«مفاهمه یا توافق» مسالهای است که این روزها در خصوص توافقات غیرمکتوب و ضمنی اخیر بین تهران و واشنگتن، هم در ایران و هم در آمریکا مورد بحث واقع شده است. کاخ سفید بارها تاکید کرده که به توافقی با ایران نرسیده و تنها یک مفاهمه Understanding بین طرفین صورت گرفته است که این اقدام جو بایدن نیز دلایل خاص خود را دارد. اما مجلسین آمریکا؛ هم مجلس نمایندگان و هم سنا، تاکید دارند که آنچه بین ایران و آمریکا به دست آمده، تفاهم نیست و بوی توافق یا همان Agreement یا Deal را میدهد.
اما چرا کاخ سفید اصرار بر تفاهم یا مفاهمه دارد و کنگره میخواهد بگوید آمریکا با ایران به یک توافق موقت رسیده است؟دلیل آن را باید در قانون بررسی توافق هستهای در آمریکا که در سال ۲۰۱۵ مجلسین آمریکا به آن رای دادند، جستوجو کرد؛ قانونی که به صورت اختصار «اینارا» گفته میشود. طبق این قانون، هر توافقی که آمریکا با ایران در حوزه هستهای و حوزههای دیگر داشته باشد، طی ۵ روز باید به کمیسیونهای کنگره برود، تمام اسناد مورد بررسی قرار بگیرد و این توافق در صورت دریافت مجوز از کنگره قابلیت اجرایی خواهد داشت. این قانون در فاصله یکی دو ماه تا امضای برجام در دولت وقت باراک اوباما در ۲۱ مه ۲۰۱۵ با رای کنگره و نمایندگان تبدیل به قانون شد. هدف از این قانون آن بود که جلوی برجام را بگیرند اما اوباما که دست کنگره را خوانده بود به این قانون آنها پاتک زد و آن را دور زد؛ پاتک اوباما نیز استفاده از فیلیباستر بود.
قاعدتا توافق برخلاف قرارداد بینالمللی نیازی به تصویب مجلس سنا ندارد. اما کنگره با این قانون قصد داشت مانع برجام شود و حتی توافق با ایران نیز از سد قوه قانونگذاری بگذرد. بنابراین چون برجام باید مورد تایید سنا قرار میگرفت و جمهوریخواهان دو سوم سنا را در اختیار نداشتند، این فرصت برای دموکراتها فراهم شد تا به فیلیباستر روی آوردند. با این شگرد، اقلیت میتواند از طریق سخنرانیهای مطول مواردی را که با آن موافق نیستند، از دستورکار خارج کنند.در آن مقطع اوباما با دموکراتها در کاخ سفید جلسه گذاشت و آنها را در رابطه با برجام قانع کرد اما چون اکثریت دست جمهوریخواهان بود دموکراتها به فیلی باستر روی آوردند. فیلیباستر یعنی ایراد نطقهای طولانی در خصوص هر موضوعی تا یک موضوع خاص از دستورکار خارج شود.
همچنین فیلیباستر در سنای آمریکا معمولا به هر تاکتیک تاخیری یا آبستراکسیونی گفته میشود که به منظور جلوگیری از به رای گذاشته شدن یک اقدام به کار میرود. زیرا هر دستورکار یک بازه زمانی دارد و اوباما و دموکراتها با این شیوه توانستند این قانون را دور بزنند تا برجام از دستورکار کنگره خارج شود. اما امروز برجامی که در آن فضا از سد کنگره گذشت، در شرایط خاصی قرار دارد؛ دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و همه تحریمهایی را که ذیل فرامین اجرایی و قوانین کنگره بود، برگرداند. با ناکام ماندن تلاشها برای احیای برجام در دولت بایدن اخیرا در محافل رسانهای از یک توافق موقت صحبت میشود اما امروز مخالفان برجام و توافق جایگزین، دیگر فقط جمهوریخواهان نیستند و شخصیتی مانند باب منندز، رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا، دوست صمیمی بایدن و یک دموکرات متنفذ، یکی از چهرههای اصلی مخالف بازگشت آمریکا به برجام و هر توافقی با ایران است.
