صمت- در حالی که زنگ خطر کمبود آب سالها برای کشور به صدا درآمده، به عقیده بسیاری از کارشناسان و فعالان حوزه محیطزیست، هنوز هیچ راهکار عملی و مناسبی برای نجات از این وضعیت ارائه نشده است.
محدودیت منابع آبی کشور از نظر کمی و کیفی، استفاده نادرست از منابع آبهای سطحی و زیرزمینی، نبود مدیریت و برنامهریزی اصولی و صحیح برای استفاده از مقدار آب موجود و وقوع خشکسالیهای چند دهه اخیر، باعث شده مشکلات و مسائل زیادی برای کشور به وجود آید. پرویز کردوانی، کویرشناس و چهره ماندگار جغرافیا در گفتوگو با صمت به حفر چاه به عنوان یکی از عوامل کمبود آب اشاره کرد و گفت: « پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی باعث شده زمین نشست کند. این در حالی است که هر از گاه شاهد نشست زمین در شهرها و روستاها هستیم. نشست زمین به دو صورت اتفاق میافتد؛ در برخی نقاط با شکاف زمین و در جاهای دیگر زمین فرومیریزد. اگر در مناطق روستایی زمین نشست کند دیگر امکان کشاورزی وجود نخواهد داشت.» ایران با روند بحران شدید و مزمن آب روبهرو است که پیامدهای بسیار ناگوار و مخرب آن برای نسلهای آینده نیز به طور جدی نگرانکننده و جبرانناپذیر است. مدیریت مناسب برای حفظ همین مقدار آب شاید بتواند ما را از این بحران نجات دهد. ادامه گفتوگو را میخوانید:
یکی از عوامل پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی حفر چاه است؛ نظر شما در این زمینه چیست؟
تمام مسائلی را که امروز به عنوان چالشهای مهم آب نام برده میشود در سال ۱۳۶۳ در کتاب مسائل آب در ایران بیان کرده بودم. از سال ۱۳۲۵ شناسایی آب سطحی را آغاز کردیم. در گذشته از قنات استفاده میشد. بعد از اصلاحات ارضی در دهه ۴۰ حفر چاههای عمیق و نیمهعمیق موتوری در روستاهای ایران رواج پیدا کرد. به دلیل اینکه با این روش در ۲۰ روز میتوانستند به آب برسند بنابراین مردم به سراغ چاه آب رفتند. اگر امروز تهران آلبوم ماشینهای دنیا است آن زمان سر هر کوچهای آگهی حفاری چاه نصب شده بود به طوری که از سال ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۵، ۵۰ هزار حلقه چاه حفر شد. اما از سال ۵۵ تا ۶۰ به مدت ۵ سال تعداد چاهها بیش از ۲ برابر شد و به حدود ۱۰۵ هزار حلقه رسید. یکی از دلایل افزایش حفرچاه۴ برابر شدن پول نفت در اواخر دوره پهلوی بود به طوری که باعث شد مردم شروع به حفر چاه کنند و دلیل دیگر اینکه در اوایل انقلاب مردم و جهاد کشاورزی به حفر چاه اقدام کردند. در سال ۱۳۴۲ که اصلاحات ارضی شکل گرفت ۳ موضوع که ملی شد مرتع، جنگل و آب بود. آن زمان افراد میتوانستند هر میزان و هر کجا آب را در اختیار بگیرند. از ۱۳۴۲ تا ۱۳۶۰ اوایل انقلاب حفر چاه افزایش پیدا کرد. در آن زمان وزیر وقت نیرو نامهای به امام خمینی نوشت مبنی بر اینکه آب در حال غارت شدن است. آن زمان امام دستور دادند که جلوی حفر چاههای بدون مجوز وزارت نیرو گرفته شود، اما این کار عملی نشد.
آیا ورود فناوری نیز باعث افزایش سطح برداشت آب شد؟
ما از ۳ فناوری پیشرفته جهان استفاده کردیم که به وسیله آنها آب را برداشت کنیم. حفر چاههای عمیق و نیمهعمیق یکی از آنها بود زیرا استفاده از قنات دیگر نمیتوانست خواستههای ما را برآورده سازد؛ به طوری که درحالحاضر بیش از ۸۰۰ هزار حلقه چاه داریم که افزونبر ۲۰۰ هزار حلقه آن غیرقانونی حفر شده است. موارد دیگر سدسازی و انتقال آب بود. در آن زمان بسیاری بیان کردند مقدار زیادی از آبهای کشور به هرز میرود و با سدسازی میتوان بخشهای مختلف مانند کشاورزی و شهر را توسعه داد. کمبود آب در مناطق مرکزی و جنوبی کشور باعث شد موضوع انتقال آب مطرح شود. به همین دلیل یکی از نخستین اقداماتی که انجام شد انتقال آبهای خوزستان بود تا از این طریق به شهرهای اصفهان و شهرهای اطراف آبرسانی شود. در مصاحبههایی که سالهای گذشته با یکی از روزنامهها انجام دادم نظر خود را درباره انتقال آب اینگونه گفتم که اگر میخواهید استانی را نابود کنید آب را به آنجا منتقل کنید. انتقال آب از خوزستان به شهرهای اطراف و استفاده بیرویه از آن باعث شد درحالحاضر این شهرها با کمبود شدید آب روبهرو شوند.
