حسین انصاریراد در گفتوگو با روزنامه آرمان و درباره چگونگی احیای امید و اعتماد مردم اظهار داشت: سیاستها باید اصلاح شود. سه اقدام اساسی باید در دستور کار قرار گیرد که بتواند یک مقدار در وضعیت و روحیه مردم امید و نشاط ایجاد کند. اولا رویکرد سیاست خارجی را باید تغییر و اصلاح کنند. نزاعی که با آمریکا چهل سال است ادامه پیدا کرده، خسارت برای ما هم داشته است. اینکه ایران چقدر میتواند کار کند و چقدر کار کرده است؟ جای حرف و حدیث است.مسئله جنگ با آمریکا و غرب محصولش، محرومیت ایران از بسیاری از مزایای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی است که یک نمونه آن تحریم هاست. اینکه ایران بتواند آمریکا و غرب را شکست بدهد این یک امر به عوامل زیادی وابسته است. یک تکلیف مالایطاق است. تکلیف مالایطاق یعنی تکلیفی که قابل انجام نیست و به سرانجام نمیرسد. هزینهای که صرف آن میشود چندین برابر نتیجه و دستاوردی است که میتواند داشته باشد(که البته نتیجه دلخواه هم نداشته است).
وی گفت: زندگی، معاش، اقتصاد، فرهنگ، نشاط مردم ایران و بسیاری از گشایشهای ضروری را قربانی یک امری بکنیم که نمیشود. جنگ با آمریکا و غرب به سرانجام نمیرسد به معنی این نیست که امپریالیسم غرب خوب است یا آمریکا و اروپا خوب است؛ نه! آنها سوابق خوبی در دنیا ندارند و کشورهای استعماری و سلطهجو بودند، الان هم دنبال سلطه هستند، اما اینکه ما چقدر کار میتوانیم انجام بدهیم؟ معتقدم همه کارشناسان بیغرضی که در داخل و خارج هستند، این کار را یک امر سخت و دشواری میدانند. گام دوم مذاکرات هستهای را از نقطهای که متوقف مانده، شروع کنیم و تمام بکنیم. خودمان را از گرداب مسئله هستهای خارج بکنیم و دست از شعارهای بیعمل برداریم.
اظهارات این نماینده سابق مجلس از جهات مختلف خلاف واقعیات مسلم است. نخست اینکه ایران با دنیا سر جنگ ندارد، بلکه این آمریکا و چند کشور اروپایی هستند که با وجود نرمشهای ایران، قصد زیادهخواهی و روزگویی داشتهاند. از طرف دیگر با همین ادعاهای توقف جنگ و کاستن هزینهها، دولت مدعی تدبیر و امید سرکار آمد که هم باعث تهاجمیتر و طلبکارتر شدن آمریکا و غرب شد و هم با عملکرد خویش، به امید و اعتماد مردم، آسیبهای جدی زد. درواقع آقای انصاریراد به جای اینکه قصور و تقصیر طیف متبوع خود در دولت را بپذیرد، مرتکب فرافکنی میشود. در اثر تنشزدایی منفعلانه دولت «برجام و دیگر هیچ» بود که هم پیشرفتهای برنامه هستهای متوقف شد و هم اقتصاد و معیشت مردم، دچار خسارتهای بیسابقه شد.
براساس وعدههای برجامی قرار بود تحریمها لغو شود،اما در دوره سه رئیسجمهور آمریکا تحریمها بیش از دو برابر شد.حالا هم که دولت بایدن با تلویح و تصریح اذعان میکند برجام را قبول ندارد و خواستار امتیازهای جدید، بهجای عذرخواهی از پیمانشکنی آمریکا و بازگشت به تعهدات است. در واقع باتلاق مورد اشاره آقای انصاریراد، همین اعتماد به آمریکا و چک بلامحل برجام است.