ژئوپلیتیک دریای سیاه زیر سایه تحولات شتابان منطقه و بینالملل درحال تجربه سرنوشتی متفاوت از دههها آرامشی است که رقابت رو به تزاید ایران و روسیه بر آن حاکم کرده است؛ حوزه دریایی گستردهای که بین آسیا و اروپا واقع شده و حد فاصل غربی حوزه قفقاز را تشکیل میدهد و ایران و روسیه در حال زنده کردن سیطره تدریجی خود بر آن هستند تا بار فشار تحریمهایی را کم کنند که مشترکاً با آن روبهرو شدهاند. این فحوای مقالهای است که مؤسسه تحلیلی «میدل ایست» درباره رقابتهای اوج گرفته در دریای سیاه نوشته و آن را سیاست جدی تهران و مسکو برای تقویت زنجیره اتحاد استراتژیک میان خود خوانده است. این مقاله افزایش تحریمها و فشار نظامی غرب را که همراه با تلاشها برای منزوی کردن روسیه و ایران در سطح جهانی بوده، دلیلی برای همپوشانی بیشتر منافع ملی مسکو و تهران دانسته است.
چه ذیل این تعریف مشترک، هر دو کشور با یکدیگر همکاری میکنند تا تحریمها و فشارهای سیاسی را پس بزنند و در عین حال همکاریهای تجاری، اقتصادی و دفاعی خود را گسترش دهند؛ امری که گشاینده دریچهای برای ایران به شمار میرود تا نفوذ خود را فراتر از خلیج فارس گسترش دهد و به آبهای دریای سیاه برساند. بر اساس این گزارش، فرصتجویی جدید ایران را باید زیر سایه جنگ تمام عیاری دید که روسیه علیه اوکراین به جریان انداخته و امکانی را برای تحقق چندین هدف مهم استراتژیک ایران فراهم آورده است تا جای پای خود را در منطقه بزرگ دریای سیاه افزایش دهد. این گستره آبی مهم که متصل کننده قاره آسیا و اروپاست و سراسر قفقاز و دریای خزر را هم شامل میشود، پیشتر در محدوده قفقاز شاهد تداخل منافع و نفوذ روسیه و ایران بوده است.
تهران به خلأ قدرت چشم دوخته است
تهران متأثر از تجربه موفقی که در مواجهه با تحریمهای غربی از سرگذرانده و همکاری نظامی ثمربخشی که با روسیه در سالهای اخیر داشته، به یکی از با ارزشترین شرکای روسیه در دریای سیاه تبدیل شده است. پیشتر روابط دو کشور رابطهای نابرابر بوده؛ زیرا ایران همواره به عنوان یک شریک کوچکتر و وابسته به سیاست مبتنی بر حسن نیت مسکو مطرح بوده است اما پس از جنگ اوکراین این وضعیت دستخوش تغییری جدی شد و اهمیت استراتژیک ایران برای کرملین ناگهان افزایش یافت و شیب روابط نزدیک در بازه زمانی کوتاهی بسیار تندتر شد. اما این درحالی است که تهران به خلأ قدرت منطقهای که در نتیجه مشغله مسکو در اوکراین و بلاتکلیفی غرب شکل گرفته است چشم دوخته و سعی در پر کردن آن دارد. این تلاش برای تقویت نفوذ، پیش آورنده هزینهها و تهدیدهای فزایندهای برای اتحاد فراآتلانتیک بوده است که انتظار میرود با روی کار آمدن دولت جدید ایالات متحده و همکاریهای جدید آن با اتحادیه اروپا برای مواجهه با آن چارهجویی شود.
فرصت در قفقاز جنوبی
اما جنگ اوکراین فرصت دیگری برای ایران در قفقاز هم مهیا کرده است. ایران و روسیه قرنها برای کنترل و نفوذ در قفقاز جنوبی (که امروزه شامل گرجستان، ارمنستان و جمهوری آذربایجان میشود) رقابت داشتهاند و هرچند که روابط تهران در دهههای اخیر در این منطقه چندان مستحکم نبوده اما اکنون در حال عمیقتر شدن است. تهران در قرن بیستم از این منطقه فاصله گرفت و بویژه در دوران شوروی، بیشتر آن را به مسکو سپرد. از میان ۳ کشور منطقهای، ایران نزدیکترین رابطه را با ارمنستان داشته است؛ روابط نزدیک آذربایجان با اسرائیل نگرانیهایی را در تهران ایجاد کرده اما این نگرانیها به اندازهای نبودهاند که مانع از همکاری دو کشور همسایه ساحلی دریای خزر در پروژههای مشترک یا منطقهای، مانند سد مرزی «قیز قلعهسی» یا راهگذر حملونقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) شود.
