اقتصاد24: پس از روزها اخطار از سوی کارشناسان و رسانهها درباره آنچه افغانستان دوران طالبها در حوزه آب و پروژههای آبی در حال انجام آن است بالاخره در روزهای اخیر صدای نخستین اعتراض رسمی از سوی طرفهای ایرانی شنیده شد.
مساله این است که طالبان دستکم با سه سد در برابر ایران رسما آنچه را آغاز کرده جنگ آبی با ایران است. اکنون دیگر مساله ساخت «سد پاشادان» بر هریرود، سد «کجصمد» بر خاشرود و تقویت «بند کمالخان» و تبدیل آن به سد در حقیقت تلاشی برای ایجاد خشکسالی و افزایش ناامنی در شرق ایران دانست، تلاشی که به نظر میرسد تا فاجعه آن بیخ گوش و زیر چشم دولتها و مسئولان نرسد عمق بحران را باور نخواهند کرد.
در حالی که طالبان آب رودخانه هیرمند را به روی ایران بسته بود، تنها کورسوی امید باقیمانده برای تالاب هامون، جریان رودخانه فراه بود، اما اکنون سد «بخشآباد» که به دست طالبان و با همکاری ترکیه در حال ساخت است، تهدیدی مستقیم برای حیات سیستان به شمار میرود.
این پروژه آبی، که هدفی جز انحصار کامل آب فراه ندارد، قرار است تمام سیلابهای این رودخانه مرزی را از هامون دریغ کند و آخرین نفسهای این تالاب بینالمللی را بگیرد. قطع آب فراه و سدسازیهای بیرویه، به معنای خشک شدن کامل تالاب هامون و آغاز گردوغبارهای بیسابقه در سیستان خواهد بود.
مساله سدسازیهای بی رویه توسط افغانها از دوران حامد کرزای تا اکنون که طالبها در راس امور افغانستان هستند سبب شد تا خبرنگار اقتصاد۲۴ به سراغ محسن موسوی خوانساری، فعال حوزه آب و محیط زیست و عضو هیئت مدیره انجمن آب و خاک پایدار ایران برود و نظر او را درباره وضعیت زیست محیطی ایران و راهکارهایی که وجود دارد جویا شود.
* به خاطر دارم که شما هر بار صحبت از سدسازی در ترکیه و باکو میشد در کنار آن درباره سدسازیهای افغانستان هشدار میدادید و تاکید داشتید در غرب کشور باز توافق و قراردادی هست، اما در شرق کشور با بحران و فقدان توافق و پیمان نامه آبی مواجه هستیم. حالا شاهد هستیم سد پاشدان بعد از سلما آبگیری شد و دستکم خطر سه سد دیگر که میتواند شرق کشور را در بی آبی فرو ببرد اکنون پیش روی ایران است و حالا وضعیت پر خطر سیستان و بلوچستان که برای سالها درباره آن صحبت میشد دیگر به آب شرب مشهد رسیده است. ارزیابی شما از این وضعیت و راهکاری که بتوان شرق ایران را از بی آبی نجات داد، چیست؟
- ببینید پیش از اینکه سد سلما در کشور افغانستان ساخته شد، دیگر تقریبا همه میدانستند که وضعیت خطرناک است. سد سلما حدود ۸ سال پیش افتتاح شد، و همین سد نیز ورودی آب به سد دوستی را بسیار کم کرد.
در واقع آبگیری سد سلما تا ۹۰ درصد از ورودی آب به سد دوستی را کم کرد و حالا با احداث سد پاشدان که ۵۶ میلیون متر مکعب حجم دارد، دیگر تقریبا میشود گفت که سد دوستی، همان ده درصد آب نیز که حدود ۱۵۰ میلیون متر مکعب هر سال باید حق آبه ایران باشد را نیز نخواهد داشت.
مضاف بر این که سدهای کوچک دیگر نیز که در بالادست میزنند، باعث قطع کامل آب به سوی ایران میشود و این که ارزیابی ما چیست و یا چه اتفاقی در مشهد میافتد، دیگر چندان دور از ذهن نیست.
اکنون گفته میشود که مشهد از طریق چاههایی که در منطقه پیش بینی کردهاند و بعد برنامه ریزی که برای خط انتقال آب از دریای عمان به سمت مشهد و انتقال آب از کوههای هزار مسجد، انجام شده در نهایت مقداری آب به مشهد منتقل شود، اما مساله این است که مشهد شهر بزرگی است، و با این طرحها مشکلش حل نمیشود.
* در این بین خب سوال این است که در این سالها با همه این توصیفات شما ما باید چه میکردیم؟
- این که باید چه میکردیم، خب پرسشی است که حالا و با پیش آمدن وضعیت بحرانی تازه به آن پرداخته میشود در حالی که باید از قدیم و از مدتها قبل در وزارت خارجه و وزارت نیروی ما در قسمت اداره کل آبهای مرزی، فعال بودند و راهکارهایی انتخاب میکردند. ما متاسفانه در وزارت نیرو و وزارت امور خارجه، دیر اقدام کردیم؛ یعنی کار گسترده انجام نشده بود تا امروز به اینجا رسیده است. کار هم اینطور نیست که با چند نامه یا مکاتبه انجام شود. کارها باید اجرایی و عملیاتی باشد. باید معاملات برد برد باشد.
مثلا در مورد رودخانه هریرود، پروتکل و قرارداد با ترکمنستان داریم ولی با افغانستان نداریم. در حالی که افغانستان سرشاخههای رودخانه هریرود را دارد. ما باید از مدتها قبل روی این موضوع کار میکردیم و به معاملات برد برد میرسیدیم.
