هفتههای پایانی دولت سپری میشود تا دولت حسن روحانی هم بتواند به تاریخ بپیوندد؛ اما برخی از رفتارهای تصنعی دولت در بازار ارز که سابقه ای چندین ساله دارد، نگران بوده و به دولت هشدار می دهند.
به گزارش ایران جیب از مهر، ماه های پایانی عمر دولت است و قرار است برخی ضعفها به گونهای رفع و رجوع شود تا شاید دولت با یک کارنامه قابل قبولتر پاستور را ترک کند.
ظرف سالهای گذشته اگرچه بسیاری از کارشناسان و فعالان اقتصادی نسبت به برخی رفتارهای تجربهشده دولت تذکرات جدی دادند؛ اما گوش شنوایی وجود نداشت و گویا دولت هم فقط به گذشت زمان فکر میکرد و قرار بر اصلاح نداشت. نمونه آن هم اجرای سیاستهای غلطی بود که طی سال های متوالی در مورد فشرده نگهداشتن فنر نرخ ارز داشت و هیچگاه علیرغم شعارهایی که داده شد، اجازه اجرای سیاست شناور مدیریتشده در بازار ارز داده نشد.
حال هم که در ماههای پایانی کار رسمی دولت قرار داریم و تجربه چندین و چندساله ماههای پایانی دولت حکایت از آن دارد که به طور طبیعی دولتمردان و شخص رئیسجمهور تمایل فراوانی به نشان دادن آمار و ارقام اقتصادی با چهرهای اتوکشیده دارند و اینجا است که مهمترین عاملی که مردم از آن سر درآورده و با مفهوم آن بیشتر مأنوس هستند، نرخ ارز میشود تا ملاکی برای قضاوت آنها قرار گیرد.
واقعیت آن است که دولتها همواره تابویی به نام نرخ ارز را برای خود ساخته و به صورت تصنعی هم که شده تمایل دارند نرخ آن را پایین نگه دارند تا بلکه به مردم بگویند که مدیریت اقتصادی خوبی دارند و عملکرد مناسبی را رقم زدهاند؛ غافل از اینکه نه نرخ ارز پایین لزوماً میتواند توان اقتصادی و قدرت خرید مردم را بالا ببرد و نه نرخ ارز بالا میتواند شاخصی مناسب برای عدم تقویت پول ملی باشد؛ به این معنا که وقتی که نرخ ارز به صورت تصنعی پایین میآید، حتماً این فنر فشرده ارزی را مستعد جهش بلندتری نموده و فضا را برای شکل گیری تورمهای بسیار بالا فراهم میکند و نه تنها مردم از کاهش نرخ ارز نفع نمیبرند، بلکه به فاصله زمانی کوتاهی، شاهد رشد شدیدتری نرخ ارز خواهند بود.
نرخ تعادلی ارز متأثر از سه عامل بازار پول، محصول و بازار سرمایه
علی مروی، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این رابطه میگوید: نرخ تعادلی بلندمدت دلار یا هر ارز خارجی، متأثر از عوامل خاصی است؛ به این معنا که نرخ تعادلی بلندمدت ارز متأثر از سه بازار پول، محصول و سرمایه کشور است و باید توجه داشت که بازار پول به معنای تورم است و نمیتوان شکاف تورمی بالا با دنیا داشت و انتظار نداشته باشیم که نرخ ارز به صورت طبیعی رشد پیدا نکند.
وی افزود: زمانی که تورم ایران از تورم آمریکا بالاتر و تورم ریال از دلار بالاتر است، طبیعی است که این امر، یک نیروی طبیعی ایجاد خواهد کرد که نرخ دلار را به سمت بالا هدایت کرده و ریال را نسبت به دلار تضعیف میکند.
به گفته این اقتصاددان، شکاف بهره وری مرتبط با اثر بازار محصول است؛ یعنی اگر از بهره وری دنیا عقب بیفتیم، توان صادراتی کمتری خواهیم داشت و اقتصاد کشور واردات محور خواهد شد که این موضوع، بر روی بازار ارز فشار وارد خواهد آورد و نرخ دلار را به سمت بالا هدایت میکند؛ ضمن اینکه در حوزه بازار سرمایه نیز، باید به این نکته اشاره کرده نرخ سود بانکی نیز در این میان بی تأثیر نیست؛ به این معنا که نرخ سود حقیقی، نرخ سود منهای تورم است؛ در حالی که نمیشود نرخ سود حقیقی منفی داشته و انتظار داشت که سرمایه جذب داخل شود و البته بقیه هزینههای مرتبط با سرمایه که در بازار سرمایه به منابع اصابت میکند را هم نمیتوان نادیده گرفت.