همچنین شاهد هستیم که از اواسط سال ۲۰۲۲میلادی، بحثهایی مانند جنگ اوکراین این فضای منفی را تشدید کرده است. در چنین فضایی که هر نوع توافقی، بر اساس قانون رسیدگی به توافق هستهای باید از سد کنگره عبور کند، بایدن چارهای ندارد جز آنکه مانند سلف خویش اوباما، کنگره را دور بزند اما خطمشی بایدن با اوباما تفاوتهایی دارد. این قانون به قدری اهمیت دارد که حتی در لایحهای که برخی دموکراتهای حامی برجام با هدف حمایت از تلاشهای بایدن برای احیای برجام، در ۲۴ فوریه ۲۰۲۱ مطرح میکنند، تحت عنوان لایحه ۴۳۴ یا دیپلماسی با ایران، به قانون اینارا یا همان قانون رسیدگی به توافق هستهای ارجاع داده شده است. یعنی حتی در حمایت از دیپلماسی بایدن نیز به روند حقوقی قانون اینارا بازمیگردند.
محرمانه استراتژیک بایدن
در چنین شرایطی خطمشی بایدن این بود که مذاکرات را محرمانه دنبال کند. محرمانگی سه دسته است؛ رسمی، عملیاتی و استراتژیک. محرمانگی رسمی به این صورت است که یک فرد بلندپایه کشور از روند مذاکراتی خاص مطلع است اما به دلایلی آن را در عرصه رسانهای تکذیب میکند. در محرمانگیهای عملیاتی سعی میشود محتوای مذاکرات محرمانه باقی بماند. اما نشانههایی وجود دارد که نشان میدهد بایدن محرمانگی استراتژیک را در پیش گرفته بود؛ یعنی میخواست علاوه بر محتوا، اصل مذاکره نیز محرمانه بماند. از این رو مذاکرات اخیری که در عمان بین علی باقری، مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران و برت مکگورک، هماهنگکننده خاورمیانه کاخ سفید به صورت غیرمستقیم انجام شد، هیچ وقت توسط آمریکا افشا نشد.
اما اسرائیل به دلایلی و با هدف آنکه دولت بایدن را برای هر توافق با ایران تحت فشار قرار دهد، این مذاکرات را فاش کرد و اولین بار آمیچای استین، خبرنگار اسرائیلی در تاریخ ۲۸مه در توییتر خبر توافق موقت را منتشر کرد و پس از آن نیز رسانههایی چون آکسیوس و هاآرتص روی این توافق مانور دادند. پس از این افشاگری تلآویو، بایدن با هدف آنکه توسط کنگره تحت فشار قرار نگیرد، تصمیم گرفت اعلام کند آنچه با ایران به دست آمده توافق نیست و توافق موقت هم دقیق نیست بلکه نوعی مفاهمه است و اصلا نیازی به تایید کنگره ندارد.
در مقابل کنگره نیز میگوید شاید این شبیه به توافق نباشد اما بوی معامله و توافق میدهد بنابراین باید در کنگره مطرح شود. در چند هفته اخیر نیز نمایندگان مخالف بارها اعلام کردهاند که با هرگونه توافقی با ایران مخالف هستند و هرچه که هست باید از مسیر کنگره عبور کند. به بیان دیگر کنگره میخواهد به سیاست محرمانگی بایدن پاتک بزند. با توجه به این فضایی که در آمریکا شکل گرفته، امروز توافق احتمالی ایران و آمریکا محل مجادله کاخ سفید و کنگره قرار گرفته است. اما در ایران چون برخی کارشناسان و پژوهشگران با این موضوع آشنا نیستند، این واژه « مفاهمه» را جدی گرفتهاند. در صورتی که آنچه بین ایران و آمریکا به دست آمده، نوعی توافق است و میتوان آن را در قالب توافق موقت مطرح کرد. درنهایت شاید بایدن با هدف دور زدن کنگره، با زیرکی توافق با ایران را یک تفاهم معرفی کرده باشد اما باید نسبت به این موضوع آگاه باشیم که بین تهران و واشنگتن توافقی شکل گرفته که به اصطلاح به آن توافق موقت یا ضمنی نیز میگویند./ دنیایاقتصاد