کانال تلگرام ایران جیب
مدیران خودرو 777
مدیران خودرو 777
لست سکند تور مسافرتیلست سکند تور مسافرتی

نرم افزار حسابداری پارمیسنرم افزار حسابداری پارمیس

حذف لهجه در استخدام معلمان صحیح است؟/ معلمی در ناف تهران


کد خبر : ۴۱۲۲۹سه شنبه، ۴ مهر ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۵:۳۳۴۳۹ بازدید

اگر لهجه‌تان غلیظ است، فکر معلمی را از سرتان بیرون کنید. شیوه‌نامه جدید استخدام معلمان، ضوابط و شرایط جدیدی را برای استخدام عنوان کرده و ...

اگر لهجه‌تان غلیظ است، فکر معلمی را از سرتان بیرون کنید. شیوه‌نامه جدید استخدام معلمان، ضوابط و شرایط جدیدی را برای استخدام عنوان کرده و قرار است در صورت تصویب آن افرادی که فارسی را با لهجه حرف می‌زنند، شغل دیگری جز معلمی را برای خودشان دست‌وپا کنند.

شهروند نوشت:  وزارت آموزش و پرورش قرار است برای جذب معلمان جدید، ضوابط متفاوتی با گذشته را در استخدامی‌هایش لحاظ کند. به غیر از نداشتن لهجه، نداشتن کمتر از ۲۰ دندان، سنگ کلیه، آلزایمر، نکشیدن سیگار و قلیان نیز جزو شرایط و ضوابط ورود به آموزش و پرورش است.

شیوه‌نامه‌ای بسیار متفاوت با آنچه تاکنون در شرایط و ضوابط استخدام معلمان وجود داشته، باعث شد تا موافقان و مخالفان زیادی این موضوع را از دیدگاه‌های مختلف بررسی کنند. یکی موافق اجرای این طرح و دیگری به دنبال حذف این بند از شرایط استخدام معلم‌هاست. کدام‌یک از این دو راه صحیح است؟ باید برای رفع مشکلات تدریس، افرادی که فارسی را با لهجه صحبت می‌کنند را از چرخه استخدام معلمان حذف کرد؟ یا موضوع لهجه نمی‌تواند فاکتور مهمی برای محرومیت از حرفه معلمی باشد! اصولا تعریف لهجه غلیظ چیست و آیا با وجود این‌که قومیت‌ها، لهجه‌ها و گویش‌های زیادی در کشور وجود دارد، می‌توان چنین ضوابطی رابه تصویب رساند؟ آیا در صورت تصویب، چنین شیوه‌نامه‌ای به وحدت ملی آسیب نمی‌رساند؟ این پرونده به دنبال این است تا با بررسی شرایط و ضوابط لازم برای استخدام معلمان به این پرسش‌ها پاسخ دهد.

حق معلمی

خیلی از مشاغل شرایط و ضوابط خاصی دارند. درست مثل میهمانداران هواپیما که اندازه قد و تناسب آن با وزن معیار استخدام در این شغل است، معلمی هم گویا به این جرگه پیوسته و آراستگی ظاهری و لطافت لهجه را می‌طلبد. با این حال معلمی یک شغل پرطرفدار است و در شرایط رکود و بیکاری در کشور خیلی از افراد جویای کار به دنبال استخدام در آموزش و پرورش هستند، اما با شیوه‌نامه جدیدی که از طرف آموزش و پرورش درخصوص جذب معلمان مطرح شده است، علاوه بر حذف لهجه معلمان نکات دیگری را در نظر گرفته است. بنابراین کسانی که قصد دارند وارد آموزش و پرورش شوند، در حوزه بیماری‌های مختلف نیز مورد بررسی قرار می‌گیرند که این نیز مستلزم صرف زمان زیادی برای انجام آزمایشات است.