مروی با بیان اینکه در هر سه بازار شکاف عمیقی با دنیا داریم، گفت: طبیعی است که این موارد مثل نیروهای سه گانه طبیعی در اقتصاد عمل کرده و سعی دارند که نرخ ارز را افزایش دهند؛ پس با این اوصاف، دولت گاهی منابع خارج از منابع طبیعی اقتصاد ندارد تا نرخ ارز را پایین نگاه دارد و این سرآغازی برای شکل گیری مشکل در بازار ارز است.
دولتها کاهش نرخ ارز را دوست دارند، اما خطا میکنند
این اقتصاددان با بیان اینکه دولتها کاهش نرخ ارز را دوست دارند و مردم هم برای ارزیابی عملکرد دولتها از این فاکتور استفاده میکنند؛ خاطرنشان کرد: به همین دلیل است که دولتها با هر ابزاری نرخ ارز را پایین نگاه میدارند و بر همین اساس، دولتها همواره در دوره اول خود، نرخ ارز خود را ثابت نگاه داشتهاند؛ ولی سه بازار دیگر فشار مضاعفی به سمت افزایش قیمت ارز وارد میآورند و این امر، فنر فشرده روی ارز ایجاد مینماید که در دوره دوم دولتها که ذخایر ارزی دولت کفاف غلبه بر این فشار را نمیدهد، سبب میشود که فنر فشرده ارزی باز شده و کشور دچار بحران ارزی گردد.
مروی ادامه داد: اگر این رانت ارزی دولتها به واسطه درآمدهای نفتی را کنار بگذاریم، اینکه نرخ تعادلی بلندمدت باید چه عددی باشد سوال بسیار مهمی است. واقعیت آن است که نرخ تعادلی دلار وابسته به سال پایه است؛ اما نرخ بلندمدت قابل دفاع بین ۲۲ تا ۲۵ هزار تومان باید باشد که این رقم با توجه به لحاظ کردن ساز و کارهای طبیعی این سه بازار است که این یک بعد مساله به شمار میروند.
رژیم ارزی بهینه اقتصاد ایران چیست؟
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: رژیم ارزی بهینه کشور نیز باید تعیین گردد؛ به این معنا که این رژیم باید قابل دفاع باشد.
وی افزود: در حال حاضر در دنیا سه رژیم ارزی داریم که یک رژیم ارزی آن ثابت است که نرخ پول داخلی را به یک ارز میخکوب میکنند تا ارزش پول ملی را حفظ کنند؛ اما این رژیم مستلزم آن است که یا عملکرد آن بازارها خوب باشد و اگر نرخ پول داخلی قرار است تقویت شود، خود را کاهش ارزش دهد؛ یا اینکه تولید سرانه نفتی بالا باشد که میتواند با عرضه هنگفت منابع در سالهای طولانی رژیم ارزی را ثابت نگاه دارد.
مروی گفت: یک رژیم ارزی دیگر، رژیم ارزی کاملاً شناور است؛ ضمن اینکه یک رژیم ارزی بینابین داریم که شناور مدیریت شده است که پنجره ارزی را هدف قرار میدهد که نوسانات کوتاه مدت دلار از این نرخ پایینتر بزند.
وی ادامه داد: در علم اقتصاد و در تجربه موفق کشورهایی که در ریل توسعه افتادهاند، دوگانه ارزی- تجاری این است که نرخ ارز را سرکوب نمیکنند و خود عمداً کاهش ارزش پول ملی را میدهند که نمونه بارز آن ارز است. از سوی دیگر وقتی نرخ ارز را سرکوب نکرده و دی ولیو میکنید، عملاً واردات را برای داخلیها گران میکنید و تشویق تولید صورت میدهید که این مزیت رقابتی برای دستمزد کارگر ایجاد میشود.