باید این واقعیت را درک کرد که هیچ راه حل جادویی برای برنامه هسته ای ایران وجود ندارد، به خصوص نه از طریق حمله، که ممکن بود یک دهه پیش، زمانی که برنامه کمتر پیشرفته بود، نتیجهبخش باشد.
با وجود پیشرفت نسبی در پایان دور هفتم مذاکرات احیای برجام در وین که از امروز دوشنبه دور جدید آن آغاز میشود، فضای حاکم بر مناسبات ایران و غرب همچنان بطور نگرانکنندهای پرتنش است و یک اشتباه محاسباتی ساده یا یک اقدام حسابنشده حداقلی میتواند حتی به یک جنگ تمامعیار منطقهای منجر شود و یا دستکم بر پیچیدگیهای موجود بیافزاید.
همچنین علیرغم تلاش اسرائیل برای نمایش آمادگی برای حمله نظامی و لفاظیهای مقامات اسرائیلی درباره بمباران ادعایی تأسیسات هستهای ایران، مجموعه شواهد حاکی از این است که علیرغم تمام ادعاهای تهدیدآمیز مقامات ارشد اسرائیلی، نهاد امنیت ملی تلآویو به وضوح از خطرات احتمالی مرگبار چنین اقدامی آگاه است. (لفاظیهای پوشالی «ببر کاغذی»؛ تهدید حمله اسرائیل به ایران جدی است؟)
فارغ از پیامدهای هرگونه تعدی، که تهران از هم اکنون درباره نحوه پاسخ به آن هشدار داده و برای نشان دادن نمونهای از آن در رزمایشی با موشکهای بالستیک خود قدرتنمایی کردهاند، بسیاری از کارشناسان غربی و اسرائیلی معتقدند تقریبا هیچ شانسی برای اقدام نظامی موفق اسرائیل بدون تایید آمریکا -که به نظر نمی رسد در کوتاهمدت به دست آید- وجود ندارد، و حتی با فرض موفقیت، ایران برای بازسازی و ارتقاء ظرفیتهای هستهای تخریبشده خود، به زمان و انرژی چندانی نیاز ندارد.
برنامه هستهای ایران حذفشدنی نیست
دنی سیترینوویچ به مدت ۲۵ سال در واحدهای مختلف فرماندهی اطلاعات دفاعی اسرائیل IDI -از جمله به عنوان رئیس میز ایران در بخش تحقیق و تحلیل (RAD) و نماینده IDI در ایالات متحده- فعالیت کرده است، در مقالهای برای وبگاه شورای آتلانتیک نوشت: من زمانی ریاست بخش تحقیقات اطلاعات نظامی اسرائیل در ایران را بر عهده داشتم و خواهم گفت که چرا اسرائیل نمی تواند برنامه هسته ای ایران را حذف کند.
وی ادامه داد: در هفتههای اخیر، اظهارات مقامات فعلی و سابق اسرائیل در مورد لزوم آمادگی برای حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران تشدید شده است. نیاز اسرائیل برای ایجاد بازدارندگی در مقابل ایران، فشار بر آن برای توقف پیشرفت هستهایاش، و نشان دادن اهمیت برداشتن گامهای عملی دولت جو بایدن برای توقف پیشرفت هستهای ایران، واضح است.
با این حال، علاوه بر چالشهای عملیاتی در اجرای چنین حمله نظامی، بهویژه با توجه به استقرار یگانهای زمین به هوا توسط نیروهای ایرانی - که عمدتاً بر اساس اس-300 روسی و سامانههای بومی مانند باور 373 و سوم خرداد است- از دیگر چالش های راهبردی پیش روی اسرائیل است.
برخلاف عراق و سوریه که برنامههای هستهای متکی بر راکتورهای هستهای واحدی داشتند که اسرائیل به ترتیب در سالهای 1981 و 2007 آنها نابود کرد، برنامه ایران بر اساس دو تأسیسات غنیسازی بسیار محافظت شده و غیرمتمرکز است. علاوه بر این، در حالی که زیرساختهای هستهای عراق توسط فرانسه و سوریه توسط کره شمالی ساخته شده است، ایران طی سالها پس از کمک اولیه دانشمند هستهای پاکستانی عبدالقدیر خان توانسته است بر اساس دانش دانشمندان هسته ای خود، برنامهاش را توسعه دهد.
عواقب نجومی پاسخ «محور مقاومت» برای اسرائیل
سیترینوویچ افزود: «علاوه بر این، بر خلاف حملات اسرائیل به برنامههای هستهای عراق و سوریه، که هیچ واکنشی در پی نداشت، ایران و نیروهای منطقهای متحدش به حمله پاسخ خواهند داد که با توجه به قابلیتهای نظامی ایران و متحدانش، قیمت آن ممکن است غیرقابل تحمل باشد».
وی ادامه داد: «به عبارت دیگر، 1.5 میلیارد دلاری که به نیروهای دفاعی اسرائیل برای تدارک حمله نظامی احتمالی به ایران داده شده، تنها آغاز هزینههای اسرائیل است، چرا که پاسخ محور مقاومت، عواقب نجومی برای اسرائیل خواهد داشت».
