روزنامه تایمز اسرائیل به بهانه انتشار کتاب «تهران را هدف بگیر» به طرح مخفی رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از ایران هستهای و ایجاد خاورمیانه جدید با استفاده از روشهای خرابکاری، جنگ سایبری، ترور و دیپلماسی مخفی پرداخته است. این کتاب تلاش چندین دههای تحت رهبری موساد برای جلوگیری از تبدیل شدن جمهوری اسلامی ایران به یک قدرت هستهای را مستند میکند.
روزنامه صهیونیستی تایمز اسرائیل به بهانه انتشار کتاب «ایلان اویاتار» و «یوناح جرمی باب» دو رونامهنگار ارشد جروزالم پست با عنوان «تهران را هدف بگیر» به طرح مخفی رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از ایران هستهای و ایجاد خاورمیانه جدید با استفاده از روشهای خرابکاری، جنگ سایبری، ترور و دیپلماسی مخفی پرداخته است. این دو نویسنده در کتاب خود با جاسوسان، نخستوزیران و مقامات آمریکایی و اسرائیلی درباره ابزارهای پنهانی که برای متوقف کردن آنچه یک تهدید وجودی تلقی میشود، مورد استفاده قرار میگیرند، مصاحبه کردهاند. این کتاب اواخر سپتامبر وارد قفسه کتاب فروشیها شده است.
اویاتار و جرمی باب در کتاب خود مدعیاند: افشای محتوای آرشیوهای سرقتی در سال ۲۰۱۸ نشان میدهد که ایران سالها در مورد برنامه هستهای خود پنهان کاری کرده و مدعی شده که این برنامه فقط برای استفاده غیرنظامی نیست. اویاتار و باب ادعا میکنند که تصمیم اسرائیل برای سرقت آرشیو هستهای ایران دو سال قبل یعنی در ژانویه ۲۰۱۶، توسط یوسی کوهن مدیر جدید موساد و بنیامین نتانیاهو نخستوزیر گرفته شده بود. به گفته نویسندگان، نتانیاهو و کوهن شواهدی میخواستند که دولت ترامپ را متقاعد کند از توافق هستهای ایران که در سال ۲۰۱۵ توسط دولت اوباما امضا شد، خارج شود.
کتاب آنها تلاش چند دههای تحت رهبری موساد - که شامل خرابکاری و ترور در داخل ایران است - برای جلوگیری از تبدیل شدن جمهوری اسلامی ایران به یک قدرت هستهای را مستند میکند. به عنوان بخشی از تحقیقات، هر دو نویسنده دسترسی گستردهای به کوهن داشتند، کسی که موساد را تا سال ۲۰۲۱ هدایت میکرد. کوهن بسیاری از عملیاتهایی را که در مرکز «تهران هدف» برنامهریزی میشوند، از جمله دیپلماسی مخفی که منجر به توافقات آبراهام در سپتامبر ۲۰۲۰ شد، طراحی و هدایت کرد.
باب و اویاتار همچنین به مایر داگان و تامیر پاردو، مدیران سابق موساد، چند نخستوزیر اسرائیل، بسیاری دیگر از عوامل اطلاعاتی اسرائیل در گذشته و حال و تعداد زیادی از مقامات آمریکایی از دولت ترامپ و بایدن دسترسی داشتهاند. تایمز اسرائیل از طریق نرمافزار زوم با اویاتار و باب در بیتالمقدس تماس گرفت تا درباره کتابشان صحبت کند. جزئیات این گفتوگو صرفا براساس ادعاهای نویسندگان کتاب تنظیم شده است و طبعا مورد تایید روزنامه «دنیای اقتصاد» نیست و صرفا جهت انعکاس دیدگاه دشمن صهیونیستی درباره ایران منتشر میشود.
تایمز اسرائیل: این کتاب از ۳۱ ژانویه ۲۰۱۸ با جزئیات عملیات سرقت هزاران سند آغاز میشود. چه نوع برنامهریزی در این عملیات جاسوسی وجود داشت؟
اویاتار: این برنامهریزی دو سال ادامه داشت. موساد اطلاعات دقیقی از این تاسیسات داشت. وقتی وارد شدند، دقیقا میدانستند که کدام گاوصندوق را باید سرقت کنند و چه مدت باید دزدی را طول دهند. آنها تا آخرین لحظه میدانستند که نگهبانان کجا هستند. این تیم دقیقا شش ساعت و نیم فرصت داشتند تا مقدار زیادی اسناد مورد نیاز خود را بیابند، آن را در کامیونها قرار دهند و فرار کنند.
این کتاب همچنین به موارد متعددی از جمله ترور دانشمندان ایرانی و خرابکاری در تاسیسات هستهای میپردازد. واکنش ایران به این حملات اسرائیل چگونه بوده است؟
اویاتار: ایرانیها سعی کردهاند تلافی کنند. به عنوان مثال، دیوید بارنیا رئیس فعلی موساد، اوایل سپتامبر گفت که اسرائیل ۲۷ تلاش ایران برای حمله به اسرائیل را متوقف کرده است. همچنین تلاشهایی از سوی ایرانیها برای ضربه به تجار اسرائیلی در قبرس صورت گرفته است.
