در شرايطي كه تحولات منطقهاي در غرب آسيا به مرحلهاي حساس و پرتلاطم رسيده و سايه بيثباتيهاي امنيتي بر معادلات ژئوپليتيكي سنگيني ميكند، نشست جديد ميان نمايندگان جمهوري اسلامي ايران و ايالات متحده امريكا در مسقط، بار ديگر عمان را به كانون ژئوديپلماسي منطقه بدل كرده است. آنچه اين دور از رايزنيها را متمايز ميسازد، نه صرفا تركيب چهرههاي مذاكرهكننده، بلكه لحن و نشانههاي رفتاري تيم ايراني است كه با زبان اقتدار، عقلانيت و صبر استراتژيك، به دنبال بازتعريف وزن ديپلماسي ايران در نظم جهاني است؛ بيآنكه اين راهبرد، در لفافه تبليغاتي يا هياهوي رسانهاي پوشانده شود.
حضور نامتعارف، اهداف متعارف
در ميان تحليلهاي متعددي كه در روزهاي اخير حول محور گفتوگوهاي تهران و واشنگتن در مسقط شكل گرفته، شايد برجستهترين نكته، حضور (استيو ويتكاف) باشد؛ چهرهاي كمتر آشنا در مناسبات ديپلماتيك سنتي، اما تاثيرگذار در سازوكارهاي مالي- سياسي ايالات متحده. ويتكاف كه پيشتر در املاك و مستغلات نيويورك فعاليت ميكرد و ارتباطاتي نزديك با محافل اقتصادي حزب جمهوريخواه دارد، حالا در جايگاهي ايستاده كه بسياري از ديپلماتهاي رسمي امريكا، به واسطه وزن بروكراسي و الزامات نهاديشان، از ورود به آن پرهيز دارند: مذاكره بر اساس منطق معامله، نه تقابل. او در مصاحبهاي با شبكه NBC در تاريخ ۱۰ آوريل تاكيد كرد كه «مذاكره در عصر بحران، به افرادي نياز دارد كه نه فقط زبان ديپلماسي، بلكه قواعد بازار و ريسك را بفهمند». همين ديدگاه است كه باعث شده برخي تحليلگران، از نقش او به عنوان «معمار توافقهاي مبتني بر فرصت» ياد كنند؛ فردي كه نه لزوما پايبند به الگوهاي كلاسيك روابط خارجي، بلكه متكي به فرمولهاي شخصيسازي شده در ارتباطات راهبردي است.
ايران، از ديپلماسي تا موقعيتسازي استراتژيك
در سوي ديگر ميدان، جمهوري اسلامي ايران با تيمي كارآزموده و با رويكردي دقيق در كنترل نشانهها، گام به ميدان گذاشته است. يكي از ديپلماتهاي ارشد وزارت خارجه امريكا، در نشست توجيهي با خبرنگاران در تاريخ ۹ آوريل اذعان كرد: «تيم ايراني درك دقيقي از مختصات قدرت دارد. آنها نه منفعل، نه تحريكپذير، بلكه محاسبهگر و هدفمند رفتار ميكنند.» اين توصيف، شايد نزديكترين روايت غربيها از آن چيزي باشد كه در داخل كشور به عنوان «ديپلماسي مقاومت آميخته با تدبير» تعبير ميشود؛ راهبردي كه ميكوشد بدون دست كشيدن از اصول، در مسير تامين منافع ملي گام بردارد. در همين زمينه، دكتر علياكبر صالحي، رييس پيشين سازمان انرژي اتمي در گفتوگويي با پايگاه خبري انتخاب در تاريخ ۱۸ فروردين به همين نكته اشاره كرده و گفته بود: «ما امروز با يك معادله چندضلع روبهرو هستيم؛ در چنين وضعيتي، موفقيت در مذاكره نه به نرمش كه به هوش در معماري فضاي گفتوگو بستگي دارد.»
ابعاد چندلايه نقشآفريني عمان
اهميت مسقط در اين دور از گفتوگوها، تنها به دليل بيطرفي تاريخي عمان در مناسبات منطقهاي نيست. به تعبير باربارا اسلاوين، كارشناس برجسته مسائل ايران در انديشكده Atlantic Council، «عمان همواره نقش يك پل صبور و كم سروصدا را بازي كرده؛ جايي كه فشار رسانهاي، جاي خود را به منطق گفتوگو ميدهد.» اسلاوين در يادداشتي در تاريخ ۱۱ آوريل نوشته است: «بازگشت به عمان، بازگشت به الگويي است كه پيشتر نيز در سالهاي ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ ثمرات خود را نشان داد؛ توافق، نه از مسير صحنههاي پر سر و صدا كه در جلسات خلوت و دقيق شكل ميگيرد.»