سیترینوویچ می افزاید: نتیجه این است که برخلاف حملات قبلی، حمله به تأسیسات هستهای ایران تنها به دلیل ناتوانی در ضربه زدن به سایتهای به شدت مستحکمشده و تحریک واکنش یکباره ایران نیست، بلکه همچنین به راه انداختن یک کمپین دشوار -شاید غیرقابل تحمل- علیه سایر مولفه های محور مقاومت، مانند گروه شبه نظامی حزب الله لبنان که در سالهای اخیر به طور قابل توجهی تواناییهای خود را ارتقا دادهاند، است.
قمار خطرناک
این اشتباه است که تصور کنیم در صورت وقوع حمله هوایی، ایران انکار قابل قبولی داشته باشد و اسرائیل را برای چنین حملهای مقصر نداند، بهویژه در فضای کنونی پس از انتخاب ابراهیم رئیسی در ژوئن، که خود وی قبلاً از تمایل خود درباره واکنش به اقدامات اسرائیل ازجمله خرابکاری در تاسیسات هسته ای و ترور دانشمند ارشد هستهای ایران، محسن فخریزاده، سخن گفته است.
در واقع، حتی اگر سایتهای هستهای ایران نابود شوند، دانش هستهای بومی، دانشمندان ایرانی را قادر میسازد تا برنامه هستهای را به سرعت بازسازی کنند. به عبارت دیگر، سیاستمداران اسرائیلی روی یک حمله نظامی قمار میکنند که حداکثر برنامه هستهای ایران را به تأخیر میاندازد. و همچنین اسرائیل را در یک جنگ بسیار دشوار علیه ایران در چندجبهه قرار میدهد.
گزینه بمب، روی میز ایران نیست
با توجه به تنشهای کنونی بین اسرائیل و ایران، اظهاراتی که هیچ تأثیری بر استراتژی ایران ندارد، تنها طرفها را به یک درگیری نامطلوب سوق میدهد. اسرائیل باید واقعبین باشد. گزینه نظامی باید برای شرایطی باقی بماند که در آن مثلا ایران تصمیم رسمی به تولید بمب هستهای بگیرد، که به گفته اطلاعات اسرائیل و حتی ویلیام برنز، مدیر سیا، چنین سناریویی امروز برای ایران روی میز نیست.
کار درست چیست؟
بنابراین، کار درست چیست؟ اسرائیل باید اجازه دهد جامعه بینالملل تعامل دیپلماتیک با ایران را رهبری کند و بر همکاری با دولت بایدن و سایر قدرتهای جهانی برای ایجاد یک استراتژی جامع تمرکز کند - به عنوان مثال، تشدید رژیم بازرسی مداوم آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) که تضمین می کند برنامه هسته ای ایران ماهیت غیرنظامی دارد.
بازسازی برنامه هستهای با مشروعیت بینالمللی
نویسنده در پایان مدعی شده است: که حتی یک حمله موفقیت آمیز به سایت های هسته ای ایران نیز مشکل را حل نمی کند. یک حمله، در بهترین حالت، برنامه هستهای ایران را به تأخیر انداخته یا حتی به ایران فشار می آورد تا آن را اینبار با مشروعیت بین المللی بازسازی کند. در بدترین حالت نیز میتواند منجر به تشدید شدید تنش شود که قیمت آن، با توجه به قابلیتهای نظامی ایران و متحدانش، ممکن است غیرقابل تحمل باشد.
در نهایت، اشتباه است که اسرائیل فکر کند از چنین اقدامی حمایت بین المللی خواهد داشت. جهان، از جمله ایالات متحده، از طریق برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد، حق ایران برای غنیسازی اورانیوم در خاک خود را -مادامیکه زیر نظر آژانس بین المللی انرژی اتمی و صلح آمیز باشد- به رسمیت شناختهاند. بنابراین، رویکرد اسرائیل برای "غنی سازی صفر" دیگر واقع بینانه نیست. تا زمانی که این سایتها تحت نظارت باشند، هیچ کشوری از حمله اسرائیل حمایت نخواهد کرد، حتی ایالات متحده.
راه حل جادویی وجود ندارد
باید این واقعیت را درک کرد که هیچ راه حل جادویی برای برنامه هسته ای ایران وجود ندارد، به خصوص نه از طریق حمله، که ممکن بود یک دهه پیش، زمانی که برنامه کمتر پیشرفته بود، نتیجهبخش باشد.
برای اسرائیل هیچ گزینه خوبی وجود ندارد، فقط گزینههای بد وجود دارد. و این وضعیت ناشی از اتخاذ سیاست شکست خورده بنیامین نتانیاهو و دونالد ترامپ در قبال ایران به بهانههای واهی است. متعاقبا، اسرائیل اقداماتی را انجام داد -به عنوان مثال خرابکاری در تاسیسات هستهای و ترور دانشمندان- که فقط ایران را وادار کرد تا به جای به تعویق انداختن برنامه هستهای کشور، آن را با سرعت بیشتری به پیش براند.