فهرست بیماری‌ها

فهرست بیماری‌هایی که مشمول ممنوعیت استخدام در آموزش و پرورش هستند، شامل: قد، وزن و فشارخون، معاینه چشم، پوست‌ومو و امثال این موارد است. اگر چه در‌ سال گذشته نیز برخی از این موارد در استخدام معلمان لحاظ می‌شد اما امسال مسأله لهجه معلمان یکی از بندهایی است که بشدت مورد انتقاد قرار گرفته است. با این حال، خیلی از ما در دوران تحصیل معلم‌هایی با ظاهر و لهجه‌های متفاوت دیده‌ایم. ما معلم‌ها را با همان عینک‌هایشان می‌شناسیم و در آن سال‌های تحصیلی معلم‌های عینکی را سختگیرتر از معلم‌های دیگر تصور می‌کردیم. حالا اما قرار است در استخدام معلم‌های آینده کشور موشکافانه‌تر تصمیم‌گیری شود. در واقع موافقان این شیوه‌نامه معتقدند؛ سرنوشت کشور در دست دانش‌آموزان امروز است و برای تعلیم و تربیت آنها باید از نیروهای پرتوان در حرفه معلمی استفاده کرد. درمقابل این دیدگاه مخالفان بشدت از چنین بندی انتقاد کرده‌اند و آن را در کشوری که انواع و اقسام قومیت‌ها را با لهجه‌های مختلف در خود جای داده است، غیرقابل توجیه می‌دانند. با همه اینها در کنار این موضوع نیز مسأله بومی‌سازی تدریس و حرفه معلمی مسأله‌ای است که اجرایی نمی‌شود. با این حال، بعد از رسانه‌ای‌شدن این اخبار و موج اعتراضات و انتقادات فراوان به این بخشنامه، وزارت آموزش و پرورش با انتشار اطلاعیه‌ای فرآیند جذب داوطلبان شغل معلمی را اینگونه تشریح کرد: «شغل معلمی به دلیل وظایف خطیر، فرد باید دارای استانداردهای اخلاقی، ذهنی، جسمی و روحی ویژه باشد که توسط مراجع تخصصی ذیربط ازجمله اداره بهداشت دانشگاه فرهنگیان و دفتر سلامت و تندرستی وزارت آموزش و پرورش (درحوزه سلامت جسمی و روحی) و با مشارکت متخصصان مربوط تهیه و تأیید شده باشد. این ویژگی‌ها و استانداردها باید در فرآیند جذب داوطلبان شغل معلمی شامل آزمون علمی، معاینات پزشکی و مصاحبه‌های تخصصی احراز شود، لذا شیوه‌نامه انجام مصاحبه اختصاصی و معاینات پزشکی داوطلبان تحصیل در دانشگاه‌های فرهنگیان و شهید رجایی در‌ سال ١٣٩٦ در چارچوب استانداردهای فوق‌الذکر تدوین و برای اجرا به گروه‌های تخصصی مجری در استان‌ها ابلاغ شده است.»