در نوامبر ۲۰۲۰، موساد محسن فخریزاده دانشمند هستهای ایران را ترور کرد. آیا میتوانید در مورد اهمیت این ترور صحبت کنید؟
اویاتار: محسن فخریزاده یکی از پدران برنامه هستهای ایران بود. یکی از بازرسان هستهای از او به عنوان رابرت اوپنهایمر ایران یاد کرده است. فخریزاده دانش سازمانی فراگیری از برنامه هستهای ایران داشت. بعد از ترور ایشان، خیلیها گفتند که این ضربه به اندازه ترور سردار قاسم سلیمانی مهم بوده است.
پس از ترور سردار سلیمانی در ۳ ژانویه ۲۰۲۰، دولت ترامپ مسوولیت کامل آن را بر عهده گرفت. اما آیا موساد در آن دخالتی داشت؟ آیا آنها برای مثال اطلاعاتی را با ایالاتمتحده به اشتراک گذاشته بودند؟
باب: واضح است که اسرائیل به طرق مختلف درگیر بود. من از تامیر هیمن رئیس سابق اطلاعات ارتش اسرائیل خواستم تا به من بگوید که اسرائیل در یافتن اطلاعاتی که به ایالات متحده کمک میکند تا موضع خود را در مورد ترور سردار سلیمانی تغییر دهد، بسیار مشارکت داشته است. در کتابمان، ما همچنین این ایده را بررسی میکنیم که اطلاعات اسرائیل چند شماره موبایل را به سیا داده بود تا بتوانند سردار سلیمانی را ردیابی کنند و مکان وی را با دقت مورد نیاز برای حمله هواپیمای بدون سرنشین مشخص کنند. موضوع تلفنهای همراه از اهمیت ویژهای برخوردار بود، چون سردار سلیمانی در فاصله ۶ ساعته بین جابهجایی از دمشق به بغداد، حداقل سه بار آنها را تغییر داد. ما همچنین این احتمال را بررسی میکنیم که اطلاعات اسرائیل و ایالات متحده در استخدام افرادی که با شرکت هواپیمایی سردار سلیمانی قبل از پرواز از دمشق به بغداد، از آن استفاده میکرد، درگیر بودهاند.
اویاتار: کمک ادعایی اسرائیل در [ترور سردار سلیمانی] غیرقابل پیشبینی نبود. سردار سلیمانی دشمن بزرگ اسرائیل بود. راهبرد بزرگ ایشان ایجاد «حلقه آتش» در اطراف اسرائیل بود، عمدتا از طریق حمایت از گروههای مقاومت در سوریه، لبنان، عراق و یمن.
موضوع دیگری که در این کتاب بررسی میکنید، اقدامات مخفیانهای است که موساد انجام داده و به ایجاد اعتماد دیپلماتیک بین اسرائیل و کشورهای خلیج فارس طی چند سال گذشته کمک کرده است. این در نهایت به توافق ابراهیم منجر شد و همچنین برقراری روابط اسرائیل با سودان و مراکش را ممکن کرد. با این حال، از زمان حمله ۷ اکتبر، خیلی چیزها تغییر کرده است. جنگ اسرائیل و حماس چگونه بر روابط اسرائیل با امضاکنندگان توافقنامه در کوتاهمدت تا میانمدت تاثیر میگذارد؟ احتمالا مسائل پیچیدهای دارد.
اویاتار: روابط بین اسرائیل و کشورهای پیمان ابراهیم بهرغم جنگ ۷ اکتبر دست نخورده باقی مانده است. در حالی که امارات متحده عربی و بحرین به طور علنی اقدامات اسرائیل در غزه را محکوم کردهاند، هر دو کشور خلیج فارس تصریح کردهاند که روابط خود را با اسرائیل قطع نمیکنند. چند مقام اماراتی علنا و صریحا گفتهاند که «توافق ابراهیم برای ماندگاری اینجاست.» در بحرین، وضعیت کمی متفاوت است. در این پادشاهی، اکثریت شیعه خشم عمومی خود را نشان دادهاند و در حال حاضر وضعیت روابط با فراخوانی سفرا که تحت شرایطی نامشخص فراخوانده شدهاند، مبهم است. در عین حال، سلمان بن حمد آل خلیفه، ولیعهد و نخستوزیر بحرین، حماس را علنا محکوم کرده است، در حالی که منابع بحرینی میگویند پادشاهی قصد قطع روابط با اسرائیل را ندارد. در بلندمدت، میتوان انتظار داشت که روابط بین اسرائیل و امضاکنندگان توافقنامه آبراهام به تدریج به حالت عادی بازگردد، [اگر] تحولی بزرگ به بدتر شدن جنگ غزه یا تشدید درگیریهای منطقهای گستردهتر منجر نشود.