در راستای کاهش مصرف آب برای ساخت واحدهای تولیدی و صنایع چه مواردی رعایت نشد؟
از همان اوایل که پای توسعه به میان آمد مصرف بیرویه آب نیز شروع شد. کشاورزی و شهرها توسعه پیدا کردند. بعد از آن موضوع توسعه صنعت بیان شد به دلیل اینکه علت توسعه کشورهای اروپایی را توسعه این بخش میدانستند بهگونهای که در شهرهای بزرگ و کوچک کشور در شعاع چند کیلومتری آنها شهرکهای صنعتی وجود دارد. توسعه این بخشها باعث شد مسئله کمبود آب نمایان شود. پس قانونهایی به وجود آمد و اولویت، آب آشامیدنی قرار گرفت. شهر، صنعت و کشاورزی در ردههای بعدی قرار داشتند. بعد از آن سدسازی نیز افزایش پیدا کرد. آبهای رودخانه و روستا به سدها ریخته و باعث شد مردم به شهرها مهاجرت کنند. مصرف آب و انتقال به بخشهای صنعتی کوچک باعث کاهش میزان آب شد این در حالی است که در کشورهای پیشرفته شهرکها و کارخانههای صنعتی را در کنار رودخانهها و دریاچههای آب شیرین ساختند اما در ایران بیشتر واحدهای تولیدی فولاد و صنایع بزرگ را در مناطق خشک و کویری مانند رفسنجان، سیرجان، یزد و... ساختهاند. براین اساس، در این شهرها چاههایی حفر و آبهای سطحی برای این تولیدات بهکار گرفته و تمام شد.
نقش سدها را در حفظ و نگهداری آب چگونه ارزیابی میکنید؟
درحالحاضر بیش از ۹۰ سد در دست احداث است که بسیاری از آنها نباید ساخته شود. آبهای سطحی و زیرزمینی ما به شدت کاهش پیدا کرده و رو به اتمام است. شهرها، کشاورزی و صنایع دچار کمبود آب هستند اما اولویت به شهرها به ویژه تهران و کلانشهرها داده شده است. ساخت سد میتوانست به حل بحران آب کمک کند اما متاسفانه مدیریت مناسب در این راستا نشد. در این زمینه سد زایندهرود را میتوان مثال زد. بسیاری بیان کردند که علت خشک شدن باتلاق گاوخونی احداث این سد بود اما اینطور نبود اما چون اولویت با شهر اصفهان و بعد از آن صنایع و کشاورزی قرار گرفت آبی برای باتلاق نرسید. اما اگر میخواستند توسعه پایدار شکل بگیرد باید سهم باتلاق گاوخونی و روستا را کنار میگذاشتند توسعه همزمان در شهر و روستا اتفاق میافتاد.
مهمترین آسیب حفر چاه به محیطزیست و پایین آمدن سطح آبهای زیرزمینی چیست؟
در سالهای نهچندان دور چاهها به صورت نیمهعمیق۳۰ تا ۵۰ متر حفر میشد اما بعد از تمام شدن آب در آن سطوح عمق چاهها افزایش پیدا کرد. به عنوان مثال، در شهریار که با حفر ۲۰ متر در عمق زمین به آب میرسید درحالحاضر باید ۲۵۰ متر حفر شود. در رفسنجان ۴۰۰ متر و جهرم ۶۰۰ متر باید حفر شود که به آب برسند. این برداشتهای بیرویه آن قدر ادامه داشت که بحران آب به وجود آمد. با پایین رفتن سطح آب مشکلاتی از قبیل خشک شدن قناتها و شور شدن آبهای زیرزمینی به وجود آمد. یکی از دلایلی که گفتم دریاچه ارومیه احیا نمیشود اینکه آب سطحی آن به شهرها منتقل شد و کشاورزان مجبور به حفر چاه شدند. بارندگی، آب سطحی و آب زیرزمینی منابع تامین آب دریاچه ارومیه بود. آب سطحی که سهم شهرها و صنایع شد آب زیرزمینی که با حفر چاه کشاورزان به پایینترین عمق خود رفت.
طبق قانون ظرفهای مرتبط با پر کردن آب سطح دریاچه، آب بسیاری از مناطق روستایی اطراف از طریق چاههایی که در گذشته حفر شد شور شد. پایین رفتن سطح آبهای زیر باعث شد زمین نشست کند که هم در شهر و هم در روستا زمینها دچار نشست میشود. نشست زمین به دو صورت اتفاق میافتد؛ برخی نقاط شکاف ایجاد میشود و در جاهای دیگر زمین فرومیریزد. در مناطق روستایی که زمین نشست کند دیگر قابل کشاورزی نیست. برای نمونه، دکلهای برق در ورامین در حال افتادن هستند، پلها در آستانه شکسته شدن قرار دارند جادهها شکاف برداشتهاند و قطارها منحرف شدهاند. تمام دشتها از تهران تا مشهد بخشهای بسیاری نشست کردهاند که برای ساخت قطارهای تندرو به مسئولان هشدار دادم. شکستن لولههای گاز و آب، افزایش بیابان و از بین رفتن پوشش گیاهی از دیگر مسائلی است که با پایین رفتن سطح آب به وجود میآید.