وزارت آموزش و پرورش همچنین در ادامه در رابطه با موضوع حذف لهجه معلمان توضیح داد: «یکی از سیاست‌های اصولی وزارت آموزش و پرورش در جذب معلمان جدید «بومی‌گزینی» است. اجرای این سیاست علاوه بر ثبات و پایداری توسعه متوازن نیروی انسانی مناطق مختلف کشور و پیشگیری از پیامدهای نامطلوب نقل و انتقالات به‌ویژه از مناطق کمتر توسعه‌یافته به مناطق برخوردار، پیامدهای تربیتی و فرهنگی مثبت خواهد داشت که مشارکت اقوام مختلف با فرهنگ‌های متنوع در امر تعلیم و تربیت فرزندان برومند میهن اسلامی‌مان متناسب با اقتضائات بومی و محلی ازجمله مهمترین این پیامدهاست. بهره‌گیری از گویش‌ها و لهجه‌های متعارف محلی اقوام مختلف در فرآیند تعلیم و تربیت موجبات تسهیل امر تربیت و تعامل خانه و مدرسه و افزایش اعتماد مردمی به نظام تعلیم و تربیت خواهد شد و موانع فرهنگی در امر تربیت دانش‌آموزان را کاهش خواهد داد. لذا براساس شیوه‌نامه مذکور صرفا «لهجه غلیظ غیرقابل تغییر» که در تدریس «مخارج‌آوایی» دوره ابتدایی با تشخیص اعضای متخصص گروه مصاحبه موثر باشد، صرف‌نظر از استان محل خدمت، در نتیجه مصاحبه داوطلبان شغل آموزگاری اعمال خواهد شد.» به‌طور قطع انتقال معلمی با زبان آذری به یکی از شهرهای جنوبی کشور باعث خواهد شد که دانش‌آموزان با لهجه معلم‌شان ارتباط برقرار نکنند اما به‌طور قطع در صورت اجرای بومی‌سازی معلم‌ها در مناطقی که گویش و لهجه‌ای مشابه دارند، بخشی از ایراداتی را که موضوع لهجه معلمان وار شده را رفع خواهد کرد. بنابراین راه‌حل صحیح در انتخاب و گزینش معلمان چیست؟ حالا اما اگرچه برخی‌ها از حذف این بند خبر داده‌اند، اما همین چند روز پیش چند نماینده موافق و مخالف این بند دوباره این موضوع را سر زبان‌ها انداختند. با همه اینها این حق همه دانش‌آموزان است که معلم‌هایشان در کنار آراستگی ظاهری هم به آنها درس بیاموزند و هم اخلاق و منش زندگی‌کردن را. همین هم شده که حتی اگر این موضوع فعلا به تصویب نرسد اما به‌واقع موافقان اجرایی‌شدن این بندها در شرایط و ضوابط استخدام معلمان تلاش می‌کنند که در آینده‌ای نزدیک دوباره این ماجرا را به جریان بیندازند. امروز در صفحه یک پرسش چند پاسخ در رابطه با این موضوع با کارشناسان گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

پیشینه
شرایط استخدام معلمان در گذر تاریخ

اگر از تشکیلات آموزش و پرورش در دوران هخامنشیان و دانشگاه جندی‌شاپور در دوره ساسانیان بگذریم، ملاها و بی‌بی‌ملاها جزو اولین‌ها بودند؛ اولین معلمانی که در مکتبخانه‌ها بچه‌های قدیم را تعلیم و تربیت می‌کردند؛ همان‌هایی که چوب و فلک‌هایشان معروف است. ملاهایی که در شرایط سخت و بدون امکانات قدیم نظام آموزشی را در کشور جا اندختند تا امروزه در سیر تحولات کشور و افزایش امکانات، نظام آموزشی به سمت پیشرفته‌تری حرکت کند. در آن دوران حروف ابجد آغاز سوادآموزی به کودکان بود. پس از یادگیری این حروف قرآن اولین درسی بود که به آموزش داده می‌شد. اگر ملاها احساس می‌کردند که دانش‌آموزی در یادگیری دروس استعداد دارد، کتاب‌های اشعار شاعرانی مانند سعدی، حافظ و صحیفه سجادیه را نیز به کودکان می‌آموختند، اما این‌که ملاها خودشان چه کسانی بودند و چطور به تعلیم و تربیت کودکان می‌پرداختند، موضوع جالبی است. در ایران قدیم، یکی از شرایط مکتبداری تسلط و سواد مکتبدار بر کتاب‌ها ازجمله قرآن بود و در واقع در آن دوران شرایط سنی یا ویژگی خاصی برای انتخاب ملاهای مکتبخانه‌ها لحاظ نمی‌شد. از همان قبل و بعد از دوران مشروطیت که تأسیس مدارس در ایران رونق گرفت، همواره هدف اصلی در سیستم مدرسه‌های دولتی و خصوصی آموزش ‌و پرورش از سنین کودکی بود. با این حال از آن زمان تا انقلاب‌ سال ١٣٥٧ امکان تحصیل برای همه مردم مناطق کشور وجود نداشت و در برخی از مناطق که مدرسه ساخته نشده بود، بچه‌ها نیز از تحصیل باز می‌ماندند. یکی از چالش‌های مهمی که در آن دوران وجود داشت، عدم تناسب کتب درسی با باورهای دینی بود.