وزن واژهها: تفسير روايت ايران
از مسير گفتوگو
آنچه اين دور از مذاكرات را با گذشته متمايز ميسازد، (زبان) تيم مذاكرهكننده ايران است؛ زباني كه نه تهاجمي، نه تدافعي، بلكه واجد پيامرمزهايي براي مخاطب است. مجيد تختروانچي، سفير پيشين ايران در سازمان ملل در يادداشتي در كانال رسمي خود در ۱۹ فروردين نوشت: «توافق، زماني معنا مييابد كه طرفين، ضرورت آن را درك كنند. ما نبايد منتظر نرمش طرف مقابل بمانيم، بلكه بايد به او بفهمانيم كه تداوم بحران، هزينهزاست.» اين نكته، دقيقا همان مسيري است كه تحليلگران از آن به عنوان «فرمول كنترل تنش از موضع اقتدار» ياد ميكنند؛ مدلي كه در آن، ايران تلاش دارد بدون اعطاي امتيازهاي حياتي، فضاي مانور خود را توسعه دهد.
چشمانداز اقتصاد سياسي گفتوگو: اميد يا احتياط؟
سايه تحريمها و فشار اقتصادي همچنان بر دوش اقتصاد ايران سنگيني ميكند، اما ديدگاه برخي كارشناسان اقتصادي امريكايي نيز حاكي از آن است كه ادامه اين وضعيت، در نهايت نه به تضعيف ايران، بلكه به افزايش توان تطبيقپذيري ساختار اقتصادي آن منجر شده است. ريچارد نفيو، معمار سابق تحريمهاي ايران و استاد دانشگاه كلمبيا در گفتوگويي با نشريه فارين پاليسي در تاريخ ۸ آوريل تصريح كرد: «فشار حداكثري به هدف نرسيد. ايران، با همه سختيها، به نوعي از تابآوري ساختاري رسيد. حالا زمان ارزيابي مجدد است.» همزمان، كريم سجادپور، تحليلگر موسسه كارنگي در جلسه تخصصي در مركز سياستگذاري خاورميانه در ۶ آوريل گفت: «ايران در حال مديريت يك بازي چندسطحي است؛ از يك سو مقاومت ميكند، از سوي ديگر راههاي ديپلماتيك را باز ميگذارد. اين هنر سياستورزي است نه انزوا.»
از فرصت تا توافق؛ راهي به سوي تعادل
در چنين فضايي، چشمانداز نهايي گفتوگوها همچنان با ابهامهايي همراه است. در حالي كه برخي تحليلگران همچون رابرت مالي معتقدند كه «بدون بازگشت به ميز مذاكره رسمي، چشمانداز كاهش تنش كوتاهمدت خواهد بود»، اما كارشناسان ايراني بر اين باورند كه «ماجرا، صرفا در انتظار يك توافق نيست؛ بلكه موضوع بر سر تنظيم مجدد توازن است». حسين موسويان، عضو پيشين تيم مذاكرهكننده هستهاي و پژوهشگر دانشگاه پرينستون، در مقالهاي براي پايگاه Responsible Statecraft نوشت: «ديپلماسي ايران، از دفاع به ابتكار رسيده. اينبار، مسقط ميتواند محل تولد يك معادله بازدارندگي هوشمندانه باشد.»
بازگشت به اقتدار از مسير گفتوگو
مذاكرات مسقط را نميتوان صرفا يك تلاش براي توافق هستهاي يا رفع تحريم ارزيابي كرد. اين روند، نماد تغيير پارادايمي در ديپلماسي ايران است؛ جايي كه ابزارهاي نرم در كنار بازدارندگي هوشمند، به خدمت گرفتن منطق فرصت و مديريت چالش، در هم ميآميزند. اگر روزي «وعده گفتوگو» از سوي منتقدان داخلي و خارجي به عنوان ترديد در راهبرد تلقي ميشد، امروز «سكوت مقتدرانه در مسقط» تبديل به پيامي شده كه فراتر از مرزهاي مذاكره، به بازيگران جهاني مخابره ميشود؛ پيامي كه نشان ميدهد ايران، در حال تثبيت خود به عنوان بازيگري است كه نه با عقبنشيني، بلكه با پيشروي هوشمندانه به دنبال رقم زدن آيندهاي متفاوت در منطقه است./ اعتماد