهم را حل کند به مرور زمان مشکلات دیگر و ازجمله گرانی نیز حل خواهد شد. بهعنوانمثال اگر دشتهایی که دکلهای برق در آن قرار دارد نشست کند دکلها با مشکل مواجه میشود و لولههای گاز از بین میرود. متأسفانه وارد چرخهای از مشکلات و مسائل شدهایم که ممکن است در آینده غیرقابلحل باشد. مسائلی که امروز برای دولتمردان در اولویت قرارگرفته در مقابل مشکلات اصلی و مهم ما از اهمیت کمتری برخوردار است. امروز زیربناهای خدماتی، صنعتی و کشاورزی کشور درخطر است. وزرای اقتصاد همواره به دنبال اعداد و ارقام هستند و بهجای رسیدگی به امور زیربنایی و اساسی به دنبال حل مشکلات روزمره کشور هستند. وزیر کشور باید دلسوز و دلواپس اقتصاد کشور باشد و نه چیز دیگر.
اخیرأ محصولات کشاورزی صادراتی ایران به برخی از کشورها به دلیل استفاده از سموم غیرمتعارف به کشور ارجاع داده شد که از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست. چرا محصولات کشاورزی کشور با چنین وضعیتی مواجه شدهاند و سرنوشت محصولات بازگشتی چه خواهد شد؟آیا این احتمال وجود دارد که این محصولات به بازار داخلی ارسال شود؟
واقعیت این است که در تولید محصولات کشاورزی در ایران میزان سمهای مورداستفاده از استانداردهای جهانی بالاتر است. این وضعیت درباره کودهایی که برای تولید محصولات کشاورزی مورداستفاده قرار میگیرد نیز وجود دارد. این سمها و کودها به شکلهای مختلف به درون میوه نیز نفوذ میکند. در چنین شرایطی وزارت کشاورزی همواره به دنبال این بوده که میزان تولید محصولات کشاورزی را در کشور بالا ببرد و به موضوعات دیگر توجه نمیکند. بهعنوانمثال برای وزارت کشاورزی این مسأله مهم نیست که آب کشور در چه شرایطی قرار دارد و یا وضعیت آبهای زیرزمینی به چه صورت است. همه وزرای کشاورزی بهدنبال ارائه آمار و ارقام بودند که عملکرد خود را برای افکار عمومی جامعه توجیه کنند. سیستم کشاورزی ما در طول سالهای اخیر هیچ تغییری نکرده است. در روزهای اخیر آقای رئیسی عنوان کردند صید ترال باید متوقف شود. این اظهارنظر نشان میدهد که صید ترال همچنان در کشور وجود دارد. هنوز مشخص نیست کشتیهایی که این کار را انجام میدهد ایرانی هستند یا چینی؟ این وضعیت درباره کود و سموم مورداستفاده برای تولید محصولات کشاورزی نیز وجود دارد و مؤسسات استاندارد و دفع آفات نباتی در این زمینه موضعگیری نمیکنند. بههمین دلیل نیز همهچیز در ابهام قرار دارد و مشخص نیست قرار است چه اتفاقی در آینده رخ بدهد. ما هنوز نمیدانیم دلیل اصلی بازگشت محصولات کشاورزی به کشور چه بوده و تنها گمانهزنیهای رسانهها وجود دارد.
یکی از شعارهای اصلی دولت درزمینه پرونده هستهای ایران این بود که از رویکرد مذاکره برای مذاکره استفاده نخواهد کرد و امتیازهایی که دولت روحانی بهطرف غربی داد از سوی دولت سیزدهم داده نخواهد شد. تیم مذاکرهکننده دولت به چه میزان به این شعارها پایبند بوده است؟
جزئیات مذاکرات هستهای بین ایران و کشورهای غربی در هالهای از ابهام قرار دارد و ما دقیقأ نمیدانیم در مذاکرات چه اتفاقی رخداده است. اظهارات مقامات کشورهای مختلف در این زمینه نیز ضدونقیض است و بههمین دلیل تحلیل واقعیتها را دشوار میکند. ایران پیشنهادهای دوصفحهای خود را بهطرف غربی داده اما هنوز افکار عمومی در داخل ایران نمیدانند این پیشنهادها چه بوده است. کشورهای غربی و سرویسهای امنیتی کشورهای غربی از این پیشنهادها اطلاع دارند اما مردم ایران هنوز نمیدانند این پیشنهادها چه بوده است. اگر قرار است پیشنهادی از سوی ایران به کشورهای غربی داده شود در مرحله نخست باید مردم ایران از این پیشنهادها اطلاع داشته باشند. به همین دلیل ما نمیدانیم تیم مذاکرهکننده ایران از چه رویکردی استفاده میکند. نکته دیگر اینکه «شترسواری دولادولا نمیشود» و اگر قرار است مذاکرات به نتیجه برسد با آمریکا بهصورت مستقیم مذاکره کنیم. این اتفاق درگذشته نیز رخداده و اگر در شرایط کنونی نیز رخ بدهد اتفاق خاصی نمیافتد و احتمال دارد مذاکرات زودتر به نتیجه برسد.