با همه اینها اما نظام آموزش و پرورش در دوران قاجار دچار تغییر و تحولاتی اساسی شد. به این معنی که رفته‌رفته مدارس جای مکتبخانه‌ها را گرفتند و درنهایت در ‌سال ١٢٢٨ امیرکبیر با تأسیس دارالفنون تحولی عظیم در ساختار آموزشی کشور ایجاد کرد. با این تحول در نظام آموزش و پرورش کشور جای خالی افراد باسوادی که بتوانند در دارالفنون دروس و کتاب‌های دیگری را نیز به دانش‌آموزان تدریس کنند. همین هم شد که به دستور ناصرالدین‌شاه یکی از شرایط استخدام معلمان در دارالفنون نوشتن یک کتاب در رشته‌های مربوط به خودشان بود و طبق دستور ناصرالدین‌‌شاه، معلمان دارالفنون موظف بودند در رشته مربوط به خود کتاب بنویسند. بعد از این زمان بود که در سال‌های بعد کم‌کم تأسیس مدارس در کشور رواج پیدا کرد و در این مدارس از اقشار تحصیلکرده جامعه برای تدریس دروس استفاده می‌شد. با این حال، در همه دوران تاریخی و دولت‌ها استخدام معلمان وابسته به شرایط سیاسی و حاکمیتی کشور داشت. مثلا در دوران پهلوی اول و پهلوی دوم پهلوی یکی از شرایط تدریس برای زنان معلم، برداشتن حجاب بود. موضوعی که باعث می‌شد خیلی از کسانی که به این حرفه علاقه‌مند هستند، برای پایبندی به اصول دینی و باورهای مذهبی خود قید معلمی را بزنند. بعد از انقلاب باشکوه اسلامی در ‌سال ٥٧ اما سیستم آموزش و پرورش کشور با تحولی بزرگ روبه‌رو شد. به این معنی که پس از دوران انقلاب انقلابی‌بودن، تعهد، تجربه و تحصیلات معیار اصلی انتخاب و استخدام معلمان قرار گرفت. در دهه ٦٠ و ٧٠ نیروهای علاقه‌مند به شغل معلمی، به استخدام آموزش‌و‌پرورش درآمدند و رفته‌رفته شرایط مختلفی برای استخدام معلمان در این وزارتخانه درنظر گرفته شد. اگر بخواهیم کمی جلوتر بیاییم و در سال‌های اخیر سیر روند این تغییر و تحولات را بررسی کنیم، باید گفت که در دهه٨٠ شرایط پیچیده‌تری برای نحوه استخدام معلمان اعمال شد. در واقع هربار با تغییر دولت‌ها و وزرای آموزش و پرورش سیستم استخدام معلمان نیز دستخوش تغییر می‌شود. به این ترتیب در دولت هشتم برای نخستین‌بار بحث جذب و استخدام معلمان از بین دانشجویان نخبه مطرح شد. این موضوع برای نخستین‌بار توسط مرتضی حاجی وزیر آموزش و پرورش دولت دوم سیدمحمد خاتمی بیان شد، اما در اواخر ‌سال ٨٣ با استخدام ٤٠‌هزار معلم حق‌التدریس ورودی‌های مختلفی برای واردشدن به سیستم آموزش و پرورش وجود داشت. موضوع استخدام‌های سریالی حق‌التدریسی در دولت احمدی‌نژاد افزایش پیدا کرد و در سال ٨٥ آزمون استخدام ٩‌هزار نیرو برگزار شد. این نیروها که عمدتا دارای مدرک تحصیلی فوق‌دیپلم بودند، در دولت‌های نهم و دهم به ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد وارد سیستم آموزش‌ و پرورش شدند. استخدامی‌های که شرایط و ضوابط سخت امروزی مانند لهجه، قد و سلامت جسمانی و غیره در آنها لحاظ نشد.