از ابتدای سال ۲۰۲۲، جنگ اوکراین و تلاش جمعی غرب برای حمایت از کییف، منابع و توجهها به قفقاز جنوبی را کاهش داده است؛ این امر فرصتی برای ایران فراهم کرده تا به جایگاه خالی وارد شود و اهداف راهبردی خود را پیش ببرد. در چنین فضایی با تقویت مناسبات سیاسی ایران با گرجستان، صادرات گاز طبیعی ایران به این کشور در سال ۲۰۲۳ نسبت به سال گذشته 6 برابر افزایش یافته، روابط ارمنستان با ایران فراتر از دیدارهای دیپلماتیک در سطح عالی قرار گرفته و ایران و آذربایجان به رغم تنشهای اخیر به یکدیگر نزدیکتر شدهاند.
۲ راهگذر راهبردی
بازگشت ایران به قفقاز جنوبی و گسترش نفوذ در سراسر منطقه بزرگ دریای سیاه از ۲ هدف راهبردی نشأت میگیرد که به صورت میدانی در توسعه ۲ کریدور ترانزیتی متقابل پدیدار شده است. هدف راهبردی اول، تقویت روابط نزدیکتر با روسیه است. در این راستا، ۲ کشور در حال همکاری روی راهگذر حملونقل بینالمللی شمال-جنوب (INSTC) هستند که هند را از طریق ایران و آذربایجان به روسیه متصل میکند و به عنوان جایگزینی برای مسیر طولانیتر و گرانتر از طریق کانال سوئز عمل میکند. جذابیت این راهگذر در سالهای اخیر به دلیل تحریمهای شدید اعمال شده بر ایران و روسیه و همچنین چشمانداز هزینههای ترانزیت که هم ایران و هم آذربایجان میتوانند از آن بهرهبرداری کنند، افزایش یافته است.
باوجود مشکلات مالی و محدودیتهای شدید تحریمی، ایران توانست اولین حملونقل کالاها از روسیه به هند را از طریق این مسیر در جولای ۲۰۲۲ انجام دهد. هدف راهبردی دوم، تقویت دسترسی به بازار ثروتمند اروپاست. تهران برای نیل به این هدف، در حال توسعه راهگذر حملونقل و ترانزیت بینالمللی خلیج فارس- دریای سیاه (ITC) است؛ یک مسیر چندمنظوره که ایران را از طریق ارمنستان، گرجستان و دریای سیاه به کشورهای عضو اتحادیه اروپا نظیر بلغارستان یا رومانی متصل میکند.
مسیر جایگزین ایران برای اتصال به اروپا
این کریدور با توجه به رکود مبادلات تجاری میان ایران و ترکیه در سالهای اخیر به دلیل تحریمها و همهگیری کرونا، مسیر جایگزینی را برای ایران به بازار واحد اروپایی از طریق قفقاز جنوبی باز میکند که بهطور کامل از آناتولی ترکیه عبور نمیکند. این راهگذر همچنین به ایران این امکان را میدهد که از طریق ترانزیت کالاهای هند به اروپا از سرزمین خود درآمد حاصل کند. اگرچه تحریمهای غرب همچنان دسترسی اقتصادی ایران به اتحادیه اروپا را محدود میکند اما تهران در سالهای اخیر پیشرفتهایی در بهبود مشکلات زیرساختی و سیاسی مربوطه داشته است. این کشور با کمک روسیه و چین، در حال مدرنسازی خطوط آهن خود است. تهران در ژوئن ۲۰۲۴، بخشهایی از راهآهن رشت-دریای خزر را بر اساس توافقی که در ماه مه۲۰۲۳ با روسیه امضا کرده بود، به پایان رساند و در جولای امسال، ایران و چین قطارهای باری را برای افتتاح اولین مرحله از «راهگذر راهآهن چین-ایران-اروپا» راهاندازی کردند. همه اینها درحالی است که تهران به موازات تلاشهای سیاسی دور تازهای از رایزنیهای اقتصادی را با کشورهای غربی به جریان انداخته است که سعی دارد در مسیر تحقق اهداف اقتصادی خود بکار گیرد.