«گردهمایی در کرمان برگزار بود که مدیران کل ادارات ورزش استانها، معاونان و مدیران در این گردهمایی شرکت داشتند. این گردهمایی به میزبانی کرمان از 2 اسفندماه الی 5 اسفند ماه برگزار شده بود. اختتامیه برابر شده بود با روز پنجشنبه یعنی همان روزی که حادثه اتفاق افتاد. روز حادثه اینگونه بود که وزیر ورزش از سیرجان به کرمان آمد تا در گردهمایی شرکت کند.
مراسم اختتامیه حول و حوش ساعت 12 ظهر روز پنجشنبه (4 اسفند ماه) تمام شد. همان موقع نماینده حوزه انتخابی به آقای وزیر اصرار کرد که از منطقه ما (بافت) هم بازدید کنید. بعد هم با «بالگرد امدادی» که کارش امدادرسانی است او و هیات همراهش را به بافت میبرند. هیات همراهش هم حدودا «18 نفر» بودند. چهار نفر از مدیران کل سوار این بالگرد بودند.»
این منبع آگاه به سوالات دیگری درخصوص حادثه پاسخ میدهد.
بالگرد امدادی هلالاحمر معمولا برای چند نفر ظرفیت دارد؟
بالگرد امدادی برای انتقال پزشک و کادر اورژانس استفاده میشود و نهایتا برای 3 الی 4 نفر ظرفیت دارد.
اعلام شده که بالگرد امدادی هلالاحمر فرسوده بوده. در این باره چه میدانید؟
طبق اعلام رییس سازمان هواپیمایی کشور اصلا این بالگرد ثبت سامانه هوایی نشده بود و خود سازمان هلالاحمر هم چندی پیش عنوان کرده بود که تعدادی از بالگردهایشان زمینگیر شده.
از لحظه سقوط بالگرد بگویید
بالگرد از کرمان به سمت شهر «رابر» میرود و آنجا به خاطر مشکلی که پیش آمده بود، فرود میآید. آنها حدود نیم الی یک ساعت در رابر به سر میبرند. مجدد سوار میشوند تا به شهرستان بافت بروند که این حادثه رخ میدهد. از رابر تا بافت حدود 20 الی 25 کیلومتر فاصله است. دقیقا وقتی بالگرد میخواست در ورزشگاه «شهید چاهایی» کرمان فرود بیاید، دچار سانحه شد. معاونان و برخی افراد دیگر برای استقبال در کنار چمن این ورزشگاه حضور داشتند که متوجه ماجرا میشوند و سریع از یک خلبان که در آن نزدیکی بوده، کمک میگیرند. این خلبان هم سریع ارتباط «باتری بالگرد» با موتور را قطع کرده و از آتشسوزی بعد از سقوط جلوگیری میکند.
گفتوگو با خلبانی که بالگرد را از آتشسوزی نجات داد
عرفان رضایی، خلبانی است که توانست بالگرد را از آتشسوزی نجات دهد. 28 سال دارد و مهندس اویونیک و خلبانی است. او درخصوص اقدامی که انجام داده به «اعتماد» میگوید: «محل استقرار من آن روز در همان ورزشگاه بود،چون سرباز پلیس راهور هستم به خاطر حضور آقای وزیر آن روز ما آنجا مستقر بودیم. بعد هم وقتی آن حادثه رخ داد سریع به صحنه رفتیم تا ببینیم چه اتفاقی افتاده. همان موقع سرهنگ جانشین با توجه به اطلاعاتی که از من داشت به من گفت که آیا میتوانی ارتباط باتری و موتور بالگرد را قطع کنی! خب آشنایی من با هواپیما است و با هلیکوپتر آشنایی چندانی ندارم. برای همین سردار با یک خلبان تماس گرفت و او هم مرا راهنمایی کرد که چه کارهایی باید انجام دهم. بعد هم من باید در یک بازه زمانی مشخص اول برق کابین را قطع میکردم و سپس مراحل دیگر را انجام میدادم. بالگرد وقتی سقوط کرد مرتب «نشت بنزین» داشت و اگر بهموقع باتریاش کشیده نمیشد، منجر به آتشسوزی میشد. خطر دیگری که وجود داشت این بود که برق بالگرد در همان لحظهای که سقوط کرده بود، وصل بود و اول باید برق هلیکوپتر را قطع میکردم و بعد باتری آن را جدا میکردم. خود این عمل هم خطرناک بود چون اگر یک دکمه را اشتباه میزدم، میتوانست باز منجر به انفجار یا آتشسوزی شود.»