قبل از ۷ اکتبر، دولت بایدن به شدت برای دستیابی به توافقی تلاش میکرد که در آن واشنگتن تضمینهای امنیتی رسمی به عربستان سعودی میداد و در ازای آن، سعودیها روابط دیپلماتیکی با اسرائیل برقرار میکردند. این معامله در حال حاضر بسیار محتمل به نظر نمیرسد - یا حداقل به زودی. برای تغییر آن چه چیزی لازم است؟ جنگ اسرائیل و حماس چگونه روابط احتمالی بین اسرائیل و سعودیها را تغییر داده است؟
باب: مانند بحرین و امارات، سعودیها واکنش اسرائیل به حمله حماس را محکوم کردهاند و در پاسخ به خشم فزاینده عمومی، ولیعهد محمد بنسلمان که قبل از حمله ۷ اکتبر گفت عربستان سعودی و اسرائیل هر روز به یکدیگر نزدیکتر میشوند، اکنون خواستار ممنوعیت صادرات سلاح به اسرائیل شده است. از سوی دیگر، رسانههای سعودی که به شدت تحت کنترل هستند، در قبال اسرائیل میانهرو بوده و حماس را محکوم کردهاند. جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا گفت یکی از اهداف حمله حماس از بین بردن احتمال توافق عربستان و اسرائیل بوده است، اما در حالی که فعلا نمیتوان انتظار پیشرفت داشت، کاخ سفید تاکید کرده که سعودیها پس از فرونشستن گرد و غبارها به مذاکرات عادیسازی باز خواهند گشت.
اگر این مذاکرات به حالت عادی بازگردد، چه موانع دیپلماتیک بالقوهای ممکن است ایجاد شود؟ به طور خاص، ایالات متحده چه چیزی را به عنوان هویج برای بازگرداندن سعودیها به مذاکرات دیپلماتیک آینده با اسرائیل ارائه خواهد کرد؟
اویاتار: پس از پایان جنگ، ایالات متحده به دنبال ایجاد نوعی توافق بزرگ و بازگرداندن راهحل دو دولتی روی میز خواهد بود. هر اتفاقی که در آن جبهه بیفتد تا حد زیادی به زمان پایان جنگ و حکومتی که در اسرائیل روی کار خواهد آمد بستگی دارد. واگذاری هر مقدار از خاک (اشغال شده) به فلسطینیها در هر مقطعی در آینده قابل پیشبینی یا در میان مدت نیز عمیقا به نحوه انجام این مسائل بستگی دارد.
شما در رابطه با ایران در این کتاب مینویسید: «در حالی که حمله نظامی مستقیم آخرین گزینه است، اسرائیل دقیقا خود را برای چنین احتمالی آماده کرده است.» با توجه به این واقعیت که ایران روابط نزدیکی با حماس دارد، امروز و بهویژه پس از ۷ اکتبر چقدر به چنین وضعیتی نزدیک هستیم؟
باب: در کوتاه مدت، اسرائیل ممکن است از توجه بیشتر به ایران منحرف شود. اما در میان مدت و بلندمدت، اگر جمهوری اسلامی بخواهد از آستانه هستهای عبور کند، اسرائیل احتمالا آمادهتر از همیشه خواهد بود.
در اواسط نوامبر، فایننشال تایمز مطلبی را به نقل از یکی از دیپلماتهای ارشد ایران منتشر کرد که گفت نمیخواهد جنگ اسرائیل و حماس گسترش بیشتری پیدا کند، اما همچنین به واشنگتن هشدار داد که در صورت ادامه حملات اسرائیل به غزه، درگیری منطقهای اجتنابناپذیر است. چگونه میتوانیم چنین اظهارات دوسویهای را تفسیر کنیم؟
اویاتار: همانطور که در کتاب توضیح میدهیم، ایران بر هنر دو زبانه مسلط است. ایران که با حضور قدرتمند آمریکا در منطقه روبهرو است - و با یکی از داراییهای نیابتی خود، حماس - هیچ علاقهای به دخالت مستقیم در درگیری ندارد. سوال مهمتر این است که آیا و چگونه اسرائیل به تهران به دلیل حمایت بیتردیدش از حماس و استفاده از حزبالله و حوثیهای یمن برای حمله به اسرائیل، حمله خواهد کرد؟
اسرائیل و قطر روابط رسمی ندارند. روابط بین اسرائیل و قطر را در هفتهها و ماههای آینده چگونه میبینید، بهویژه که قطر بهعنوان میانجی بین اسرائیل و حماس عمل میکند؟
باب: قطر در حال حاضر در میانجیگری برای آزادی برخی از گروگانها موثر بوده است. با این حال، صداهای فزایندهای در اسرائیل شنیده میشود که از دوحه میخواهند بازی دوگانه انجام ندهد. قطر کمکهای مالی و دیپلماتیک قابلتوجهی به حماس ارائه میکند و چند تن از اعضای رهبری [حماس] در دوحه تحت حمایت قطر زندگی میکنند. یک مقام ارشد وزارت خارجه اسرائیل گفت که پس از آزادی گروگانها، ما قطر را پاسخگو خواهیم کرد.