یک سایت خبری با چند تن از نمایندگان مجلس مصاحبه داشته و از آنها درباره میزان مطالعه، سینما رفتن و تماشای تئاتر سؤال کرده است؛ پرسشهایی پیرامون سه حوزه مهم فرهنگ و هنر که میتواند نمایانگر میزان زمانی باشد که نمایندگان مردم در مجلس برای پرداختن به فرهنگ و هنر صرف میکنند، اما نتایج این مصاحبهها قابلتوجه است؛ نمایندگان پاسخدهنده به سؤالها هیچگاه به تماشای یک نمایش ننشستهاند یا کتاب نمیخوانند و به سینما نمیروند.
در میان ۲۰ نمایندهای که به سؤالات سایت «تابناک» پاسخ دادهاند، تنها دو نفر کتاب میخوانند، قضیه وقتی بدتر میشود که «برخی از آنها گاهی اگر از جایی دعوت شده باشند، به سینما میروند و هیچیک در حوزه تئاتر اطلاعات ندارند و حتی برخی از آنها تا کنون سینما و تئاتر نرفتهاند و در خصوص نرخهای بلیت سینما و قیمت کتاب هم تقریباً هیچیک از ۲۰ نماینده اطلاع چندانی ندارند.»
به نوشته روزنامه جوان،پایینبودن میزان مطالعه در میان نمایندگان مجلس تنها منحصر به این دوره از مجلس شورای اسلامی نیست و در دورههای گذشته مجلس نیز شاهد اعتراض به پایینبودن سطح مطالعه در میان نمایندگان بودهایم. غلامعلی جعفرزاده امینآبادی در سال ۹۳، یعنی زمانی که مجلس نهم مشغول کار بود، طی مصاحبهای از نطقهای عوامپسند و وقتگیر نمایندهها گلایه میکند و درباره میزان مطالعه وکلای مردم در مجلس میگوید: برخی نمایندگان بر اساس علایق شخصی مطالعاتی انجام میدهند، اما در مجموع نمایندگان فرصتی برای مطالعه ندارند. نمایندگان حتی برای اینکه در جریان اخبار باشند باید برخی برنامههای خود را تغییر دهند.
با توجه به اوضاع اقتصادی کشور، فشارهایی که از حوزههای انتخابیه به نمایندگان وارد میشود، بسیار زیاد است. باید ترتیبی اتخاذ شود که حجم کار نمایندگان کمتر شود، البته افرادی هم هستند که درباره میزان مطالعه نمایندگان مجلس نظر مثبتی دارند! برای نمونه محمدرضا مجیدی، رئیس سابق کتابخانه مجلس شورای اسلامی بدون ذکر آمار میگوید: بسیاری از دوستان دانشگاهی یا همکلاسیها و همدورهایهای ما که در مجلس تشریف دارند، نرخ مطالعهشان را در حوزه شخصیشان مناسب و بالا میبینم. شاید بتوان گفت سرانه مطالعه نمایندگان مجلس کلاً مطلوب است.
حتی اگر این دیدگاه به شدت مثبتاندیشانه درباره میزان مطالعه نمایندگان مجلس را قبول کنیم، نداشتن آگاهی آنها از مسائل مهم فرهنگی و هنری مانند دور بودنشان از سینما و تئاتر که دو بخش مهم، تأثیرگذار و البته بحثبرانگیز در حیطه فرهنگ هستند، این نگرانی را به وجود میآورد که نمایندههای مردم نمیتوانند نسبت به دغدغههای فرهنگی جامعه درکی بهتر و در برابر تهدیدات و فرصتهای فرهنگی پیش رو طراحی مناسبی داشته باشند.