برای اینکه هم اهمیت یارانهها و هم تاثیر آن بر معیشت مردم را بیشتر بررسی کنیم و بدانیم که تقریبا از سال 1389 به این سمت چه اتفاقی برای یارانهها افتاده، کافی است به سال 89 مراجعه کنیم. در سال 89 پس از اینکه قیمت حاملهای انرژی افزایش پیدا کرد، قرار شد که به هر کس 45 هزار تومان پرداخت شود.
ولی طبیعتا در آن مقطع کسی فکر نمیکرد این یارانه به تقریبا 13 سال برسد. شاید تصور این بود پس از اینکه شرایط مردم با وضعیت جدید عادت کرد، یارانه هم حذف شود. در آن مقطع فرض این بود که پولی که از محل افزایش قیمت حاملهای انرژی به دست میآید صرف زیرساختهای حمل و نقل بشود و حمل و نقل عمومی تقویت بشود. در واقع راهبرد این بود که مردم از خودروی شخصی کمتر استفاده کنند و از حمل و نقل عمومی استفاده کنند ضمنا هم بخشی از منابع صرف طرحهای نیمه کاره کشور بشود. امروز که ما از آن تاریخ فاصله گرفتیم، نه تنها پول حاصل از افزایش حاملهای انرژی صرف زیرساختها نشد بلکه از منابع عمومی گرفته شد و صرف پرداخت یارانهها شد.
نکته مهم این است که در همان مقطع زمانی 45هزار تومان یارانه معادل 45 دلار بود. امروز با فرض اینکه یارانههای 300، 400 هزار تومانی که به دهکهای مختلف پرداخت میکنند، ارزش ارزی آن به کمتر از 10دلار رسیده است. یعنی یارانهای که الان مردم دریافت میکنند، شاید به جرات بتوان گفت که حدود 20 درصد ارزش یارانه سال 89 را دارد. مضاف بر اینکه بین هزینه مردم و درآمد مردم شکاف بزرگی ایجاد شده. کافی است به دو گروه از سبد مصرفی خانوارها نگاه کنیم.
در محاسبه نرخ تورم، کالا و خدمات را به 12 گروه تقسیم میکنیم که دو گروه خوراکیها و همچنین مسکن تقریبا 50 درصد هزینه خانوارها را باید تشکیل بدهد. ولی در همین دو سال گذشته از زمانی که ارز 4200 تومانی حذف شد، قیمت کالاهای اساسی و همچنین تورم اجارهبها چندبرابر یا چندصد درصد افزایش پیدا کرده. به عبارت دیگر، سهم و وزن دو گروه اجاره مسکن و همچنین خوراکیها در سبد محاسبه نرخ تورم افزایش پیدا کرده و این را با یارانه دریافتی مقایسه کنیم، اصلا قابل مقایسه با یارانه سال 89 در مقایسه با هزینه دو گروه مواد خوراکی و مسکن نیست. همین مقایسهها منجر به این شده است که امروز برخی از نهادهای پژوهشی اعلام کنند نزدیک به 30 میلیون جمعیت کشور زیر خط فقر هستند.
شاید دقیقا همین عاملی شده که در دو ماهه اول امسال نرخ طلاق در تهران افزایشی بشود. نکته این است که مردم چه به دلیل تحریمها، چه به دلیل سوءتدبیر چه به دلیل تورم برآیندشان این شده که سفره مردم کوچکتر شده و همچنین یارانه کارایی قبلی را نداشته باشد. حالا در این شرایط از مردم درخواست شود که اطلاعاتشان را ثبت کنند با این انگیزه که برخی حذف بشوند یا یکبار دیگر مورد سنجش و ارزیابی قرار بگیرند که اصلا مستحق دریافت یارانه هستند یا نیستند، با توجه به اطلاعات میدانی که وجود دارد، به نظر میرسد که خانوارها نسبت به سنوات گذشته به دلایلی که ذکر شد، فقیرتر شدهاند پس نیازشان به یارانهها بیشتر شده است.