نظر موافق
 حذف لهجه معلمان یک موضوع کاملا علمی و منطقی است
فرهاد فلاحتی- عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس| موافقان این بند از شیوه‌نامه جدید استخدام معلم‌های بدون لهجه تأکید دارند که دانش‌آموزان باید درست آموزش ببینند، بنابراین اگر معلم لهجه داشته باشد، نمی‌تواند کلمات را درست و واضح ادا کند و به همین‌ دلیل از پایه روند آموزش غلط خواهد بود. فرهاد فلاحتی، نماینده کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس یکی از موافقان اجرای بند «حذف لهجه معلمان» است و در این‌باره می‌گوید: «در کشور ما زبان فارسی، زبان معیار است و در قانون اساسی نیز آموزش زبان معیار تصریح شده است. ما باید زمینه‌های آموزش درست به زبان فارسی را در سطوح مختلف آموزش‌وپرورش فراهم کنیم و این مقدور نیست مگر این‌که افرادی به‌عنوان آموزش‌دهنده زبان فارسی در مدارس به کار گرفته شوند که خودشان توانایی بکارگیری ادبیات سلیس و روان، آموزش درست و علمی و ادای کلمات و حروف فارسی را داشته باشند، اما در ذهنیت افراد این موضوع ایجاد شده است که ما مخالف آموزش فرهنگ بومی، قبیله‌ای و منطقه‌ای هستیم! اما درواقع این‌گونه نیست. ما مخالف آموزش زبان ترکی، کردی، بلوچی و غیره نیستیم اما شیوه آن باید مشخص و روشن باشد.»

 فلاحتی معتقد است اگر قرار باشد زبان‌های دیگری در مناطق مختلف کشور تدریس شود، بدون‌شک آموزش‌وپرورش باید برنامه‌ای را تدوین کند و در این‌باره می‌افزاید: «آموزش‌دهندگان زبان‌های مختلف باید به‌طور ویژه تربیت شوند، اما درحال‌حاضر با توجه به این‌که زبان فارسی در قانون اساسی نیز به‌عنوان زبان معیار تعیین شده، طبیعی است معلمی می‌تواند آن را درست آموزش دهد که لهجه غلیظی نداشته باشد.»
این نماینده مجلس با تأکید بر این‌که «حذف لهجه معلمان» کاری کارشناسی و علمی است، بیان می‌کند: «در همه‌جای دنیا همین‌گونه است؛ مثلا اگر زبان انگلیسی زبان معیار کشور استرالیا است، نمی‌توان آن را با لهجه آمریکایی تدریس کرد. با این‌حال این‌که آموزش و پرورش چقدر روی این بند از شرایط و ضوابط جدید استخدامی‌هایش پافشاری می‌کند، قابل صحبت است اما اصل موضوع منطقی و علمی است.»

