28 بهمن سال 1400 گزارش یک تصادف رانندگی میان دو خودرو پراید و سمند با موتورسیکلت به پلیس اعلام شد.
پس از آن مأموران به محل سانحه که در مسیر شمال به جنوب خیابان ولیعصر تقاطع یوسفآباد بود، اعزام شدند و پس از بررسیهای اولیه مشخص شد راننده پراید به خاطر سرعت زیاد ابتدا با خودرو سمند و سپس با موتورسیکلت تصادف کرده است. به گفته شاهدان سرعت پراید آنقدر زیاد بوده که راکب 27 ساله موتورسیکلت به نام سعید در دم جان سپرده است.
راننده سمند که زن جوانی بود، به مأموران گفت: در حال رانندگی بودم که به یکباره خودرو پراید با سرعت به من خورد و بعد هم به موتورسیکلت برخورد کرد و راکب و موتورش را چندین متر روی زمین کشید تا توانست ترمز کند.
بعد از تحقیقات اولیه، راننده پراید که پسری 28 ساله به نام نوید بود، بازداشت شد و کارشناسی پلیس راهور پس از بررسی کارشناسانه در گزارشی اعلام کردند که خودرو پراید حدود 90 کیلومتر سرعت داشته که در آن محدوده این سرعت غیرمجاز بوده است. ضمن اینکه راننده بیش از 10 متر موتورسیکلت را روی زمین کشیده که از این حیث به نظر میرسد تصادف عمدی بوده است.
در ادامه جسد سعید با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پدرش از نوید شکایت کرد و گفت: من در بازار مغازه دارم و پسرم هم با من کار میکرد. نوید دوست سعید بود و به مغازه ما رفت و آمد داشت تا اینکه متوجه شدم او با یکی از دخترهایی که در مغازهام کار میکند، دوست شده. از این موضوع ناراحت شدم و آن دختر را از مغازهام اخراج کردم. چند هفته بعد مادر نوید به مغازه ما آمد تا درباره آن دختر تحقیق کند. میگفت پسرش قصد ازدواج با او را دارد. آن روز پسرم سعید به او گفت این دختر برای ازدواج مناسب نیست اما همین موضوع باعث شد تا نوید از پسرم کینه به دل بگیرد و به فکر انتقام بیفتد.
با تکمیل تحقیقات و گزارش کارشناسان پلیس راهور برای نوید کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 5 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
نخستین جلسه دادگاه
در ابتدای این جلسه پدر و مادر سعید درخواست قصاص کردند.
سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد، گفت: من و سعید خانهای مجردی اجاره کرده بودیم و گاهی به آنجا میرفتیم. پس از اتمام قراردادمان سعید با من تماس گرفت و گفت خانه را تحویل داده و از من خواست تا وسایلم را از آنجا ببرم. روز حادثه من و سعید به آنجا رفتیم و من وسایل خودم و سعید را برداشتم. در خیابان یوسفآباد به خاطر سراشیبی تند خیابان، کنترل ماشین از دستم خارج شد و ناخواسته به موتور سعید خوردم.
قاضی از متهم پرسید: اما شما قبل از این حادثه پیامکهای تهدیدآمیزی برای سعید فرستاده بودی.
نوید جواب داد: ما دوست صمیمی بودیم، کینهای از او نداشتم، پیامکها شوخی بود.
وی درباره سرعت زیادش در زمان حادثه نیز گفت: وقتی در سراشیبی خیابان کنترل خودرو از دستم خارج شد، سرعتم زیاد شد.
با پایان دفاعیات متهم، قضات دادگاه پرونده را برای تکمیل تحقیقات و بررسی عمدی یا غیرعمدی بودن تصادف بار دیگر به دادسرا برگرداندند.
با تکمیل تحقیقات و بعد از اظهارنظر کارشناسان بررسی صحنه تصادف، نوید برای دومینبار محاکمه شد.
دومین جلسه دادگاه
در این جلسه هم اولیایدم درخواست قصاص کردند و پس از آن متهم بار دیگر بر بیگناهیاش تأکید کرد و گفت: باور کنید من خصومتی نداشتم که بخواهم دوست صمیمیام را بکشم.
در این میان پدر قربانی به یکباره مدعی شد: من متوجه شدم که متهم علاوه بر موضوع مطرح شده قبلی، با پسرم اختلاف حساب مالی هم داشتند. او میخواست با کشتن پسرم از پرداخت بدهیاش به سعید شانه خالی کند.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.