با توجه به رویکردی که دولت دارد آیا زمینه برای مذاکره مستقیم ایران و آمریکا وجود دارد؟
در شرایط کنونی کشورهای اروپایی نقش واسطه را بین ایران و آمریکا بازی میکنند و درحالیکه دو تیم مذاکرهکننده ایران و آمریکا در وین حضور دارند اما بهصورت مستقیم باهم مذاکره نمیکنند و برای هم پیغام ارسال میکنند. طرف اصلی ما آمریکاست و این کشور است که از برجام خارجشده و علیه ایران تحریم وضع کرده است. درنتیجه اگر قرار است مذاکرات به نتیجه برسد و تحریمها برداشته شود باید بهصورت مستقیم و بیواسطه با آمریکا مذاکره صورت بگیرد. بههرحال ایران و آمریکا هرکدام با شروطی وارد این مذاکرات شدهاند. این شروط نیز برای طرف مقابل است و نه کشورهای اروپایی. سهم کشورهای اروپایی در این شروط کم است. در چنین شرایطی باید ایران و آمریکا بدون هیچ واسطهای باهم مذاکره کنند و شروط هم را بشنوند تا بتوانند درباره آن تصمیمگیری کنند. تنها در چنین شرایطی است که مواضع و اهداف دو طرف برای هم آشکار میشود و زمینه برای تصمیمگیریهای مهم فراهم میشود. به نظر میرسد در مجموعه حاکمیت این اجازه به مذاکرهکنندگان ایرانی داده نشده که با طرف آمریکایی بهصورت مستقیم مذاکره کنند. البته این احتمال نیز وجود دارد که چنین ارادهای از سوی ایران برای مذاکره مستقیم با آمریکا وجود ندارد. اگر قرار باشد تا پایان مذاکرات از واسطه استفاده شود این احتمال وجود دارد که واسطهها در انتقال مفاهیم بهدرستی عمل نکنند و مفاهیم را به شکلی بهطرف مقابل بگویند که به سود خود آنها باشد.
با توجه به اخبار ضدونقیضی که از مذاکرات منتشر میشود به چه میزان نسبت به نتیجه مذاکرات خوشبین هستید؟
شرایط برای پیشبینی نتایج مذاکرات دشوار است. با این وجود ممکن است ایران بهجایی برسد که برخی از شروط طرف مقابل را بپذیرد. اینکه مذاکرات بدون نتیجه روشن وقطعی همچنان به دلایل مختلف ادامه پیدا کند اتفاق جالبی نیست. اگر قرار است مذاکرات به نتیجه برسد بهتر است درصورتیکه طرفین در کلیات به توافق دست پیدا کردند افکار عمومی را در جریان قرار بدهند. این در حالی است که در شرایط کنونی این وضعیت وجود ندارد و مذاکرات بدون اینکه همراه با نتیجه روشنی باشد ادامه پیدا میکند و به دور بعد کشیده میشود. تاریخ نشان داده کسانی که در مذاکرات منعطف نبودند پس از مدتی به یکباره موضع آنها تغییر کرده است. کسی که وارد یک مذاکره میشود در نهایت به یک رویکرد تعدیلی دست پیدا میکند. این درک متقابل به مرورزمان شکل خواهد گرفت. رویکردها و تصمیماتی که درباره برجام و مذاکرات گرفته میشود حتی در سطح مقامات جمهوری اسلامی نیز قابلتغییر است و ممکن است تغییر کند.