نظر مخالف
لهجه بهتر از لکه است
نادر قاضی‌پور- عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس| از همان‌ روزی که در ضوابط و شرایط جدید استخدامی‌های آموزش و پرورش بند حذف لهجه معلمان آمد، واکنش‌ها به این موضوع شروع شد. اگر چه هنوز هم مشخص نیست این بند اصلاح شود یا نه اما همچنان مخالفان این ماجرا بشدت در موضع خود ایستاده‌اند. نادر قاضی‌پور، نماینده مجلس یکی از کسانی است که بارها در این مورد اظهارنظر کرده و بشدت مخالفت خود را با اجرای چنین قانونی در استخدام معلمان ابراز کرده است. او که خودش با لهجه شیرین آذری صحبت می‌کند در این‌باره می‌گوید: «این موضوع را از چند دیدگاه می‌توان بررسی کرد. اگر معلم بلوچی را به آذربایجان منتقل کنیم که با لهجه آذری آشنا نباشد، واضح است که نمی‌تواند دل بچه‌ها را به دست بیاورد. به‌طبع عکس این موضوع هم صدق می‌کند؛ یعنی یک معلم آذری‌زبان هم اگر به سیستان‌وبلوچستان منتقل شود، نمی‌تواند با شاگردانش ارتباط خوبی برقرار کند. بنابراین بخشنامه وزارت آموزش‌وپرورش دو اشکال عمده دارد؛ اول این‌که نباید لهجه باعث شود کسانی که به شغل معلمی عشق می‌ورزند، استخدام نشوند و دوم این‌که آموزش ‌و پرورش به جای چنین بندهایی باید موضوع بومی‌سازی را اجرایی کند. به این معنی که افراد بومی مناطق مختلف کشور در همان منطقه خودشان به تدریس در مدارس مشغول شوند؛ نه این‌که به مدارس شهرستان‌های یک استان دیگر.
قاضی‌پور معتقد است این بحث بیشتر شامل معلمان دبستان می‌شود و در این‌باره می‌افزاید: «بخشنامه وزارت آموزش‌ و‌ پرورش تعجب‌برانگیز است. آدم لهجه‌دار بهتر از آدم لکه‌دار است! لهجه افتخار ماست. من ترکم و به زبان آذری صحبت می‌کنم؛ حتی در مجلس. بنابراین شهروندان هر استان و قومیتی را که با لهجه مخصوص به خودشان صحبت می‌کنند را نمی‌توان از چرخه کار و حرفه معلمی کنار گذاشت. بخشنامه آموزش‌ و پرورش خلاف قانون اساسی است. اصل ١٥ قانون اساسی صریحا بیان کرده است که «زبان‏ و خط رسمی‏ و مشترک‏ مردم‏ ایران‏ فارسی‏ است‏. اسناد و مکاتبات‏ و متون‏ رسمی‏ و کتب‏ درسی‏ باید با این‏ زبان‏ و خط باشد ولی‏ استفاده‏ از زبان‌های‏ محلی‏ و قومی‏ در مطبوعات‏ و رسانه‏‌های‏ گروهی‏ و تدریس‏ ادبیات‏ آنها در مدارس‏، در کنار زبان‏ فارسی‏ آزاد است‏.» با همه اینها باید گفت این بند از بخشنامه آموزش ‌و ‌پرورش با قانون اساسی کشور نیز مغایرت دارد.»

نظر کارشناس
همه بزرگان تاریخ ادبیات ایران نیز لهجه داشته‌اند
بهمن کشاورز، رئیس اتحادیه سراسری کانون وکلا (اسکودا)| ١- شنیده شد که داشتن لهجه غلیظ در ردیف بیماری‌هایی از قبیل آلزایمر از موانع استخدام معلمان شناخته شده است. اگر این خبر درست باشد در خور تأمل و تأسف بسیار خواهد بود. بند ٦ اصل دوم قانون اساسی نفی هر گونه ستمگری و ستم‌کشی و سلطه‌گری و سلطه‌پذیری قسط و عدل و استدلال سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و همبستگی ملی را داخل در مواردی دانسته که جمهوری اسلامی مکلف به تأمین آن است. همچنین در بند ٩ اصل سوم رفع تبعیضات ناروا ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه‌های مادی و معنوی را نیز از وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران دانسته و بند ١٤ همین اصل تأمین حقوق همه‌جانبه افراد و تساوی امور در برابر قانون را نیز از اهداف جمهوری اسلامی اعلام کرده است.
 اصل پانزدهم قانون اساسی استفاده از زبان‌های محلی و قومی را در کنار زبان فارسی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی در محل استقرار اقوام گوناگون آزاد اعلام کرده و در جوار همه اینها حقوق مساوی همگان و حمایت یکسان قانون از همه افراد ملت در دو اصل نوزدهم و بیستم قانون اساسی صریحا اعلام شده است.
اصل بیست‌و‌هشتم قانون اساسی نیز اعلام کرده است که هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند و دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد کند.
٢- با توجه به این‌که در مدارس دروس گوناگونی تدریس و این دروس در سراسر ایران به صورت یکسان ارایه می‌شود و با عنایت به این‌که ادبیات فارسی یکی از این دروس است، ممکن است گفته شود که مثلا دبیران ادبیات باید قادر به تلفظ و تفهیم کلمات و جملات به نحو روشن و قابل درک برای دانش‌آموزان باشند؛ اما آیا این مورد را در خصوص ریاضیات و زیست‌شناسی و فیزیک و شیمی و تاریخ و جغرافیا و امثال اینها نیز می‌توان گفت؟ از طرفی با عنایت به بند ٤ اصل چهل و سوم قانون اساسی که رعایت آزادی انتخاب شغل و عدم اجبار افراد به کاری معین را مقرر داشته، آیا می‌توان آن دسته از مردم ایران را که به لحاظ وابستگی قومی خاص زبان فارسی را با لهجه تلفظ می‌کنند، از اشتغال به کار تدریس محروم کرد؟