البته این هم که فکر کنیم همه حقوق متعلق به ماست و افغانستان منافعی نباید داشته باشد، اشتباه است. در مقابل تفکری که بگوید فقط افغانستان همه آب را ببرد و کشور پاییندست که ایران است، از حق آبه خود محروم بماند نیز اشتباه است.
اکنون لازم است دو کشور ایران و افغانستان با هم کار کنند و با هم مراودات و دیپلماسی آبی داشته باشند.
ببینید نمونه این مساله را در مورد رودخانههایی که از سمت ایران به سوی عراق میرود نیز اکنون داریم. رودخانههایی که به سمت عراق میرود، حتی آنها که پروتکل نداریم و قرارداد نداریم، این موارد که در بالادست هستند، ایران قسمتی از آب را نگه میدارند و حق آبه عراق را پرداخت میکند.
این بدان معناست که یعنی از نظر قوانین موجود در سازمان ملل، باید حقآبه پاییندست رعایت شود بهنحوی که کشور قرار گرفته در پاییندست رودخانه نیز متضرر نشود.
اما اکنون متاسفانه آب بهطور کامل در بالادست رودخانه هریرود گرفته میشود و این مشکلها ایجاد میشود.
* معنای صحبت شما این است که ما حق کشورهای پایین دست را میدهیم، اما چه در مورد طرف ترکیه و باکو و چه اکنون در شرق کشور اساسا به حق خودمان نمیرسیم و این بدان معناست که مثلا استانی، چون سیستان و بلوچستان، که وضعیت نامساعدی در بحران آب داشت حالا با وضعیت بدتری نیز ممکن است مواجه شود. از سوی دیگر اکنون سوال این است که حالا و در این شرایط اصلا چرا باید افغانستان قبول کند با ما قرارداد بنویسد؟ افغانستانی که اکنون سدهایش را چینیها، هندیها و ترکها برایش احداث میکنند چه لزومی برای نوشتن قرارداد با ایران دارد و چرا باید به ایران حق آبه بدهد؟ درباره طرح مساله انتقال آب از دریای عمان که گفتید نیز اصلا اکنون آیا پولی داریم که این کار انجام شود و با این روند تحریمها امکان پذیر است؟
- ببینید این موارد را کاملا درست میگویید. الان که سد آبگیری شده است، الان به قول شما چرا افغانستان باید قراردادی با ما بنویسد و عرض من هم این است که از مدتها قبل باید این کار را میکردیم.
متاسفانه ایران در دهههای گذشته بر روی آبهای مرزی ورودی به کشور، فکر و کاری نکرده و برنامهای نداشته است. فقط قراردادها بر روی آبهای مرزی خروجی از کشور نوشته شده است، ولی روی آبهای مرزی ورودی به کشور کار نشد.
اما در مورد این که الان باید چهکار کنیم؟ باید همین الان هم مذاکره کنیم.
همیشه گفته شده در مسائل مربوط به دیپلماسی آب، مذاکره بین دو کشور، بهترین راه حل است.
ببینید اکنون اصلا راهکار این نیست که به سازمانهای بین المللی شکایت کنیم یا وارد دعوا شویم، چون سرشاخههای آب در افغانستان است و این روش به جایی نمیرسد. بهترین راه حل، گفتوگو بین دو کشور همسایه است.
در مورد آب دریای عمان هم بله درست میگویید و این فقط یک مُسکن است.
اساسا نیز هیچ موقع نگفتیم آبی که از دریای عمان میآید، راه حل اصلی است چون هزینه آن بسیار بالا و فوق تصور است.
ببینید آبی که از دریای عمان به این روش منتقل شود در هر متر مکعب حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان، یعنی هر متر مکعب حدود نیم میلیون تومان برای ایران هزینه خواهد داشت. این آب بسیار گران است، یعنی اینطور نیست که این آب را بخواهند در اختیار شرب شهری بگذارند. این آب نهایت برای صنعت استفاده شود و فقط میتواند قسمت خیلی جزئی از مسائل را حل و فصل کند.
ولی به هر حال روش انتقال این آب بهقول شما، هزینه بسیار سنگینی برای ایران دارد. خب وقتی میبینیم انتقال آب، هزینههای سنگینی دارد، چرا نباید به روشهای نرم افزاری و گفتوگو و مذاکره مسائل را حل کنیم؟ این سدسازیهای افغانستان و بی توجهی رخ داده به آبهای مرزی شرقی کشور حداقل باید برای ما تجربه شود که فرصتها از دست رفته، ولی برای فرصتهایی که باقی مانده است، دستکم به سرعت وارد مذاکره و گفتوگو شویم.
* با توجه به توضیحات شما اکنون بعد از سد سلما و با آبگیری سد پاشدان، به طور قطع سد دوستی نیز نابود میشود. این سد میان ایران و ترکمنستان مشترک بوده و حالا آیا امکان اعتراض آنان و اجماع بزرگتری علیه این مدل سدسازی افغانستان وجود دارد؟
- ما با ترکمنستان یک پروتکل مشخص داریم که ۵۰ درصد از آب سد دوستی متعلق به ما و ۵۰ درصد برای ترکمنستان است؛ اما ترکمنستان از این سهم خود مصرف شرب ندارد، و فقط مصرف کشاورزی دارد. مساله این است که ایران از این آب مصرف شرب دارد و بههمین خاطر من فکر میکنم ترکمنستان آسیب جدی از این روند نمیبیند. این ایران است که به دلیل استفاده برای شرب از آب سد دوستی دچار آسیب جدی میشود.