٣- فراموش نکنید در تاریخ ادبیات فارسی بزرگانی بوده‌اند که با داشتن لهجه‌ای خاص خدمتگزار ادب و فرهنگ فارسی و به نوعی باعث بقای آن بوده‌اند؛ مثل مرحوم رضا‌زاده شفق، مرحوم ناظر‌زاده کرمانی، صمد بهرنگی و ده‌ها بزرگ دیگر. اگر منظور از نداشتن لهجه تکلم به لهجه تهرانی باشد، باید گفت لهجه تهرانی را بسیاری از ساکنان نقاط دیگر ایران در مقام مزاح به مسخره می‌گیرند. بیت مشهوری است که می‌گوید: الف را واو گویند اهل تهران زبان مردم تهران زبون است؛ تلفظ بسیاری از کلمات در لهجه تهرانی با فارسی ادبی فاصله بسیار دارد.

٤- به هر حال مقرراتی از این قبیل مخدوش‌کننده وحدت ملی است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مکرر به آن تاکید شده و باید از هر چیزی که به نحوی باعث تضعیف آن شود، احتراز کنیم. به یاد داشته باشیم در آمریکا و انگلستان زبان انگلیسی با لهجه‌های مختلف تلفظ می‌شود و در فرانسه هم اینگونه است؛ اما نشنیده‌ایم که کسی را به لحاظ داشتن لهجه نیویورکی یا ایرلندی یا سلتی از استخدام به ‌عنوان معلم محروم کنند. دانش‌آموزان ادبیات مدون را در مدرسه می‌آموزند اما زبان را در اجتماع، خانواده و رادیو و تلویزیون یاد می‌گیرند.


تجربه دیگران

در همه کشورهای جهان شغل معلمی نیازمند شرایط و ضوابط خاصی است. قابلیت‌ها، توانایی و استعداد افراد برای حضور در مکان‌های آموزشی بسیار حایز اهمیت است، بنابراین در کشورهای توسعه‌یافته جهان نگاه سطحی به حرفه معلمی وجود ندارد و معمولا بهترین و متخصص‌ترین افراد در حوزه‌های مختلف درسی به تدریس می‌پردازند. در زیر به شرایط استخدام معلمان در برخی از کشورها اشاره می‌کنیم.
کانادا: کارنامه‌ای از خلاقیت‌ها و استعدادها شرط اصلی ورود به حرفه معلمی است. در دومین کشور بزرگ دنیا مسأله تحصیل شهروندان بسیار مورد توجه دولت قرار دارد. سیستم آموزش کانادا استانی است؛ مثلا در ایالت انتاریو متقاضیان معلمی می‌بایست دوره bachelor of education را بگذرانند و عضو کانون معلمان انتاریو شوند و بعد رزومه‌شان در کمیته‌ای بررسی می‌شود و درنهایت با توجه به صلاحیت‌شان گزینش می‌شوند.
فنلاند: در این کشور اسکاندیناوی شغل معلمی جایگاه ویژه‌ای دارد به همین خاطر وارد شدن به این حرفه ضوابط و شرایط سختی دارد. در فنلاند حداقل مدرک لازم برای ورود به فضای تدریس، کارشناسی ارشد است و از بین متقاضیان حرفه‌ای‌ترین و بااستعداد‌ترین افراد برای شغل معلمی انتخاب می‌شوند.



اخبار مرتبط

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار هفته

پربحث ترین ها

سایر خبرها